eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
720 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7هزار ویدیو
725 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
: مسئله‌ی همیشه‌ی دنیای اسلام و امّت اسلام🔻 ♦️ما باید به قرآن تمسّک کنیم. امّت اسلامی اگر از قرآن استفاده نکند و اعراض کند - کما اینکه متأسّفانه در برهه‌های زیادی از تاریخ ما این اتّفاق افتاده است - ضربه خواهد خورد، سیلی خواهد خورد؛ همچنان‌که خورد. امروز ما به قرآن احتیاج داریم؛ راه صحیح زندگی جوامع اسلامی و امّت اسلامی، عمل به قرآن است؛ در یک روایتی می‌فرماید: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ حَبلُ الله - اینکه در قرآن دارد که «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا»؛(۱) این حبل‌الله، همین قرآن است - وَ هُوَ النُّورُ المُبین؛ خاصیّت نور چیست؟ نور فضا را روشن می‌کند، راه را به انسان نشان می‌دهد، انسان قدرت بینایی پیدا می‌کند، بصیرت پیدا می‌کند؛ نور که نبود، چشم هم به کار نمی‌آید و فایده‌ای ندارد، چون جایی را نمی‌بیند. ما دارای عقل هستیم، دارای توانایی‌های گوناگون هستیم، دارای قدرت فکری هستیم، امّا اگر نور نباشد، اینها نمی‌تواند به ما کمک کند؛ نور لازم است. این نور، قرآن است؛ و الشِّفاءُ النّافِع؛ [ما] مریضیم، بیماری داریم. عقب‌ماندگی کشورهای اسلامی را ببینید؛ تسلّط کفّار بر بسیاری از کشورهای اسلامی را ملاحظه کنید؛ اینکه رئیس‌جمهور آمریکا با کمال وقاحت می‌ایستد آنجا و می‌گوید اگر ما نباشیم، بعضی از این کشورهای عربی یک هفته هم نمی‌توانند خودشان را حفظ کنند، این تذلیل مسلمان‌ها است؛ این به‌خاطر این است که این بیماری است، از این بیماری ذلّت هیچ بیماری‌ای بالاتر و بدتر نیست. این ذلّت است، این به‌خاطر عدم تمسّک به قرآن است، به‌خاطر این است که ما این شفا را از دست داده‌ایم، این درمان را از دست داده‌ایم. «عِصمَةٌ لِمَن تَمَسَّکَ‌ بِهِ‌ وَ نَجاةٌ لِمَن تَبِعَه‌»(۲) واقعیّت است؛ قرآن این است. ما امروز [به قرآن] احتیاج داریم؛ هم در زندگی شخصی‌مان به قرآن احتیاج داریم، هم در زندگی اجتماعی، هم در سیاست‌مان، هم در سلوک حکومتی خودمان. ۱۳۹۷/۰۲/۰۶ 🔸۱. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ ۱۰۳؛ «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید ...» 🔸۲. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، صفحه ۱۳
: قرآن کتاب قرب به خداست.🔻 ♦️عزیزان من! قرآن نور است و حقیقتاً دل و روح را روشن می‌کند. اگر با قرآن اُنس پیدا کنید، می‌بینید که دل و جان شما نورانی می‌شود. به برکت قرآن بسیاری از ظلمات و ابهام‌ها از قلب و روح انسان زدوده می‌شود. آیا این بهتر نیست؟ «یخرجهم من الظّلمات الی النّور». به‌وسیله قرآن است که خدای متعال می‌فرماید: «اللَّه ولىّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور» (۱). به برکت قرآن است که انسان از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلط‌ها، به نور هدایت راه پیدا می‌کند. قرآن، کتاب معرفت است. ما در زمینه زندگی، در زمینه آینده، در زمینه تکلیف کنونی، در زمینه هدف از بودن و در بسیاری از زمینه‌های دیگر، خیلی از مسائل را نمی‌دانیم. بشر مشحون به جهالت‌هاست و قرآن برای انسان معرفت می‌آورد. 🔹۱. سوره بقره، آیه ۲۵۷
: بدانید خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند🔻 ♦️اگر قرآن در جامعه رواج پیدا کند، رونق پیدا کند، رایج بشود، در بین اقشار مختلف جامعه رواج پیدا بکند، جامعه براى عمل به قرآن نزدیک می‌شود؛ ما این را میخواهیم. قرآن نور است، قرآن هدایت است، قرآن بیان است، تبیان است؛ قرآن با انسان حرف می‌زند، با دل انسان حرف می‌زند، با باطن انسان حرف می‌زند. با قرآن باید مأنوس شد، به قرآن باید نزدیک شد، اوّلین بهره را دلِ آماده و مستعدّ انسان می‌برد؛ اگر دیدید دلتان به قرآن نزدیک است، خدا را شکر کنید؛ اگر دیدید معارف قرآنى را به‌آسانى قبول می‌کنید و در دل می‌پذیرید و تحمّل می‌کنید، بدانید که خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند؛ فَمَن یُرِدِ اللهُ اَن یَهدِیَهُ یَشرَح صَدرَهُ لِلاِسلمِ وَ مَن یُرِد اَن یُضِلَّهُ یَجعَل صَدرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَاَنَّما یَصَّعَّدُ فِى السَّماء. خاصیّت قرآن این است: اگر دل شما به قرآن نزدیک شد، اگر اُنس با قرآن پیدا کردید، بدانید خداى متعال اراده کرده شما را هدایت کند و این بزرگ‌ترین نعمت الهى است.
