🌺 خرید نان تازه برای سپاه ممنوع...
#متن_خاطره
زمانیکه مسئول مالیِ سپاه مراغه بود ، چشمش خورد به اتاقی که خُرده نان و نان های خشک رو میریختند اونجا. دستور داد دیگه برای سپاه نان تازه نگیرند. همینطور هم شد. همهی بچهها، و حتی خودِ آقا مسعود از همون خُـرده نانها استفاده کردند. مسعود معتقد بود که بیتالمال
نباید هدر برود...
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید مسعود کفیلافشار
📚منبع: کتاب گلهای عاشورایی، جلد ۲ ، صفحه ۱۶۰
🌺 ابراهیم از نوجوانی مهربان بود...
#متن_خاطره
هوا خیلی سرد بود. اما نمیخواست ما رو توی خرج بندازه. دلم نیومد؛ همان روز رفتم و یک کلاه براش خریدم. روز بعد کلاه رو سرش کرد و رفت. اما ظهر که اومد بیکلاه بود! بهش گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم دعوام نمیکنی؟ گفتم: نه مادر! چیکارش کردی مگه؟ گفت: یکی از بچهها با دمپایی میاد مدرسه؛ امروز هم سرما خورده بود دیدم کلاه برای او واجبتره...
🌹خاطره ای از نوجوانی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی
📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم ۵ ، صفحه ۵
🌺 خواب زیبایی که بالاخره تعبیر شد...
#متن_خاطره
خوابِ امامحسین علیهالسلام رو دیده بود.به حضرت عرضکرده بود: کاش من هم درکربلا بودم و شما رو یاری میکردم. امام فرموده بودند: ناراحت نباش! سیدی از نسل ما علیه کفر قیام میکنه؛ تو در اون جنگ شرکت میکنی و شهید میشی... چهارده سال گذشت. جنگ ایران و ارتشبعثِعراق شروع شد. باز هم خواب امامحسین علیهالسلام رو دید. حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی. محمدعلی عزمش رو برای رفتن به جبهه جزم
کرد، و مدت زیادی از خوابشنگذشته بود که شهید شد.
🌹خاطرهای از زندگی شهید محمد علی نامور
📚منبع: کتاب لحظههای بیعبور ، صفحه ۸۵
هدایت شده از خاکریز خاطرات شهیدان
#خاکریزخاطرات ۴۴
🔸محیطهای خاصی که شهید شاهآبادی برای تبلیغ انتخاب میکرد...
#متن_خاطره|حاجآقا برا تبلیغ؛ روستاهای خیلیمحروم و سرسخت رو انتخاب میکرد. روستاهایی که بخاطر تبلیغات رژیم شاه علیه روحانیت، مردمش استقبال سردی از ما داشتند؛ و گاهی نان هم بهمون نمیفروختند. برا همین حاج آقا با خودش نان خشک و پنیر میبرد؛ خسته هم نمیشد و جوری با اخلاق ِخوب؛ برا مردم روستا و بچههاشون برنامههای تفریحی؛ تربیتی و... برگزار میکرد، که روستاییها روزهای آخر اصرار میکردند اونجا بمونیم؛ و نمیگذاشتند از روستا بریم. گاهی هم با گریه از حاجآقا میخواستند دوباره به روستاشون بیاد؛ اما چون مردم اونجا جذب شده بودند، حاجآقا میسپردش به روحانی دیگه؛ خودش میرفت سراغ روستاهایسخت و مشکل؛ و دوباره روز از نو، روزی از نو...
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید مهدی شاهآبادی
📚منبع: نویدشاهد «بنیاد شهید و امور ایثارگران» به نقل از همسرشهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
💢 ۶ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت روحانی شهید مهدی شاهآبادی گرامیباد
_______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#نماز_اول_وقت #حضور_قلب #شهیدمنتظرقائم #امام_زمان #شهدای_خراسانجنوبی #آمریکا #صحرای_طبس