خر ما از کُرّگی دم نداشت
مردی خری را دید که در گِل مانده بود . رفت تا صاحب خر را یاری کند . کمک کرد و زور زد . نمیدانست کجای خر را بگیرد و زور بزند . یک بار سرش و یک بار دمش و بار دگر پای خر را میکشید . از بخت بد وقتی دم خر را کشید ؛ دم کنده شد . صاحب خر تاوان خواست.
مرد یاری رسان که دید گرفتار شده به کوچهای گریخت که بن بست بود. خود را به خانهایی انداخت. زن بارداری آنجا بود با دیدن مرد گریزان ترسید و بار بینداخت ( سقط جنین کرد.) شوهر زن باردار نیز با او هم آواز شد و در پی مرد نهاد.مردِ گریزان بر بام خانهای دوید. راهی نیافت، از بام به کوچهایی جهید که در آن پزشکی خانه داشت.جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در جای بمُرد. پدر مُرده نیز به آن دو نفر پیوست .
مَرد، هم چنان گریزان، در پیچ کوچه با مردی یهودی سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.پاره چوبی در چشم یهودی رفت و او را کور کرد. او نیز نالان و خونریزان به گروه دنبال کنندگان پیوست .مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند و گفت : ” پناه به تو میبرم. “. قاضی در آن ساعت با زنی شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و دنبال کنندگان را به درون فراخواند .نخست از رهگذر کور شده پرسید .
گفت : این مرد یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص میخواهم .
قاضی گفت : دیه مسلمان بر یهودی نیم است. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !
و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد .جوانِ پدر مرده را پیش خواند .گفت :
این مرد از بام بلند روی پدر بیمار من افتاد و او را درجا کشت . برای قصاص آمدهام.قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش زندگی بیمار نیمی از ارزش فرد سالم است.حکم این است که پدر او را زیر همان دیوار بگذاریم و تو بر او فرود آیی، چنان که نیمهای جانش را بستانی .
و جوان پدر مُرده را نیز که مصلحت در گذشت دیده بود، به پرداخت سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد .
وقتی نوبت به شوهر آن زن رسید که از ترس بار افکنده بود، گفت:
قصاص شرعاً هنگامی روا است که راهِ جبران از دست رفته بسته باشد. میتوان آن زن را به حلال در عقد ازدواج این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. باید زنت را طلاق دهی.مرد بینوا فریاد برآورد و با قاضی ستیزه میکرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید . قاضی با صدای بلند گفت : هان ! بایست که اینک نوبت تو رسید .صاحب خر با ترس و لرز گفت :
شکایتی ندارم . میخواهم بروم چند شاهد بیاورم که خر من از کُرگی دم نداشته است .
👈 کانال حکایت نامه
🆔 @hekayatnameh
210.pdf
109.6K
هر روز با قرآن و عترت
📚#موضوع_دویست_و_ده
✅ عوامل غفلت و دوری از یاد خدا
✏️2. همنشینی با غافلان
🗓1399/08/20
🌸 @nedaye_tahzib
211.pdf
109.4K
هر روز با قرآن و عترت
📚#موضوع_دویست_و_یازده
✅ عوامل غفلت و دوری از یاد خدا
✏️3. دفسق
🗓1399/08/21
🌻 @nedaye_tahzib
🔹مجموعه پوسترهای نمایشگاهی قنوت دل
🔸موضوع: اهمیت قضای نماز شب
#قنوت_دل #نماز_شب
شماره12
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.com
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
شماره 7
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»» بهداشت اخلاق / قسمت دوم🌷
2- اصلاح محیط
محیطهای آلوده- مخصوصاً محیطی که در آن تظاهر به گناه و فساد اخلاق زیاد است- خطر ابتلای به مفاسد اخلاقی را افزایش می دهد و این یک حقیقت غیر قابل انکار است، لذا یکی از اقداماتی که جنبه بهداشت اخلاق دارد مبارزه با مفاسد محیط و جلوگیری از تظاهر به گناه و فساد است.
اصولًا یکی از مهمترین موانع آلودگی به گناه و فساد اخلاق، اهمیت و عظمت فساد و گناه در نظر انسان و نفرت از آن است. تظاهر به مفاسد اخلاقی و گناهان اهمیت آن را در نظرها کم می کند و از نفرت آن می کاهد و روح را برای پذیرفتن آن آماده می سازد.
و لذا در اسلام برای تجدید اهمیت گناه در نظرها، دستور داده شده مجازات در حضور جمعیت و در ملأ عام انجام گردد:
(وَلْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)(سوره نور( 24) آیه 2)
مجازات آن دو (زن و مرد زناکار) را باید جمعی از مؤمنان مشاهده کنند.
تا به این وسیله اهمیت گناه در نظرها تجدید شود، و این سدی که شکسته شده بود ترمیم گردد.
اسلام برای تجاهر به گناه و فساد اهمیت فراوانی قائل شده و پرده دری و تجاهر به فسق را موجب هتک احترام شخص قرار داده است. امام صادق علیه السلام می فرماید:
«اذا جاهَرَ الْفاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلا حُرْمَهَ لَهُ»(حرّ عاملی، وسائل الشیعه 8/ 604)
هنگامی که گنه کار تجاهر به گناه کند احترام او سلب می شود.
امام باقر علیه السلام می فرماید: «ثَلاثَهٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَهٌ: صاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ وَ الْامامُ الْجائِرُ و الْفاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ»(همان مدرک، صفحه 605)
سه کس احترام ندارند: بدعت گزار، پیشوای ظالم و گنه کار متظاهر به گناه.
حتی نقل مطالب مربوط به فساد و فحشا که موجب آلودگی فکر و آمادگی محیط برای پذیرش فساد می شود از نظر اسلام ممنوع می باشد.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«مَنْ سَمِعَ فاحِشَهً فَافْشاها کانَ کَمَنْ اتاها، وَمَنْ سَمِعَ خَیْراً فَافْشاهُ کانَ کَمَنْ عَمِلَهُ»(حرّ عاملی، وسائل الشیعه 8/ 609.)
کسی که کار زشتی را بشنود و آن را فاش سازد همچون کسی است که آن را انجام داده و کسی که کار نیکی را بشنود و فاش سازد همچون کسی است که آن را بجا آورده است.
خلاصه، اصلاح محیطهای آلوده و مسموم و جلوگیری از نشر فساد و تظاهر به آن، یکی از وسایل پیشگیری از انحرافات اخلاقی است و بدون آن کمتر ممکن است انسان موفق به اصلاح کامل اخلاقی خود یا دیگران گردد.
و همانطور که برای مبارزه با بیماریهای جسمی باید مراکز آلوده به میکرب را از بین برد و محیط زندگی را پاک کرد و از آلودگی هوا، آب و غذا و امثال آن جلوگیری نمود؛ باید محیط زندگی اجتماعی را از آلودگی به وسایل انحراف اخلاق پاک کرد.
ادامه دارد...
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.com