🔰عماد عاشق #حضرت_رقیه سلاماللهعلیها بود.
🔹یک ماه قبلاز شهادتش که باهم رفته بودیم دمشق، زیارت حضرت رقیه (س)، وقتی میآمدیم بیرون، چشمهایش کاسهی خون بود. آنقدر گریه کرده بود که انگار داشت برای همیشه خداحافظی میکرد.
🔺چندروزه آخر زندگیاش هم در دمشق اقامت داشت. مکرر به زیارت حضرت رقیه (س) میرفت.
🔹شب آخر، چند ساعت قبلاز آن انفجار هم به زیارت رفته بود؛ شاید هم حاجت بیست و پنجسالهاش را از دختر سهساله امام امام حسین علیهالسلام گرفت که در همان روزهای شهادت حضرت رقیه شهید شد.
#شهید_عماد_مغنیه
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_حضرت_رقیه س
#کتاب_ابو_جهاد ؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره 90 و 91.
فرازی از #وصیت_نامه_شهید_محمد_تقی_سالخورده:
ما سالهاست که در راه خدا، برای مظلومیت #امام_حسین (ع) و یارانش و اهل بیت به سر و سینه زدیم و #عزاداری کردیم، آیا ما فقط تا حد عزاداری و #سینه_زنی شیعه اهل بیت هستیم؟
اگر #آزمایش ما سختتر شود، آیا قبول میشویم یا از #صراط_مستقیم خارج میشویم؟
آیا به مرحله عمل رسیدی، عمل میکنی یا جا میزنی؟
بین حرف و عمل خیلی فاصله هست، باید عمل کرد. حالا که این راه را انتخاب کردیم، انشالله که قبول میشویم.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهید_محمد_تقی_سالخورده
#شهدا_و_امام_حسین ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #روایتگری | #روایت_شهدا
🔻 شهادتی که به روضه "امان از دل زینب" عینیت بخشید
🎙راوی: آقای محمد احمدیان
#شهید_محمد_پناهی🌷
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (11)
🔰معیار مقدس بودن حماسه (2)
حماسه ی مقدس آن كسی است كه روحش برای خود موج نمی زند، برای نژاد خود موج نمی زند، برای ملت خود موج نمی زند، برای قاره یا مملكت خود موج نمی زند؛ او اساساً چیزی را كه نمی بیند شخص خود است، او فقط حق و حقیقت را می بیند و اگر خیلی كوچكش بكنیم باید بگوییم #بشریت را می بیند. این آیه ی قرآن یك آیه ی حماسی است: «قُلْ یا أَهْلَ اَلْكِتابِ تَعالَوْا إِلی كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ».
ای اهل كتاب، ای كسانی كه ادعای مذهب دارید! بیایید با همدیگر یك سخن داشته باشیم، بیایید خودمان را فراموش كنیم و فقط عقیده را ببینیم، بیایید در راه یك عقیده خود را فراموش كنیم، بیایید یك سخن را ایده ی خودمان قرار بدهیم: «أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ» جز خدا هیچ موجودی را قابل پرستش ندانیم، «وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ» بیایید استثمار را ملغی كنیم، استعباد را ملغی كنیم، بشرپرستی را ملغی كنیم، عدل و مساوات را در میان بشریت بیاوریم. نگفت قوم من، قوم تو، با هم همدست شویم و پدر یك قوم دیگر را دربیاوریم؛ این حرفها نیست.
1️⃣پس یك جهت كه این حماسه مقدس می شود این است كه هدفش مقدس و پاك و منزّه است؛ مثل خورشید عالمتاب است كه بر همه ی مردم و بر همه ی جهانیان می تابد.
2️⃣دومین جهت تقدس این گونه قیامها و نهضتها این است كه در شرایط خاصی كه هیچ كس گمان نمی برد قرار گرفته اند؛ یعنی یك مرتبه در یك فضای بسیار بسیار تاریك و ظلمانی یك شعله روشن می شود، شعله ای در یك ظلمت مطلق؛ فریاد عدالتی است در یك استبداد و ستم مطلق، جنبشی است در یك سكون و درحالی كه همه ساكن و مرعوبند، كلام و سخنی است در یك خاموشی مرگبار.
3️⃣سومین جهت تقدس نهضت حسینی این است كه در آن یك رشد و بینش نیرومند وجود دارد؛ یعنی این قیام و حماسه از آن جهت مقدس است كه قیام كننده چیزی را می بیند كه دیگران نمی بینند، همان مثل معروف: «آنچه را كه دیگران در آینه نمی بینند او در خشت خام می بیند» ، اثر كار خودش را می بیند، منطقی دارد مافوق منطق افراد عادی، مافوق منطق عقلایی كه در اجتماع هستند.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 31-30.