: قرآن کتاب قرب به خداست.🔻 ♦️ما وقتی در دنیا غرق می‌شویم، خود را محروم می‌کنیم؛ مثل این است که آینه‌یی را گِل‌اندود کنید؛ معلوم است که چیزی را منعکس نمی‌کند. ما نباید خود را از قرآن محروم کنیم. امروز دنیای اسلام متأسفانه خود را محروم کرده است. ما امت اسلامی، خود را از قرآن محروم کرده‌ایم. لذا آیه‌ی قرآن را هم می‌خوانند، اما در عین حال می‌بینند که آیه‌ی قرآن به امید بستن به غیر خدا، به شرک آوردن به غیر خدا، به پیوستن به جناح غیر خدا و اردوگاه غیر خدا چه نگاه غضب‌آلودی دارد؛ در عین حال دلشان پیش امریکاست، دلشان پیش مستکبران عالم است، دلشان پیش کمپانی‌های سرمایه‌داری مسلط صهیونیستی و غیرصهیونیستی است. اگر دنیای اسلام حرکت و جهش لازم را به سمت تعالی پیدا نمی‌کند، به‌خاطر همین گرفتاری‌هاست.
: تلاوت قرآن مقدّمه‌ی عمل است.🔻 ♦️قرآن فقط برای تلاوت کردن نیست؛ تلاوت قرآن مقدّمه‌ی فهم قرآن و به دست آوردن معرفت قرآنی است؛ این را بایستی برای خودمان تأمین کنیم. اگر تلاوت، تلاوت درست و به‌جایی باشد، مهم را باید به ما بدهد: این‌که معنویّت ما را، روح معنوی ما را تعمیق کند، عمق ببخشد. ما غرق در امور مادّی هستیم؛ انسان‌ها احتیاج دارند به توجّه معنوی، به روح معنویّت و این با تلاوت قرآن -اگر خوب تلاوت کنیم قرآن را- حاصل می‌شود. و این‌که به فکر خودمان و اندیشه‌ی خودمان مدد برسانیم و آن را از معرفت قرآنی تغذیه کنیم؛ یعنی قرآن، هم در دل ما اثر می‌گذارد، هم در ذهن ما اثر می‌گذارد. اگر با قرآن مأنوس بشویم، خیلی از مفاهیم حیات و زندگی برای ما روشن خواهد شد. کج‌رَوی‌ها، بدفهمی‌ها، یأس‌ها، خیانت‌های انسان‌ها به یکدیگر، دشمنی‌های انسان‌ها با یکدیگر، ذلیل کردن انسانْ خود را در مقابل طواغیت عالم و امثال این‌ها، همه ناشی از دوری از قرآن است. قرآن، هم به ما معنویّت می‌دهد، هم به ما معرفت می‌دهد. ۱۳۹۸/۱/۲۶
: قرآن کتاب قرب به خداست.🔻 ♦️باید به قرآن نزدیک شد. شما جوان‌های عزیز و همه‌ی جوان‌هایی که این حرف را در سرتاسر کشور می‌شنوید، بدانید در قرآن حکمت هست، نور هست، شفاء هست. عقده‌هایی که بر اثر چالش‌های موجود مادی دنیا در دل و جان انسان به‌وجود می‌آید، سرانگشت حکمت قرآنی می‌تواند همه‌ی این عقده‌ها را باز کند؛ این واقعیت است؛ دل‌ها را باز می‌کند، شرح صدر می‌دهد، امید می‌دهد، نور می‌دهد، عزم راسخ برای حرکت در صراط مستقیم می‌دهد. با قرآن باید مواجه شد و این‌ها را گرفت. ۱۳۷۳/۱۰/۱۴
