سه دقیقه در قیامت 36.mp3
37.57M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سی و ششم
* توصیه به خواندن نامههای ۲۰، ۴۰، ۴۱ و ۴۳ نهجالبلاغه
* نکاتی از سیره علوی امامخمینی (ره) نسبت به رعایت بیتالمال و حقالناس
* حساسیت طلاب نسبت به شهریه
* آیا اهل جهنم هستیم یا خیر؟
* اینطور فرهنگسازی کنیم
* اعمال چه افرادی در برزخ، حسابرسی میشود؟
* تفاوت شیرینیفروشیها در چیست؟
* فکری برای دیههایی که باید پرداخت کنیم، کردهایم؟
* خمس نوعی حقالناس و بیتالمال است
* توضیح مفید و اجمالی خمس
* معرفی کتاب
- برداشتهایی از سیره امامخمینی (ره)
- در سایه آفتاب
📅99/01/07
منبع: امینی خواه مدیا
🍃
🌸🍃 @takhooda
🌸 برگزیده ای از صحیفه ی سجادیه
به مناسبت ماه مبارک رمضان 🌙
9️⃣2️⃣ روز بیست و نهم :
📜 تربیت اجتماعی
▪️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا وَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِي جَمِيعِ أَيَّامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَيْرِ ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ ، وَ شُكْرِ النِّعَمِ ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ ، وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعيِفِ ، وَ اِدْرَاکِ اللّهيِفِ
🔸خداوندا !
▫️بر محمّد و خاندانش درود فرست
🔸و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهايمان،
▫️ما را براى انجام نيكى
🔸و ترك بدى
▫️و سپاس نعمتها
🔸و پيروى از سنّتها
▫️و ترك بدعتها
🔸و امر به معروف و نهى از منكر
▫️ و حفظ اسلام
🔸و نكوهش كردن و خوار نمودن نادرستى ها
▫️ و يارى دادن و تقويت حق
🔸و راهنمايى گمراهان
▫️و كمك كردن ناتوان
🔸 و يارى دادن ستمديده،
▫️توفيق ده.
📚صحیفه سجادیه
✍️ دعای 6بند 18
🍃
🌸🍃 @takhooda
🍁☘🍁
#داستـــــانـــک_آمـــوزنده 👇
🌿روزی #پیر مـــــرشدی از بیابانی میگذشت، کودکی را دید که #چــــــوپانی میکند دلش بحال او سوخـــت و با خـــود گفـــت: این 👦کودک وقتی بزرگ شد خدا را چگونه میشناسد، بهتر است کمی از خدا شناسی به او تعلیم دهم، پیش کودک رفت و گفت:📢👂
خدا را میشناسی؟؟؟؟؟
کودک گفــــــت: بلـــی.
💫مرشد گفت: چگونه؟
کودک جواب داد:👇
این همه گوسفنــــــدان🐏🐏 نیاز به نگهبانی دارند تا از شر گرگها 🐕در امان باشند ، چطور این همه مخلوقات بدون نگهبان باشند.
#مرشد گفت: خدا کیفیت اش چطور است؟
کودک گفت: بی چون وچرا.👦
👳مرشد گفت : این را از کجا آموختی ؟
گفت از گوسفندانم، 🐏وقتی به گوسفندانم نگاه میکنم نه #گوسفندانم مثل من اند و نه من مثل گوسفندانم، پس دانستم نه ما مثل 🍃خداییــــــم و نه خـــــــــ🍂ـــــــدا مثل ماســــــت.👇
✨مرشد گفت: ای دانشمند اکنون مرا نصیحت کن،😊
#کودک گفت: ای خواجــه اگر #علـــــم را به خاطر رضـــــــای 👀خــــــــدا آموختی طمع از خلق بردار و اگر بخاطر دنیا آموختی طمع از بهشت بردار..👌
🌟 ای پیـــــری که عمــــــر چندین ساله ات را ضایع کـــــــــردی و در پی فـــــــــزونــــی#مال دنیا بـــــــودی، آیا وقــــــــت آن نیـــــــامده که یــــکبار طالــــــب رضــــــــای او شـــــــوی و در مــــلک و ملکوت بیاندیشی؟☺☺👌
اللهم عجــــــل لولیڪ الــــفرج
🍃
🌺🍃 @takhooda
┄┅❥❥🍃🌺🍃❥❥┅┄
💢*« شاید در بهشت بشناسمت! »*
💥این جمله سر فصل یک داستان بسیار زیبا و پند آموز است که در یک برنامه ی تلویزیونی مطرح شد.
🍃🌸مجری یک برنامه تلوزیونی که مهمان او یک فرد ثروتمندی بود ، این سوال را از او پرسید ؛ بیشترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟
🍃🌸فرد ثروتمند چنین پاسخ داد :
چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی * خوشبختی * را چشیدم.
🍃🌸در *« مرحله ی اول »* گمان میکردم خوشبختی در جمع آوری ثروت و کالا است ، اما این چنین نبود.
