#رشد #حضرت_موسی #حضرت_خضر
💠 اصرار بر رشد
🔻 حضرت موسي عليه السلام نبي و رسول هست. کليم الله هست. سلطان بني اسرائيل هست. صاحب تورات هست، ولي با اين حال، خدا ميفرمايد: برو، يک نفر را بايد ببيني تا رشد کني.
🔸 در سوره کهف جريانش هست، اگر انسان با دقت بيشر مطالعه کند از هر کلمه آن اسرار و دقائق ميبارد. موسي (عليه السلام) حرکت می کند ميرود کنار مجمع البحرين يک نفر را پيدا ميکند. ميبيند همان است.
🔹 ميگويد: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً. کهف/ ۶۶» موسي به او ميگويد: ميشود من با شما همراه شوم تا رشد کنم؟ نميگويد مرا بس است. نميگويد من خودم کليم الله هستم.
🔸 آن آقا که به حسب روايات جناب خضر بوده ميفرمايد: «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِيَ صَبْراً وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً؛ گفت تو نمی توانی بر همراهی من شکیبایی ورزی وچگونه می توانی بر چیزی که به آن احاطه[ علمی] نداری شکیبایی ورزی؟ کهف/۶۷ و ۶۸»
🔹 اين دانشجوي اين مکتب است. بايد اصرار کرد. اصرار برای معرفت و رشد است. اصرار در مراتب عاليتر است. ميگويد: « قال سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصي لَكَ أَمْراً؛ گفت ان شالله مرا شکیبا خواهی یافت، و فرمانی را از تو مخالفت نخواهم کرد. کهف/ ۶۹ » باز اصرار ميکند.
🔻 آن آقا فرمود «قال فَإِنِ اتَّبَعْتَني فَلا تَسْئَلْني عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً؛ گفت اگر دنبال من آمدی از هیچ چیز ازمن مپرس تا خودم در باره[حقیقتِ] آن با تو آغاز سخن کنم. کهف/ ۷۰» اگر ميخواهي با من همراهي کني، سؤال بيسؤال.
🔸 در بخشهاي علوم نظري سؤال طوري نيست، از مقومات يک علم است. ولي اين باب معرفتي را قرآن باز کرده است براي اينکه نشان بدهد که اين راه بيپايان است و شرايط خاص خودش را دارد. ميگويد: سؤال بيسؤال. ميگويد: باشد.
🔹 و در سه مرحلهاي که در سوره کهف آمده ميبينيم خدا حق را به جناب خضر می دهد.
🔸 جناب خضر منبع حيات است. الان هم باب الحجة است. انيس امام زمان عليه السلام است. مرتبه عالي دارد. يک نوع سنتها و ارتباطات و توسل هایی در نسلهاي قبل بوده، که آرام آرام برچيده شده است. يکي از آنها ارتباط با اين بزرگوار و توجه به اين بزگوار است.
.