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 ▪️...فرهنگ در جامعه خيلي تكرار مي‌شود، من اصرار دارم شما آن نكته‌ي حرف مرا دريابيد... مفهوم تقوا تقوا يعني پرهيز با حركت، نه پرهيز با سكون، يك وقت هست شما در حال سكون پرهيز مي‌كنيد، يعني برو در خانه‌ات بنشين و كاري به كار چيزي نداشته باش و با رانندگي نكردن پرهيز كن به اين كه به كوه نخوري و از دره پرتاپ نشوي، پرهيز از كوهنوردي كردن، حركت نكردن در خارزارها كه خارهاي مَغيلان دامن شما را نگيرد، اين جور پرهيز است و اين را به شما نمي‌كند. بلكه مي‌گويد در قضايا و واقعيت‌ها با حوادث روبرو بشويد و در عين حال پرهيز كنيد. مثل راننده‌اي كه رانندگي مي‌كند اما پرهيز هم مي‌كند و اين پرهيز همان مراقبت كردن و مواظب خود بودن است، پس كلمه‌ي پرهيز در اينجا يك كلمه‌اي است درست، منتها چون پرهيزگاران در ترجمه‌ي متقين زياد تكرار شده و در ذهن‌ها آن حساسيت لازم را به معنا برنمي‌انگيزد، من ترجيح دادم بگوئيد پرهيزمندان البته پرهيزمندان را هم چون جا نيفتاده اصرار ندارم بگوئيد، خود بنده آن سال‌هاي قديم تقوا را پروا گرفتن و پرواداشتن معنا مي‌كردم، اما بعد فكر كردم ديدم عبارت پرواكاران و پروامندان يك عبارت نامأنوسي است و هيچ مصطلح نيست، يعني آن موسيقي‌ي لغت بايد بر گوش سنگيني نكند، بايد زيبا به گوش برسد تا رايج شود و اين يكي از رازهاي واژه گزيني است. 🔳 بنابراين شما معناي تقوا را بدانيد كه تقوا يعني پرهيز در حال حركت و مراقبت در حال حركت، در ميدان‌ها حركت بكنيد، اما مواظب باشيد! از اصطكاك‌ها، از غلط رفتن راه‌ها، از واردكردن ضايعه‌ها بخود يا ديگران و از تخطّي كردن از حدودي كه براي انسان معين كرده كه انسان را به گمراهي مي‌برد، چون جاده بسيار خطرناك و طولاني و ظلماني است. پ.ن: تقوا مراقبت در حرکت است نه سکون و بی‌کاری. ادامه دارد..
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از ...ادامه 🔻 ▪️اين ظلمات دنيا را مشاهده مي‌كنيد كه قدرت مادي گرچه گردوغباري امروز در دنيا برپا كرده؟ عربده مي‌كشند و تصميم‌گيري مي‌كنند و چه بسيار انسان‌هايي كه در اين راه‌ها گمراه مي‌شوند. پس ! چقدر انسان امروز در دنيا حقانيت راه‌هاي استكباري را در دلش قبول دارد؟ همين كه مي‌گويند افكار عمومي غرب اين‌گونه گفت همين تلاشي كه مي‌كنند تا افكار عمومي غرب را عليه يك مفهومي و يك حقيقتي برانگيزد اين براي چيست؟ براي همين است كه مي‌خواهند باورها انسان‌ها را جلب كنند كه متأسفانه باور خيلي را جلي مي‌كنند و اين همان گمراهي پذيري راه حقيقت و راه زندگي است كه اگر يك ذره هشياري شان را از دست دادند گمراه خواهند شد، ولذا در اين راه لازم است اگر كسي اين تقوا را داشت، آن وقت قرآن او را هدايت كند، لكن اگر كسي اين تقوا را نداشت و همچنان چشم بسته، بزن و برو و بي‌توجه مستانه حركت كند، آيا قرآن مي‌تواند او را هدايت كند؟ ابداً، هيچ سخن حقي اين چنين آدمي را نمي‌تواند هدايت كند! كسي كه گوش دل به هيچ چيز نمي‌دهد و هيچ حقيقتي را باور ندارد، وسرمست ودربست در اختيار شهوات خودش، يا شهوات ديگران دارد حركت مي‌كند. قران او را هدايت نخواهد كرد. بله قرآن يك ندايي هست، اما اين ندا هيچوقت به گوش آن‌ها حساب نمي‌آيد. 🔳در قرآن يك تعبيري هست كه مي‌فرمايد: اولئك ينادون من مكان بعيد ( ۴۴- فصلت ) و اين اشاره به همين آدم‌هاست مي‌گويد: آن‌ها ندا داده مي‌شوند از راهي دور. شما گاهي يك آهنگي را از راه دور مي‌شنويد، مثلاً يك نفر خوشخواني يك نغمه بسيار زيبايي را با زير و بم‌هاي بسيار رقيق و لطيفي دارد مي‌خواند اما فرض كنيد از فاصله يك كيلومتري، صداي او مي‌آيد لكن چه مي‌گويد؟ اولاً معلوم نيست، چون لفظ شنيده نمي‌شود و فقط صدا شنيده مي‌شود، بعد همين صدا هم كه ظرافت‌هاي درونش بكار رفته اصلا فهميده نمي‌شود، مثل يك خطي كه بر ديوار رسم شده و شما آنرا از دور مي‌بينيد يك خط است اما وقتي نزديك مي‌رويد مي‌بينيد اين خط مثلاً يك ظرافت‌هايي درونش به كار رفته كه از دور نمي‌شود ديد، ولذا اين آدم‌ها را قرآن مي‌گويد مثل اين‌كه از دور صدايشان مي‌زنند چيزي نمي شنوند پس بايد هشيار بود تا هدايت شد. اين مختصري از جلسه‌ي گذشته و، هدي للمتقين بود.
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 خصوصيات متقين الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقناهم ينفقون ( ۳- بقره ): براي همين متقين شش خصوصيات بيان شده كه اين شش خصوصيات در يك انسان، در حقيقت عناصر تشكيل دهنده‌ي تقواست و آن تقواي صحيح و عيني با اين شش خصوصيت در حقيقت در انسان تأمين مي‌شود البته فراموش نشود كه گفتم: اين تقوا در همه‌ي مراحل به انسان كمك مي‌كند، يعني شما وقتي يك مايه‌اي از تقوا داشته باشيد از قرآن يك چيزي مي‌فهميد و هدايت مي‌شويد و اين تقوا هرچه بيشتر بشود شما از قرآن بيشتر مي‌فهميد يعني حتي يك انساني كه در حد اعلاي تقوا هست اگر باز تقوايش بيشتر شود به همان نسبت افزايش روحيه تقوا ممكن است باز چيزهاي جديدتر و ترفه‌تر و يك ظرافت‌هايي را از قرآن بفهمد و اين فقط مربوط به اول كار نيست كه بگوئيم اگر مي‌خواهيد از قرآن چيزي بفهميد بايد با تقوا بشويد و بعد كه تقوا يعني همان هشياري و دقت را بدست آوريد ديگر برو در بطن قرآن، نخير، در همه‌ي مراحل هرچه اين تقوا بيشتر شد درك انسان بيشتر مي‌شود، حالا اين شش خصوصيت مقدماتي است براي اين‌كه يك سطح قابل قبولي از تقوا در انسان بوجود بيايد، يا بگوييم يك حداقل لازمي از تقوا در انسان بوجود مي‌آيد. اولين خصوصيت اين است كه: الذين يؤمنون بالغيب.