🍃🌸در *« مرحله ی دوم »* چنین به گمانم میرسید که خوشبختی در جمع آوری چیزهای کم یاب و ارزشمند میباشد ، ولی تاثیرش موقت بود.
🍃🌸در *« مرحله ی سوم »* با خود فکر کردم که خوشبختی در بدست آوردن پروژه های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره میباشد ، اما باز هم آنطور که فکر میکردم نبود.
🍃🌸در « مرحله چهارم » اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد ، پیشنهاد این بود که برای جمعی از * کودکان معلول * صندلی های مخصوص خریده شود ، و من هم بی درنگ این پیشنهاد را قبول کردم.
🍃🌸اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم.
وقتی به جمعشان رفتم و هدیه ها را به آنان تحویل دادم ، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب هایشان نقش بسته بود.
🍃🌸اما آن چیزی که * طعم حقیقی خوشبختی * را با آن حس کردم چیز دیگری بود!
🍃🌸هنگامیکه قصد رفتن داشتم ، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت!
سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالیکه با چشمانش بشدت به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی داد!
🍃🌸خود را خَم کردم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟
این جوابش همان چیزی بود که * معنای حقیقی خوشبختی * را با آن فهمیدم ...
❣😊😍او گفت: میخواهم چهره ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه ی * ملاقات در بهشت * شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی * پروردگار جهانیان * دو باره از شما تشکر کنم!
ضیاء رئیسی (مترجم)
🍃
🌼🍃 @takhooda
4_310226054725763353.mp3
12.62M
فایل_صوتي_معرفتی
🎧 آنچه خواهید شنید....؛
✍ چرا ما قادر نیستیم ، از نمازمان لذت ببریم...؟
❄️چرا بارها در طول روز "لااله الاالله" [من دلبری جز خدا ندارم ].... می گوییم؛
اما...؛
با داشتن خدا، سرمست و شاد نیستیم؟
و خدا...حقیقتا، دلبر ما نیست...؟
❣چه کنیم...خدا، تنها "دلبر رعناقد" وجود ما باشد ...آنگونه که با داشتن او، هیییچ بادی، بنیان وجودمان را نلرزاند؟
فایل_صوتي را از دست ندهید
🍃
🌼🍃 @takhooda
👀 #نگرش_های_رازخـــدا 👀
💞راه رسیدن به خدا دوست داشتن آدم هاست...
اگر چه نتواتی کاری برای آنها انجام دهی.
همین که دلسوز دیگران باشی ،به خدا مقرب میشوی و خدا به تو مهربان👌
🍃
🌸🍃 @takhooda
فریاد رسی #صلوات در قبـر
شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم که وفات نمود . او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد ؟
گفت : ای شیخ ! هول های بزرگ دیدم ، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟
گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانی به فریادت برسم.
📚 آثار و برکات صلوات ص۱۳۱
🍃
🌺🍃 @takhooda
....پسر مرحوم آخوند خراسانی
🔶آیت الله وحید خراسانی حفظه الله تعالی:
این قضیه را خود مرحوم حاج میرزا احمد کفائی، پسر مرحوم آخوند، برای خود من گفته _فرزند مرحوم آخوند مجسمهای از تقوا بود_
.
🔶گفت: مادر من مریض شد؛ هر کار کردیم معالجه نشد؛ باخبر شدیم یک سیدی است که علم رمل دارد و از هر چیزی خبر میدهد.
.
🔶گفت: من و برادرم، به سراغ این سیّد بر آمدیم؛ یک روز در ایوان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام بودیم، یک سید با لباس مندرس از پله ایوان بالا آمد؛
.
شخصی به ما گفت: آن سیّد این است!
.
🔶من و برادرم جلو رفتیم، به او گفتیم که شما همان سید هستید؟ معلوم شد این شخص، همان سیّد است!
.
🔶گفت: من نیّتی کردم و اصلاً چیزی اظهار نکردم؛آن سید تسبیحش را در آورده و دانه های تسبیح انداخته و بیمعطّلی گفت: "این نیت تو مربوط به یک زنی است؛ هر چه هم معالجه کردید، اثر نکرده و سه روز دیگر هم میمیرد."
.
🔶برادرم که کنار من ایستاده بود، فهمید من چه نیت کردهام و نیّتم مربوط به مادر بود.
.
🔶برادرم هم گفت: من نیتی دارم.
.
🔶سید تسبیحش را گرفت و شمرد، یک مرتبه رنگش تغییر کرد!!
.
🔶گفت: "این نیت تو راجع به کسی بود که الآن در مکه بود، الآن در شام است، الآن در کوفه است، دو یا سه تا «الآن...» گفت و بعد گفت: این نیت تو در مورد کسی است که دو عالَم دورش میگردد."
.
🔶سپس گفت: "نیتت مربوط به امام زمان علیه السلام است."
.
🔶️ما متحیّر شدیم!!!
.
🔶 _امام زمان علیهالسلام این است و البته این چیزی نیست؛ او فوق این چیزهاست.
