🔰درگذشت انديشمند مسلمان "دكتر علي شريعتي" (1356 ش)
🔺دكتر علي شريعتي در سال 1312 شمسي در شهرستان مزينان در استان خراسان متولد شد. وي پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه، راهي پاريس شد و در آنجا موفق به اخذ دكتراي جامعهشناسي گرديد. او در ضمن تحصيل در فرانسه، جهت آزادي كشور مسلماننشين الجزاير نيز كوششهاي چشمگيري داشت.
دكتر در سال 1343 به ايران بازگشت و بلافاصله به خاطر مبارزاتي كه عليه رژيم ستمشاهي انجام داده بود دستگير و روانه زندان شد. پس از آزادي از زندان ضمن اشتغال به تدريس، به سخنرانيهاي روشنگرانه همت گماشت. با دعوت شهید مطهری به جمع سخنرانان حسینه ارشاد که محل اجتماع دانشجویان بود وارد شد؛ اما رفته رفته علیه روحانیون موضع گیری های سختی اتخاذ نمود تا اینکه با همکاری آقای میناچی مدیر مؤسسه حسینیه ارشاد شهید مطهری را به طور هوشمندنه ای از این جمع اخرارج نمودند.
فعاليتهاي فرهنگي دكتر شريعتي، سبب دستگيري مجدد او گرديد و پس از آزادي، در تاريخ 16 ارديبهشت 1356 به لندن مسافرت كرد و در 29 خرداد همان سال در آن شهر درگذشت. بدنش را پس از چند روز به سوريه منتقل كرده و در زينبيه به خاك سپردند. برخي سخنان و نوشتههاي وي در عين داشتن نكات بديع و احساس برانگيز، در خور تأمل و نقد ميباشند.
پیام امام خمینی درباره وفات دکتر شریعتی تآمل برانگیز است. ایشان در قسمتی از پیام می فرماید:
جناب آقای دکتر یزدی- ایّده الله تعالی
پس از اهدای سلام، تلگرافهای زیادی از اروپا و امریکا از طرف اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمنهای اسلامی دانشجویان در امریکا از بخشهای مختلف و از سایر برادران محترم مقیم خارج از کشور- ایّدهم الله تعالی- در #فقد_دکتر_علی_شریعتی واصل شد و چون جواب به تمام آنها از جهاتی میسر نیست و تفکیک صحیح نمیباشد از جنابعالی تقاضا دارم تشکر این جانب را به همه برادران محترم- ایّدهم الله تعالی- ابلاغ نمایید.
شهید مطهری درنامه تاریخی خود به امام خمینی درباره او می نویسد:
کوچکترین گناه این مرد #بدنام_کردن_روحانیّت است. او همکاری روحانیّت با دستگاههای ظلم و زور علیه تودهی مردم را به صورت یک اصل کلّی اجتماعی درآورد. مدّعی شد که مَلِک و مالک و ملّا، و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشتهاند. این اصل معروف مارکس و به عبارت بهتر مثلّث معروف مارکس را که دین و دولت و سرمایه سه عامل همکار بر ضدّ خلقند و سه عامل از خودبیگانگی بشرند، به صد زبان پیاده کرد. منتهی به جای دین، روحانیّت را گذاشت. نتیجهاش این شد که جوان امروز به اهل علم به چشم بدتری از افسران امنیّتی نگاه میکند. و خدا میداند که اگر خداوند از باب «وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَهُ وَ اللَهُ خَیْرُ الْمَـٰکِرِین» در کمین او نبود، او در #مأموریّت_خارجش چه به سر روحانیّت و اسلام میآورد.