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 رعایت نکردن ورع و تقوا، عامل ذلت و غضب الهی ▪️روحانیون، به تقوا و ورع و بی‌اعتنایی به دنیا در چشم‌ها شیرین شدند. بدون ورع و بدون دورانداختن دنیا، نمی‌شود در چشم‌ها شیرین ماند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد. من بارها عرض کرده‌ام که خدای متعال در چند جای قرآن درباره‌ی بنی‌اسرائیل می‌گوید: «و فضّلناهم علی‌العالمین» ما شما را بر همه‌ی مردم دنیا برتری دادیم. همین بنی‌اسرائیل‌ اند که باز قرآن درباره‌ی آن‌ها می‌فرماید: «و ضربت علیهم الذّلّة والمسکنة و باؤا بغضب من‌اللَّه» (سوره بقره- آیه ۶۱) چرا؟ رفتار خود آن‌ها موجب چنین وضعیتی شد. مگر خدا با من و شما قوم و خویشی دارد؟ مگر خدا با جمهوری اسلامی و با این اسم قوم و خویشی دارد؟ من و شما هستیم که باید معین کنیم این جمهوری، اسلامی است، یا اسلامی نیست؛ این هم در رفتار ماست. ۱۳۷۰/۰۵/۲۳
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 بیان عقاید محکم واستوار و با زبان مناسب ▪️قرآن با صراحت می‌گوید: «ذَٰلِكَ ٱلْكِتَٰبُ لاَ رَيْبَۛ فِيهِۛ» [ سوره بقره/ ۲]؛ چون به خودش معتقد و متکی است؛ همه‌ی ما باید «لاریب فیه» باشیم؛ عقاید ما باید «لاریب فیه» و قرص و محکم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بیان کنیم؛ آن وقت خواهیم دید که «سِحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار». دیگر غصه نخورید؛ معجزه را به میدان بیاورید؛ سِحر به خودی خود جمع خواهد شد و آن عِصیّ و حبالشان را خواهد خورد. مهم این است که ما این ید بیضا را از جَیبمان بیرون بیاوریم و نشان بدهیم؛ مهم این است که ما این عصای موسوی را بیندازیم؛ این همان ابتکار را لازم دارد. می‌خواهم این را عرض بکنم که تبلیغ - رساندن - مقدماتی دارد؛ باید محتوا را آماده کرد؛ ابزار را هم به تناسب انتخاب کرد و پشت سر این محتوا و ابزار، همت و شوق و اراده‌ی قوی‌یی هم قرار داد و با سعه‌ی صدر جلو رفت. ۱۳۷۰/۱۲/۰۵
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 عملکرد انسان، عامل پایداری یا زوال نعمت ▪️جمهوری اسلامی یعنی نظام مردمی، نظام مستقل، نظام مبتنی بر ارزش‌های اصیل، نظام مبتنی بر آزادی فکر و عدالت اجتماعی - نسل‌های قبل ملت ایران تلاش کردند و خدای متعال هم این هدیه الهی را به آن‌ها داد؛ یعنی یک نظام مردمی که پایه‌های آن بر ضدیت با فساد و انحراف و کجروی و وابستگی نهاده شده است. این هدیه را باید نگه داشت. این‌طور نیست که اگر خدا به قومی نعمت داد، آن قوم خاطرجمع باشند که این نعمت برای آن‌ها خواهد ماند.!! ▪️شما در سوره‌ی حمد می‌خوانید: «صراط الّذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»یعنی «مغضوب علیهم» و «ضالّین» هم جزو «انعمت علیهم»اند. نباید تصور شود که خدا به عده‌یی نعمت می‌دهد و عده‌یی را گمراه می‌کند و مورد غضب قرار می‌دهد؛ نه خدا به انسان‌های زیادی نعمت داده است. نعمت دادشده‌گان دو نوع‌اند؛ یک عده کسانی هستند که با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلی خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوس‌های زودگذرِ منحرف کننده، نعمت را بر باد دادند؛ یک عده هم کسانی هستند که نعمت را با کوشش و تلاش و شکرانه‌ی خود نگه داشتند. کسانی که نعمت را بر باد دادند، «مغضوب علیهم» و «ضالین»اند؛ آن‌هایی که نعمت را نگه داشتند، «غیرالمغضوب علیهم و لا الضّالّین»اند. لذا به افق دوردست نگاه کنید و ببینید چه باید کرد و چالش‌هایی که در مقابل ماست، چیست. ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 ایمان به غیب ▪️بشر، وقتی از معنویّت غافل شد، همه‌ی درهای اصلاح و صلاح به روی او بسته می‌شود. امروز به دنیای مادّی نگاه کنید! امروز آنچه که در دنیای مادّی، می‌تواند کلید همه‌ی اصلاحات و سعادت‌ها محسوب شود، همین است که انسان‌ها به خود آیند، متذکّر شوند، هدف خلقت را از ورای این ظواهر مادّی جستجو کنند دنبال حقیقتی بگردند. ریشه‌ی فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقیِ عالم است. سرّ، معنا و باطن زندگی و حیات انسان، این است: متوجه وگوش به فرمان یک مبدأ حاکم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن. این اصل قضیه است که به تعبیر دیگر قرآنی همان «ایمان به غیب» است: «الّذین یؤمنون بالغیب.» [ سوره بقره، آیه ۳] [نتیجه آن می‌شود که] در این ظواهرِ مادّیِ زندگی غرق نمی‌شوند. زندگی را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانی، قدرت، ریاست و امثال این‌ها، خلاصه نمی‌کنند. ▪️این، اوّلین هدیه‌ی بعثت‌ها به انسان‌ها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ که آن‌ها را متذکّر کند و به آن‌ها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب. .۱۳۷۴/۰۹/۲۹
▫️ توصیه ما به پدر و مادرها این است که به آموزش قرآن در خانه نسبت به بچه‌ها اهمیت بدهند.
