#استاد_نوشته
#استاد_محمد_حسین_فهیم_نیا
اسلامیت یا ایرانیت؟
این روز ها پی در پی در شبکه های اجتماعی به عنوان دفاع از باستان گرایی و دفاع از ایرانیت به اسلام حمله می شود.
متاسفانه نوعا مطالب ارائه شده احساسی و بدون پشتوانه ی علمی و عقلی مورد نیاز است، ما در اینجا با استمداد از لطف الهی تصمیم داریم منشا و علت عمدی و یا سهوی این اظهارات و تبلیغات را ارزیابی کنیم.
الف) اسلام و محبوبیت وطن
1ـ در قرآن نه تنها از علاقه به وطن مذمت نشده بلکه جانب داری شده است. خدای تعالی که از علاقه ی پیامبر به محل تولد و رشد آن حضرت آگاه بود در زمان هجرت ایشان از مکه به مدینه پیامبر ص را نسبت به دوری از مکه دلداری داده و به صورت یک خبر غیبی می فرماید : یقیناکسی که {ابلاغ وعمل کردن به } قران رابرتو واجب کرده است ،حتما تورا به بازگشت گاه{رفیع وبلند مرتبه ات،شهر مکه}بازمیگرداند. (قصص ، 85) و به هیچ وجه ایشان را به خاطر این علاقه به وطن مذمت نمی کند.
بر اساس وعده الهی سال ششم تا کنار مکه و در سال هفتم با عزت برای اعمال عمره مفرده و در نهایت در سال هشتم هجری با فتح بزرگ و بدون خونریزی با قدرت هرچه تمام تر پیامبرص وارد مکه شدند و وعده الهی محقق شد.
2ـ روایت ارزشمند«حب الوطن من الایمان» که در بعضی از جوامع روایی ما آمده است (حرعاملی جلد 1 صفحه 11) علاقه به وطن را بخشی از ایمان و یا نشانه ی ایمان معرفی کرده است. وقتی انسان به سرزمین خود علاقه داشت طبیعی است که از آن در برابر دشمن دفاع خواهد کرد .
3ـ دفاع از سرزمینی مثل ایران که ما مسلمانان در آن زندگی می کنیم از نظر شرع مقدس اسلام، دفاع در موقع هجوم دشمن واجب و مدافع کشور شهید خواهدبود (تحریر الوسیله ، جلد 1 صفحه 485)
4ـ در سال هایی که پیامبر در مدینه بودند و حال آن که مکه درا ختیار کفار بود دلتنگ وطن خود می شدند و زمانی که مسافری از مکه به مدینه می آمد از وضعیت آن شهر سوال می کردند و گاهی در فراق آن به شدت متاثر می شدند .
ب) جهانبینی صحیح ، کلیدی ترین ابزار
به نظر می رسد منشا اصلی برخورد های مدافعین ایرانیت در برابر اسلام به نداشتن یک جهانبینی صحیح بر می گردد. ضروری ترین مطلبی که یک انسان در این عالم قبل از هر چیز باید برای خود به صورت صحیح و شفاف حل کند«جهانبینی و واقعیت های این جهان است» و الا در ارزیابی و موضع گیری ها قطعا دچار اشتباهاتی بزرگ و گاهی جبران ناپذیر می شوند. اگر ما با استدلال و برهان های عقلی و ضابطه مند حقایق این عالم را بررسی کنیم به حقیقت بحث «توحید» و وجود لایزال الهی می رسیم، طبیعی است که چنین آفریدگاری بندگان خود را بدون «هدایت» رها نمی کند، بر همین اساس فطرت الهی و عقل در درون و پیامبر همراه با کتابی بی بدیل مانند قرآن دربیرون اثبات خواهد شد. جانشینان راستین پیامبر اسلام و قرائت صحیح از دین توسط اهل بیت(ع) و اعتقاد به زندگی اخروی از نتایج قطعی براهین بی طرفانه خواهد بود. نگاه اسلام به انسان فوق العاده واقعی و غیر احساسی است، هم او را درست معرفی کرده و هم راهکار های تعالی او را در دستور کار قرار داده است و به همین صورت سایر مباحث جهانبینی اسلام.
زمانی که به چنین واقعیت هایی دست یافتیم دیگر باستان گرایی های ایرانی نمی تواند در عرض مکتب اسلام قرار گیرد زیرا دو مقوله خواهند بود. همانگونه که در نوشته ی دیگر تحت عنوان « آیا اسلام برای عربستان آمده است؟» توضیح داده ام ، اسلام یک دین عربی نیست بلکه جهانی است، ادله قرآنی ، روایی و شواهد روشن تاریخی آن به اجمال بررسی شد.
بنابراین روش عالمانه و عاقلانه این نیست که بعضی با گفتار و یا نوشتار ، احساسات سرزمینی و طبیعی مردم را به خاطر اغراض ناصواب خود تحریک کنند و آن را چماقی کنند برای زدن بر سر دین، مگر اسلام و جهانبینی پولادین آن در تضاد با ایرانیت است؟ مگر حقائق اسلام در هزار و چند صد سال گذشته مانع دفاع از ایران بوده است؟!
اگر اسلام در جوامعی مثل ایران ظهورمی کرد حکام وپادشاهان ان ، با قلدری خود آن را از بین می بردند اما خدای تعالی اسلام را در میان یک نظام قبیلگی مثل حجاز به جود آورد تا مدافعینش بتوانند آن را حفظ کنند.
نکته ی دیگر آن که، ایران قبل از اسلام تنها در دو مقطع وضعیت روشن داشته است یکی دوره ظهور زرتشت و دوم زمان کورشی که کتاب مقدس می گوید که از انبیا حرف شنوی داشته است نه کورشی که هرجا می رفته معبود آنان را محترم می شمرده است.بقیه ان وضعیتی تاریک داشته است
در دهه های قبل از اسلام وضعیت حکومت در ایران به گونه ای شده بود که چندین پادشاه برای تصاحب قدرت دیگری را حتی نزدیکان خود می کشتند.
اگر ایران قبل از اسلام نظام درست و پابرجایی داشت چرا با چهل هزار سرباز دشمن در سه جبهه به سرعت فروریخت ، طبیعی است که در آن دوره اندیشه روشنی در برابر اسلام وجود نداشته است
محتوای جهانبینی و اخلاقی اسلام کجا و ایران گذشته کجا؟ البته ایران