eitaa logo
تهذیب حوزه خاتم الانبیاء بابل
185 دنبال‌کننده
851 عکس
719 ویدیو
88 فایل
کانال رسمی معاونت تهذیب مدرسه علمیه خاتم الانبیاء شهرستان بابل جهت ارائه مطالب، اطلاعیه ها، تولیدات فرهنگی، مسابقات و... راه ارتباطی با ادمین: @moaiiedy 📌لینک کانال معاونت تهذیب: https://eitaa.com/joinchat/2388394032C81156b1caf
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃فرزند آیت_الله بهجت: ایشان در بیرون از منزل ذکر "یا ستار" می گفت و می فرمود: "اگر خدا بخواهد نیات ما را افشا بکند، اگر بخواهد درون ما را نشان بدهد، آبرویمان می رود. باید از خدا طلب کنیم که درون ما را بیرون نریزد." و در خانه اغلب ذکرشان یا الله و یا هادی بود. 📚العبد/ص145 🔸🔹🔷🔸🔹 @tahzibesadr
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی حافظ قرآنی از آقای بهجت پرسید : آقا از حرم حضرت رضا علیه السلام بگویید ، مشهدیم چه بخواهیم؟ فرمودند شما یکی از آیات بهشت را برایم تلاوت کن. جوان آیه { فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ ۖ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ } را خواند ( آنچه دلها بخواهد و چشم لذت ببرد هست و جاودانه آنجایید ) فرمودند: حرم آقا قطعه ای از بهشت است.روضه من ریاض الجنه است. اینجا هم آنچه دل بخواهد و چشم لذت ببرد هست ، کیست که بداند کجاست وچه باید بخواهد! ... ✍ استاد صبرآمیز 🔸🔹🔶🔹🔸 🔶 @tahzibesadr
‍ ‍ ⭕️ ، شرط درک خدمت امام زمان (عج) 💫 : 🔹در تهران استاد روحانیی بود که لُمْعَتَیْن را تدریس می کرد، مطّلع شد که گاهی یکی از طلاّب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. 🔴روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچّه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. ⚠️ و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجّب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. ✅از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان (عج) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود خدمت آقا را به او بگوید. ✅استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرّف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدّت، صبر آقا تمام می شود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلا الْبَلاغُ الْمُبینُ) آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید: 🌼آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقتِ ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم 🍃 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🍃
‍ ‍ 🔻 ، شرط درک خدمت امام زمان (عج) آیت_الله_بهجت : 🔹در تهران استاد روحانیی بود که لُمْعَتَیْن را تدریس می کرد، مطّلع شد که گاهی یکی از طلاّب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. 🔴روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچّه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. ⚠️ و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجّب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. ✅از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان (عج) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود خدمت آقا را به او بگوید. ✅استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرّف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدّت، صبر آقا تمام می شود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلا الْبَلاغُ الْمُبینُ) آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید: 🌼آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقتِ ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم 🍃 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🍃 .
می‌فرمودند: 💠یکی از علما که آدم فقیر و تنگدستی بود به پسرش خیلی تأکید می کرد که را ترک نکن! 🔻از ایشان پرسیدند: آقا! چرا شما اینقدر روی نماز شب تأکید دارید؟ ❇️فرموده بود: من می دانم که نماز شب کلید سعادت دنیا و آخرت است. من که پولی ندارم برای او بگذارم، اگر دنیا هم بخواهد کلیدش همین است.! 📚در محضر بزرگان، ص99
🖊 حضرت (ره) ما نمی‌گوییم: معصوم باشید و منصب معصومین علیهم‌السلام را داشته باشید و ادعای نبوت و امامت کنید، 🔸 بلکه می‌گوییم: پا جای پای معصومین علیهم‌السلام بگذارید، نه جای پای دیگران. ✨ ملازم علما باشید و همیشه روشن باشید و با مطالب مفید، حیات‌بخش و آموزنده سروکار داشته باشید.
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🔻 💠 حضرت آیت الله [رضوان الله تعالی علیه] 🍃ما از سلمان و مقداد و ابوذر یقیناً عَقبیم...
هدایت شده از تلنگر مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 "راه تمـــاشـــای جمــــــال یـــار" ✍ اگر دلتان برای امام‌زمان(؏) تنگ شد، به صفحات قرآن نگاه کنید! @emamana تلنگـــــــرمهـــدوی
: به‌تجــــــربه برایم ثابت‌شد که : اگر کوتاهی در مسائل‌عبادی حاصل‌نشود، درسی که نیاز به یک‌ساعت مطالعه دارد، در ١٠دقیقه انجام‌می‌شود! 📚کتاب حضرت حجت ص٧۴