▪️ اولین توصیه‌ی قرآن، توحید و توجه به خدا و شکستن بت‌های زر و زور است، به هر شکلی که هستند. توصیه دیگر قرآن به مسلمان‌ها، اتحاد کلمه آن‌هاست.
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 ضلالت بعد از نعمت یعنی ارتجاع ▪️در قرآن کریم، حقیقت تلخی مطرح شده است که اگر بخواهیم اسمی برایش بگذاریم، می‌توان اسم آن را «ارتجاع» یا «ارتداد»، یعنی عقبگرد، خسران و از دست دادن دستاوردها گذاشت. متأسفانه به جوامعی مربوط است که در بهترین حالات معنوی و الهی هستند. به مردمِ دوران اسلام مربوط است. یک بیماری است که مخصوص کشورها و ملت‌هایی است که با حرکتی عظیم، یک قدم به جلو برداشته‌اند و به تعبیر امروز انقلاب کرده، به جایی رسیده و خود را به خدا نزدیک کرده‌اند. این قضیه چقدر مهم است که ما هر روز، بارها در سوره‌ی حمد باید جمله‌ای را که به‌نحوی اشاره به همین حقیقتِ تلخ دارد، تکرار کنیم: «اهدنا الصّراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاَ الضّالّین» راه کسانی که به آنان نعمت دادی. منتها، کسانی که خدا به آنان نعمت داده است دو نوعند: اوّل کسی که دچار بلای غضب الهی و بیماری ضلالت بعد از هدایت شده است، که می‌گوید: «خدایا مرا جزو این انعام شده‌ها قرار نده.» دوم، کسی که اِنعام بر او شده است، اما دیگر مورد غضبِ بعدی و دچار ضلالتِ بعدی نشده است. می‌گوید: «مرا جزو این‌ها قرار بده.» ▪️بنی‌اسرائیل هم جزو کسانی بودند که خدای متعال بر ایشان اِنعام کرد اما بعدها کارشان به جایی رسید که خدای متعال، لعنت دائمی بر آنان فرستاد و در روایات داریم که مراد از «المغضوب علیهم»، یهود است. چنین چیزی، در مورد مسلمین هم ممکن است. به همین سبب، قرآن، مسلمانان را بر حذر داشته است ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 ایمان به غیب فراتر رفتن از محدوده مادیات الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمت‌ها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند. [سوره بقره، آیه۳] ▪️اگر کسی اعتقاد و باور خودش را در عوامل مادی و صحنه‌ی ماده محدود کرد هدف او هم محدود به صحنه‌ی ماده‌ خواهد شد و دیگر امکان ندارد ایده غیرمادی برای او وجود داشته باشد. اگر شما گفتید حقیقت و وجود عبارت است از آن‌چه که من آن‌را می‌بینم و هرچه را من نبینم و هرچه را من لمس نکنم وجود ندارد، آیا می‌توانید هدف خودتان را فراتر از آنچه چشم‌ها می‌بیند و دست‌ها لمس می‌کند و گوش‌ها می‌شنوند ببرید؟! ▪️ پس اگر جهان‌بینی ما مادی بود، بطور طبیعی هدف ما هم یک هدف مادی خواهد بود، اما اگر ایمان به غیب داشتیم و ورای محسوسات به چیزی بالاتر و والاتر هم ایمان آوردیم، آن وقت هدف ما هم می‌تواند چیزی والاتر و بالاتر از همین مادیات باشد. این ارتباط بین ایمان به غیب و هدف یا ایمان به ماده و باز هدف است. ۱۳۷۰/۰۸/۱۵
