🔰مقتل امام حسین (ع) به روایت کتاب لهوف ص 154-157.
🔺راوى گويد: حسين عليه السّلام فرمود:
(ايتوني بثوب لا يرغب فيه أجعله تحت ثيابي، لئلّا أجرّد منه)
، «پيراهن كهنهاى به من دهيد تا زير لباسم پوشيده مرا از آن برهنه نكنند».
پيراهن تنگى آورده شد، فرمود: «اين نه، زيرا اين لباس اهل ذلّت است».
بعد پيراهن كهنهاى را بگرفت و پارهاش كرد و زير لباسش پوشيد و بعد از شهادت وى را از آن هم برهنه كردند و بردند.
🔺بعد امام عليه السّلام شلوارى حبرى بخواست و آن را جدا جدا و تقطيع نموده و پوشيد، و بدين ترتيب آن را از حيّز انتفاع بيرون كرد و سوراخش نمود تا از بدنش نربايند، ولى بعد از شهادتش بحر بن كعب آن را ربود و حسين عليه السّلام را برهنه گذارد.
🔺چون جراحات زياد بر حسين عليه السّلام وارد گرديده و چون #خارپشت باقى ماند، ملعونى خبيث به نام صالح بن وهب المزنى لعنة اللَّه عليه، ضربتى سخت با نيزه بر تهيگاه امام زد كه حسين عليه السّلام از آن ضربت از روى اسب بر گونه راست بر زمين فرود آمد بعد برخاست، صلوات اللَّه عليه.
راوى گويد: زينب عليها السّلام از در خيمه بدر آمد و ندا مىكرد: واى برادرم، واى سيّدم، و اى اهل بيتم، كاشكى آسمان بر زمين فرود آمدى، و اى كاش كوهها در بستر هامون فرو پاشيدى.
🔺شمر به لشكر بانگ زد: در باره اين مرد به انتظار چه هستيد؟ بعد از هر سوى به امام حمله كردند.
زرعة بن شريك- لعنة اللَّه عليه- ضربهاى بر كتف چپ امام زد، امام نيز ضربهاى بر او وارد كرد كه هلاك شد.
ديگرى با شمشير ضربهاى بر دوش امام وارد آورد كه امام به چهره بر زمين افتاد و بعد از اين ضربت به زحمت مىنشست و بر روى زمين افتاد و خيزان مىرفت.
سنان بن انس نخعى، لعنة اللَّه عليه، با نيزه، به گودى گلوگاه امام زد و بعد نيزه را در آورده و در قفسه سينه امام فرو برد.
🔺و باز سنان تيرى انداخت كه در گلوگاه امام نشست، امام سقوط كرد و بعد نشست و تير را از گلوى مباركش كشيد. امّا هر دو كفّ دست را زير گلو گرفت و چون پر مىشد با آن سر و محاسن مبارك را خضاب مىنمود و مىفرمود: اين گونه با خضاب به خونم و حقّ مغصوبم به ديدار پروردگارم مىروم».
🔺عمر بن سعد به مردى كه در جانب راستش بود گفت: واى بر تو فرود آى و حسين را راحت كن. خولى بن يزيد اصبحى پيش تاخت تا سرش را قطع نمايد به رعشه افتاد. سنان بن انس لعنة اللَّه عليه فرود آمد و شمشيرى به حلق مبارك زد در حالى كه مىگفت: به خدا من سرت را جدا مىكنم با آن كه مىدانم تو فرزند رسول خدايى و بهترين مردم از نظر پدر و مادرى، بعد سر شريف حضرت را بريد صلّى اللَّه عليه و آله.
🔺ابو طاهر محمّد بن حسين برسى در كتاب معالم الدين خود از امام صادق عليه السّلام آورده كه فرمود: بعد از شهادت حسين عليه السّلام، فرشتگان به ضجّه آمده و عرض كردند:
پروردگارا! اين برگزيده تو حسين و فرزند برگزيده است و فرزند دختر پيامبر توست. در پاسخ ملائك، خداوند سايه مبارك قائم «آل محمّد» را برافراشت و فرمود: با دست اين انتقام حسين را مىگيرم.
🔺راوى گويد: بعد از شهادت امام صلوات اللَّه عليه، غبارى شديد و سياه و تار با بادى سرخ در آسمان برخاست كه هيچ چيز قابل ديد و رؤيت نبود، تا آن جا كه مردم خيال كردند عذاب بر آنان فرود آمده است، ساعتى درنگ كردند، آن گاه برطرف شد.
هلال بن نافع گويد: با لشكر عمر بن سعد بودم كه كسى فرياد زد: مژده اى امير، اين شمر است كه حسين را كشت.
مىگويد: من از دو صف جدا شده كنار حسين عليه السّلام ايستادم، آن حضرت در حال تسليم جان بود، به خدا سوگند كه من كشته خون آلودى را نديدم كه زيباتر از وى يا چهرهاى نورانىتر از او داشته باشد، كه نور رويش و جمال و زيبايى وى مرا از انديشه در امر قتلش باز داشته بود.