#شهید_مرتضی_مطهری
#حماسه_مقدس
کتاب آه 5.mp3
5.1M
فصل پنجم/شهادت مسلم و هاني به دست عبيدالله بن زياد
#کتاب_گویای_آه
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصور کن در حرم سیدالشهداء هستی
🎥گزیدهای از بیانات آیت الله مصباح یزدی در باب «توجه و ذکر سید الشهداء»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمیقترین ذکر در روضه ابا عبدالله الحسین علیهالسلام برای ما پیش میاد...
🎥حجت الاسلام والمسلمین پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 فلسفه عزاداری
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیهالسلام🔻
🎤 شهید مطهری ره
ما هر سال با عزاداری میخواهیم تجدید حیات کنیم...
🔰مقتل حضرت عبدالله ابن الحسن (ع)
📖منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص 119
.... فَلَبِثُوا هُنَيْئَةً ثُمَّ عَادُوا إِلَيْهِ وَ أَحَاطُوا بِهِ فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَهُ فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ وَ قِيلَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ إِلَى الْحُسَيْنِ علیه السلام بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ. قَالَ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ بِسَهْمٍ فَذَبَحَهُ وَ هُوَ فِي حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ.
🔺ترجمه: ... لشكر اندكى دست از جنگ با امام حسین علیه السلام برداشتند و سپس بازگشته و اطراف امام حسين را گرفتند، عبد اللَّه بن حسن بن على كه بچّهاى نابالغ بود از خيمه زنان بيرون آمد و مي دويد تا در كنار امام حسين ايستاد.
🔺 زينب دختر على خود را به او رساند تا او را از آمدن باز بدارد ولى او حاضر نشد و سخت خوددارى كرد و گفت: نه به خدا از عمويم جدا نشوم. بحر بن كعب (و بعضى گفتهاند حرملة بن كاهل بود) نزديك شد كه بر امام حسین علیه السلام شمشير بزند؛ پسر بچّه گفت: واى بر تو اى فرزند زن ناپاك! عموى مرا مي كشى؟ او شمشير را فرود آورد پسرك دست خود را جلوى شمشير داد دست او را تا پوست بريد و از پوست آويزان شد پسرك صدا زد: مادر، حسين عليه السّلام پسر را گرفت و به سينه چسپانيد و فرمود: فرزند برادر! بر آنچه به تو رسيد صبر كن و در اين سختى از خداوند طلب خير کن كه خداوند تو را به نزد پدران شايستهات خواهد برد.
🔺 راوى گفت: حرملة بن كاهل تيرى انداخت و گلوى پسر را كه در آغوش عمويش بود گوش تا گوش دريد.
روضه عبدالله بن حسن.mp3
12.21M
روضه عبدالله بن حسن (ع). مطیعی
آیتالله بهجت و سیدالشهدا
بریدههایی از کتاب رحمت واسعه آیتالله بهجت
🔸آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم!
🔸وای بر کسانی که مدعی قرب به خدا هستند؛ اما ولیّ او را نمیشناسند!
🔸در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای تثبیت در دین است، بخوانیم: «یا اللهُ،یا رَحْمَنُ،یا رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ،ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِک» (ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای زیروروکنندۀ دلها،دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان)
🔸همیشه حق و باطل مثل حسین(ع) و یزید وجود دارد و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امامحسین(ع) است.
🔸این کسانی که میگویند: این مداحی چیست؟ مصیبتخوانی چیست؟ اشک ریختن چیست؟اینقدر احمق هستند که نمیفهمند این اشک طریقۀ تمام انبیا(ص) بود برای شوق لقاءالله،برای تحصیل رضوانالله
🔸ما باید اهل محاسبه باشیم،هرچند اهل توبه نباشیم،خودِ محاسبه مطلوب است.اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی.
🏴 #روایت_کربلا | شهادت عبداللهبنالحسن در راه دفاع از ابیعبدالله
▪️ رهبر انقلاب: عبدالله بن الحسن، وقتی فهمید عمویش در میدان روی زمین افتاده است، با شتاب آمد و رسید بالای سر ابی عبدالله علیه السلام. هنگامی که رسید، یکی از سربازان خبیث و قسیّ القلب ابن زیاد، شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابی عبدالله علیه السلام فرود بیاورد. دستهای کوچک خود را بی اختیار جلوی شمشیر گرفت، دست این بچّه قطع شد. فریادش بلند شد. اینجا بود که امام حسین علیه السلام خیلی منقلب شد؛ کاری هم از او برنمی آید. دست به دعا برداشت و از ته دل مردم را نفرین کرد. صدا زد: «أللَّهُمَّ أَمْسِکْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ»؛ خدایا! باران رحمتت را بر این مردم حرام کن. ۱۳۶۴/۷/۵
▫️ #ملت_حسین_به_رهبری_حسین
🔰ادب در برخورد
🔺خیلیها بهمحض برخورد با پیامبر، مسلمان میشدند؛ خداوند هم پیامبرش را بهعنوان یک انسان لیّن و نرمخو، نه یک انسان خشن و تندخو معرفی میکند.