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 ایمان به غیب فراتر رفتن از محدوده مادیات ▪️حد فاصل ادیان الهی و خیل عظیم مؤمنین عالم با بقیه‌ی مردم و انسان‌ها در ایمان به غیب است، یعنی ماورای دنیای احساسات ما و معادلات و محاسبات بشریِ مبتنی بر این حواس. حد فاصل و نقطه‌ی اصلی، این‌جاست؛ آیه‌ی «الّذین یؤمنون بالغیب». [سوره بقره، آیه۳] ایمان به غیب، به معنای بی‌اعتنایی به دنیای شهادت - یعنی همین دنیای ارتباطاتِ مشهود و مفهوم همه - نیست؛ به این‌ها که نباید بی‌اعتنایی کرد. چشم می‌بیند، حواس احساس می‌کنند و عقل ادراک می‌کند. باید برطبق این‌ها عمل کرد. ▪️ایمان به غیب، معنایش این است که ماورای آنچه که در محدوده‌ی حواس ظاهری و ادراک مادّی انسان هست، عالم دیگری، آن هم نه یک عالم بلبشویِ هرکس هرکسیِ تصادفیِ بخت و اقبالی، بلکه عالمِ منظمِ علت و معلولیِ دقیقی وجود دارد. یعنی ماورای این عالم مُلک، ملکوت و عالم معنایی هست. این عالم معنا، متعلق به قیامت و برزخ و بعد از مرگ نیست؛ متعلق به همین الانِ من و شماست و باید به آن معتقد بود. البته نقطه‌ی اصلی، بلکه کل معنای حقیقی همه‌ی عوالم، ذات مقدس باریتعالی است که او منشأ حیات و وجود و فعل و انفعالات و حرکت و همه چیز است؛ لیکن در این عالم غیب، خیلی چیزهای دیگر هم می‌گنجد که باید به آن‌ها معتقد بود. ۱۳۶۹/۰۶/۲۹
•❈❈❈❈┅┅┄ هر روز یک درس از 🔻 دل‌کندن از مال، اولین فایده انفاق «و مما رزقناهم ینفقون» [سوره بقره، آیه۳] ▪️و از آنچه که ما روزی آن‌ها کرده‌ایم انفاق می‌کنند. انفاق کردن یعنی خرج‌کردن از مال بدیهی است که مراد از این خرج‌کردن، آن خرجی نیست که انسان برای خودش می‌کند، چون خرج کردن برای خود را هر انسانی می‌کند بلکه مقصود انفاق در راه خداست. یعنی در راه هدف‌های والا و در راه آرمان‌های الهی خرج‌کردن بسیار مهم است! و این انفاق دارای دو فایده است: فایده‌ای که به انفاق کننده می‌رسد. فایده‌ای که به انفاق شونده می‌رسد. درست عکس آن چیزی که در تصور عمومی وجود دارد. همه خیال می‌کنند ما که انفاق می‌کنیم و خرج می‌کنیم به انفاق شونده، یعنی به آن کسی که پول می‌دهیم فایده می‌رسد، در حالی که این‌طور نیست، یعنی قبل از آنکه به او فایده برسد اولین فایده به ما که انفاق می‌کنیم ‌رسیده است. چرا؟ چون اصل قضیه دل کندن از آن مال است. مشکل دنیای گذشته و امروز همین است. امروز سرمایه‌ها‌ی انباشته در دنیا چه می‌کند؟ و امروز ثروتمندان بزرگ عالم چه آتشی به دنیا زدند؟ چقدر انسان‌ها را محروم نگه داشتند؟ ولذا این اقدام بزرگ و تمرین بزرگی است برای انسان، که انسان آنچه را از جیب خودش به‌چنگ آورده رها کند. ▪️پس اولین فایده‌ای که بر انفاق مترتب است، آن فایده‌ای است که به انفاق کننده می‌رسد و فایده‌ی دوم آن فایده‌ای است که به انفاق شونده می‌رسد. پس تقوای مطلوب قرآن یعنی آن حداقل لازم برای متقی بودن این است: «و ممارزقناهم ینفقون» این انفاق چیز بسیار خوبی است! ▫️در هر حدی که هستید عادت کنید، به انفاق‌کردن، البته انفاق فقط انفاق پول نیست، انفاق علم‌، انفاق وجاهت. یک‌جایی ممکن است آبروی شما به‌درد یک مسلمانی بخورد یا به‌درد یک مجموعه‌ی مسلمانانی بخورد آنرا انفاق کنید. ۱۳۷۰/۰۷/۲۴