«بیمنه رزق الوری، بوجوده ثبتت الارض والسماء»
همهٔ عالم وجود، دائر مدارِ وجود اوست و همه طفیلی او هستند!_
.
🔶بعد اصرار کردیم که این علم را به ما یاد بده!
گفت: "این علم توأم است با یک فقری که شخص را بیچاره میکند و شما هم تحمل ندارید!"
.
🔶این مطلب را گفت و رفت.
.
🔶ما رفتیم قضیه را به آخوند گفتیم؛ آخوند با آن عظمت، متحیّر ماند که این کیست؟! بعد هم هرچه گشتیم دیگر پیدا نشد!
🍃
🌼🍃 @takhooda
☑️"سنگريزه" ريز است و ناچيز، اما اگر در جوراب يا کفش باشد، ما را از راه رفتن باز میدارد!
🔸در زندگی هم بعضی مسائل ريزاند و ناچيز، اما مانع حرکت به سمت خوبیها و آرامش ما ميشوند!
🔸کم احترامی يا نامهربانی به والدين؛
🔸نگاه تحقيرآميز به فقرا؛
🔸تکبر و فخرفروشی به مردم؛
🔸منت گذاشتن هنگام کمک کردن؛
🔸نپذيرفتن عذر خطای دوستان؛
🔸بخشی از سنگريزههای مسير تکامل ما هستند!
🔸آنها را بموقع کنار بگذاريم تا از زندگی لذت ببریم.
🍃
🌼🍃 @takhooda
سه دقیقه در قیامت 37.mp3
34.2M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سی و هفتم
* استقلال مسلمین اساس کتاب شذراتالمعارف
* بیتالمال باید در جایش هزینه شود
* ادب در برابر عالم
* مرض عصر ما، کمحوصلگی
* ارکان امر به معروف از لسان امام حسین ع
* ادامه کتاب، ماجرای صدقه
* پاکیزهترین اعمال
* از واجبات اعمال ما، حمایت از یتیم
* مالیات دادن به حکومت طاغوت
* دو توهم بزرگ در زندگی
* نظام ژلهای تقدیر
* حدیثی طلایی از حضرت زهرا (س)
📅99/01/08
منبع: امینی خواه مدیا
🍃
🌼🍃 @takhooda
✅حکایتی زیبا
✍جناب حجه الاسلام و المسلمين آقای سيد عسكر حيدری، از طلاب علوم دينيه حوزه علميه زينبيه شام چنين نقل كردند که : روزی زنی مسيحی دختر فلجی را از لبنان به سوريه میآورد.
زيرا دكترهای لبنان او را جواب كرده بودند .
زن با دختر مريضش نزديک حرم با عظمت حضرت رقيه (س) منزل می گيرد، تا درآنجا برای معالجه فرزندش به دكتر سوريه مراجعه كند، تا اينكه روز عاشورا فرا می رسد و او می بيند. مردم دسته دسته به طرف محلی كه حرم مطهر حضرت رقيه(س) آنجاست می روند. از مردم شام می پرسد اينجا چه خبر است ؟ می گويند اينجا حرم دختر امام حسين (س) است .
او نيز دختر مريضش را در منزل تنها گذاشته درب اطاق را میبندد، و به حرم حضرت رقيه سلام الله عليها روانه ميشود و گريه می كند،به حدي كه غش می كند و بيهوش می افتد ... درآن حال كسي به او ميگويد بلند شو برو منزل ... حركت می كند و می رود درب منزل را می زند، می بيند دخترش دارد بازی می كند! وقتی مادر جويای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد، دختر درجواب مادر میگويد وقتی شما رفتيد دختری به نام رقيه وارد اطاق شد و به من گفت : بلند شو تا با هم بازی كنيم .
آن دختر به من گفت، بگو :
( بسم الله الرحمن الرحيم )
تا بتوانی بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ديدم تمام بدنم سالم است... او داشت با من صحبت می كرد كه شما درب را زديد، گفت : مادرت آمد . سرانجام مادر مسيحی با ديدن اين كرامت از دختر امام حسين (س) مسلمان شد ...
📚 کتاب کرامات حضرت رقیه(س)
🍃
🌼🍃 @takhooda
آموزش خودسازی:
. جملاتي كوچك، مفاهيمي بزرگ
💟آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا
آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.
اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر مي بريد.
پس در لحظه زندگی کنید...!
💟قدر لحظه ها را بدانيد!
زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم.
💟یك نكته را هرگز فراموش نكنيد :
لطف مکرّر ، حق مسلّم مي گردد!
پس به اندازه لطف کنيد...
💟از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟
چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!
💟غصّه هایتان را با قاف بنویسيد تا هرگز باورشان نکنيد!
انگار فقط قصّه است و بس...
💟هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند!
پس مراقب گفتارتان باشيد...
💟جاده زندگي نبايد صاف و هموار باشد
وگرنه خوابمان مي برد!
دست اندازها نعمت بزرگي هستند...
💟و نكته آخر :
هيچ وقت فراموش نكنيد كه :
" دنيا تكرار نمي شود . . . ! "
🍃
🌸🍃 @takhooda