فرزدق میگوید:
من با مادرم حج گزاردم و شتر مادرم را میراندم؛ با قافله امام علیهالسلام در خارج مکه ملاقات کردم، درحالیکه شمشیرها و سپرهایی داشتند.
گفتم: این قافه از آن کیست؟
گفتند: قافله امام حسین.
🔺رفتم پیشش و سلام کردم و در حقش دعای خیر کردم.
عرض کردم: پدر و مادرم فدایت! ای پسر رسول خدا! چرا با عجله از مکه خارج شدی علامت؟
فرمود: اگر عجله نمیکردم دستگیر میشدم.
🔺سپس فرمود: شما؟
عرض کردم: مردی از عرب.
به خدا قسم از این مقدار بیشتر، از من تحقیق نکرد و با پرسش بیشتر مرا در تنگنا قرار نداد.
🔅چهبسا طرف شر طرف شرم و حیا داشته و نمیخواسته پیش امام معرفی شود. وقتیکه امام دید با اولین پرسش به معرفی خودش حاضر نشد، سؤال را تکرار ننمود.
#کتاب_جلوه_های_رفتاری_امام_حسین از مدینه تا کربلا؛ احمد قلیزاده ص 17.
🔰بدان ایدک الله (11)
🔆پنج: کار طلبگی؛ کاری از جنس عشق، شور، محبت و احساس وظیفه؛ (1)
❇️آنچه برای ما طلبهها همیشه شوق آفرین بوده، احساس انجاموظیفه بودهاست. عالم #طلبگی، با شکل و فرم و ساخت محتوای دستگاههای صرفاً #اداری فرق دارد.
🔺یک وقت انسان #آشپزی را میآورد و استخدام و اجیر میکند، برای اینکه مثلاً در یک میهمانی، طعامی را برای جمعی فراهم کند. معمولاً آشپزها مقدار زیادی روغن، گوشت و جنس عالی از برنج میطلبند و یک فهرست طولانی هم میدهند که اینها را برای ما فراهم کنید؛ آدم میداند هم که اگر فراهم نکند، هنر اینها به کار نخواهد افتاد و بالاخره آن کاری را که باید بکنند، نمیکنند! یک وقت هم این است که شما در مجموعهای هستید، افراد خانواده و دوستانتان هم هستند؛ مثلاً در جبهه ی #جنگ هستید و در نقطه ای گیر افتادهاید و دوستانتان هم گرسنه هستند و شما هم هنر آشپزی دارید؛ اینجا دیگر شرط و شروط و قید و قیودی ندارید؛ عاشقانه، سراسیمه، دستها بالا، دامن به کمر، با همه توان و قدرت و ابتکار، غذا را تهیه میکنید؛ که گاه این غذا بهتر از آن غذا هم درمیآید؛ چون از روی عشق و شور و محبت و احساس احساس وظیفه است و ما طلبهها از اول اینطوری کار کردهایم.
🔺آن وقتیکه در دوران مبارزات و نهضت اسلامی، طلبهای از مرکزی مامور میشد، یا حتی #بدون_ماموریت از مرکز خاصی حرکت میکرد، برایاینکه پیامی را بهجایی برساند، مردمی را از اوضاع مطلع کند و اعلامیهای را در جایی تولید یا تکثیر کند، کمترین چیز و آخرین مطلبی که به یادش میآمد، #امکانات بود؛ اصل قضیه این بود که راه بیفتد؛ راه هم میافتاد و خدای متعال هم به حرکت او برکت میداد و شد آنچه که شد. این نقل از جای دوری نیست؛ زندگی خود شماست که آن را شاهد بودید.
#کتاب_بدان_ایدک_الله ؛ صفحه7-8.
#طلبه_تراز_انقلاب_اسلامی
#مقام_معظم_رهبری
.
🔹آیتالله حائری شیرازی🔹
🔸اذان، خجالت را از انسان می گیرد. به انسان رو می دهد. بگو! امتحان کن!🔸
اگر بخواهی #خجالتت بریزد و برای تذکر دادن رو پیدا کنی #اذان_بگو! اذان، خجالت را از انسان می گیرد. به انسان رو می دهد. بگو! امتحان کن!
اولش آدم #عرق می ریزد. اذان اولی را که می خواهد بگوید خجالت می کشد. این فقط یک روز است، دو روز است. اذان ظهر را که گفتی و عرقش را کردی، وقتی اذان مغرب را می خواهی بگویی، سختی اش نصف می شود. اذان صبح که خودش اصلاً یک کیفی دارد، یک لذتی دارد. هرکس #غم_و_غصه دارد، #اذان_صبح بگوید؛ غم و غصه اش برطرف می شود. فردا که دوباره اذان ظهر می گویی برات عادی شده. یک هفته اذان گفتی معتاد می شوی. اگر اذان نگویی انگار گم کرده ای داری!
#راهکار_اذان
#اذان