6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چگونه باید شخصیت علامه مصباح (ره) را تعریف کنیم؟
➖ریشه مواضع انقلابی و شجاعت ایشان در بیان حق چه بود؟
#تصویری
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥محبت به خدا سرمایه ی عظیمی است
🔻استاد فاطمي نيا
4_5895702552112006652.mp3
3.59M
﷽
📲 فایل صوتے
🎙واعظ: حاج آقا #فرحزاد
🔖 صدقه دادن 🔖
#چراغ_راه
⚠️ خطر جهل
«فان الخطر علی الاسلام و المسلمین من ناحیة الجهل اشدّ من ناحیة الاعداء و ان الذبّ عن الاسلام و ازاحة الشبهات عن العقائد و الاحکام من افضل ما یرضاه الله تعالی.»
✅خطری که اسلام و مسلمین را از ناحیهی جهل تهدید میکند، به مراتب شدیدتر از خطری است که از ناحیهی دشمنان میرسد، و بداند که دفاع از اسلام و دفع شبهات مربوط به اعتقادات و احکام، از بزرگترین راههای خوشنودی خدای بزرگ است.
🔺برشی از وصیت نامه حضرت آیت الله مصباح یزدی
وصیت خاص شیخ عباس قمی:
حجت الاسلام خسروی :
من بدون واسطه از فرزند ایشان مرحوم میرزا علی آقای محدث زاده شنیدم که فرمود:
پدر ما در نجف وقتی کتاب می نوشت بعد از چند روز انگشتان دست ایشان پوست اضافی در می آورد و این پوست های اضافی را قیچی می کردند و در کیسه ای می ریختند! و به من وصیت کرده بودند که پس از مرگم این کیسه را در کفنم قرار دهید، من که دستم خالی است و کاری برای #اسلام نکرده ام این کیسه روز قیامت به ائمه(ع) بگوید من برای شما این قدر کار کرده ام.
#وصیت_نامه_علما
.
برش اول:
میر رضی فرمانده لشکر ۱۰ سید الشهدا بود و یدالله کلهر معاونش. هر دو اهل #شهریار بودند و از کودکی با هم مأنوس. حالا در گرما گرم #عملیات_کربلای_پنج میر رضی شهید شده بود.
کلهر دیگر در حال خودش نبود. در خط مقدم درون نفر بری نشسته بود و گریه می کرد. عبد الله به آرامی به او نزدیک شد. زیر گوشش چیزی گفت و سریع برگشت. ناگهان گل از گل کلهر شکفت و گریه هایش فراموشش شد.
هیچ کس نمی دانست که میثمی در گوش کلهر چه گفته است؟ وقتی از خودش پرسیدند، گفت: شیخ به من همان جمله ای را گفت که رسول خدا (ص) در بیماری رحلتش به فاطمه زهرا (س) گفت.
او گفته بود: گریه نکن! اولین کسی که به میر رضی ملحق می شود، تو هستی.
همین طور هم شد. پس از مدتی کلهر که در عملیات فاو دستش را از دست داده بود، در این عملیات هم جانش را تقدیم اسلام نمود و به یار شهیدش پیوست.
برش دوم:
داشتیم می رفتیم مراسم شهید کلهر. چشم هایش پر از اشک بود. می گفت: هفته گذشته بعد از شهادت شهید میر رضی، دیدم شهید کلهر گوشه ای نشسته و بلند بلند گریه می کند، نمی دانم چرا به او گفتم، ناراحت نباش. تو اولین کس از میان ما هستی که به میر رضی خواهی رسید.
می گفت دیگر خسته شده ام، از خودم بدم می آید از بس برای شهدا سخنرانی کرده ام. دیگر دلم می خواهد خداوند در همین عملیات مزدم را بدهند. فاصله بین شهادت عبد الله و مصطفی 12 روز بود.
#شهید_عبد_الله_میثمی
#شهید_ید_الله_کلهر
#شهادت_طلبی
#الهامات_و_عنایات
#کتاب_یادگارن ، ج۵، چاپ دوم ۱۳۸۸، ناشر روایت فتح، خاطره ۹۴.
#کتاب_تنها_سی_ماه_دیگر ، نوشته: مصطفی محمدی، ناشر: فاتحان، تاریخ چاپ: ۱۳۹۰- سوم؛ ص ۱۸۶-۱۸۵.