eitaa logo
برنامه تهذیبی حوزه علمیه روحیه
72 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
763 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♻دلسوزی برای دو نفر♻ 💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، به زیارت آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسیدند: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی، آیا در هنگام کندن آن‏ها دلت برای کسی آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای سوخت: 1⃣ اولی روزی دریا 🌊 طوفانی شد و سهمگین دریا یک را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت. 2⃣ دومی هنگامی که ، سالها به ساختن بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت، و همه توان و امکانات و💰 خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد. وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب 🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را کنم. آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر شد. 💟 در این هنگام به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به رساندیم، 💠 در عین حال نعمت کرد، و و نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ‼️ 📚 جوامع الحکایات، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، صفحه ۳۳۰ 👈 کانال مرگ و قیامت 🆔 @nademin
♻دلسوزی برای دو نفر♻ 💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، به زیارت آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسیدند: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی، آیا در هنگام کندن آن‏ها دلت برای کسی آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای سوخت: 1⃣ اولی روزی دریا 🌊 طوفانی شد و سهمگین دریا یک را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت. 2⃣ دومی هنگامی که ، سالها به ساختن بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت، و همه توان و امکانات و💰 خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد. وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب 🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را کنم. آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر شد. 💟 در این هنگام به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به رساندیم، 💠 در عین حال نعمت کرد، و و نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ‼️ 📚 جوامع الحکایات، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، صفحه ۳۳۰ 👈 کانال مرگ و قیامت 🆔 @nademin
(مظلومیت شهید ) انتقاد اگر دارید، بکنید، ولی راست بگویید. چرا اینقدر درباره خانه من، درباره ماشین من که سوار می‌شوم درباره همسر من می‌گفتند: همسر آلمانی دارد، من اصلا سیگار نمی‌کشم، گفتند زیرسیگاری اش طلاست. گفته بودند :این با ماشین که از در خانه‌اش وارد می شوی باید یک ربع ساعت راه بروید تا به ساختمان برسی، این دروغ ها را تا کی مردم باور می کنند؟ تنها افتخار من این است که طلبه ای هستم، که هر چه از دستم برآید، به این انقلاب خدمت بکنم. کتاب اویک ملت بود. 🕋 @sebghatallaah