#دم_مسیحایی_عارفی_بزرگ
حاج شیخ حسین ازغدی ساعت ساز
می گفت :
برادری داشتم مصروع که در اثر حمله صرع در جوی آب افتاده و مرده بود
آب جنازه او را برده بود و #جسد در زیر #پلی مانده بود.
چون جسد#مانع جریان آب میشد، آبیاران به جستجوی علت بند آمدن آب پرداختند و جنازه را پس از یکی دو ساعت از زیر#پل بیرون کشیدند.
خلاصه جنازه را روی#زمین خواباندیم و با پارچه ای آن را پوشانیم.
در آن هنگام حاج شیخ حسنعلی اصفهانی در ده ما که#حصارنام داشت ساکن و به#ریاضتی مشغول بودند.
باری گریه کنان به خدمتشان رفتم و ماجرا را برای ایشان #تعریف کردم.
آن مرد بزرگ بالای سر جسد برادرم حضور یافتند و با#انگشت خود بر پیشانی او اشارتی کردند و#دعایی خواندند ناگاه برادرم که نزدیک دو ساعت زیر پل در آب#مغروق مانده بود عطسه کرد و برخاست.
کتاب ستارگان سپهر سلوک ص31