❤️
میدانيد آخرين زنگ زندگیتان کی ميخورد!؟
خدا ميداند، ولی... آن روز که آخرين زنگ دنيا میخورد
ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود سر کسی کلاه گذاشت!
آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود
و آن روز تازه می فهميم که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بيش از يک بار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا ميخورد
روی تخته سياه قيامت، اسم ما را جز خوب ها بنويسند
خدا کند حواسمان بوده باشد که زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد برده باشيم.
خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا جلد کرده باشيم
و سعی ما بر اين بوده باشد که نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنيم و بدانيم که دفتر دنيا، چک نويسی بيش نيست؛ چرا که ترسيم عشق حقيقی در دفتر ديگر است
🍃
🥀🍃 @takhooda 🕊
#توبه
💢 خدا نمیگوید: تا حالا کجا بودی؟
✅ #استاد_فاطمی_نیا:
درقاموس خدا واهل بيت (ع) ،
"تاحالا كجابودي؟" وجودندارد!
هرزمان #توبه كنيم و بازگرديم، ما را راه ميدهند.
پيغمبراكرم (ص) سوگندي يادكرده است كه اين #سوگند در منطقه اسم اعظم است؛هرموقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد، يعني منطقه ي #اسم_اعظم است، اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت #قسم به اين بزرگي نميخوردند!
پيامبراكرم(ص) فرمودند:" ولله الذي لا اله الا هو، هر بنده اي كه #گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند."
#حسن_ظن داشته باشيد به خدا!
يقين بدانيد وقتي #توبه ميكنيد، خداوند
شما را می بخشد.
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
🍃 سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
🍃 روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
🍃 در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
🍃 رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
..........................
آری دنیا با زرق و برق و مقام و ثروتش توان فریب دادن پاک مردانی چون سلمان را نداشت
و هر گاه از این بابت خود را در معرض خطر می دیدند با این نوع کارها نفس خود را به زیر پا می انداختند و جان و روح معنوی و زهد خود را حفظ می کردند...
🍃
🌸🍃 @takhooda 🕊
در رکاب حسین_۱۱.mp3
9.02M
💫 #در_رکاب_حسین ۱۱
#حرف_آخر
شب یازدهم؛ زینَب کبری، حضرت سجاد و من...
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم: پارسا کمالی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
#استاد شجاعی 🎤
🍃
🥀🍃 @takhooda 🕊
4_5933946877945841659.mp3
23.01M
🔊 سخنرانی استاد رائفی پور
📝« ظرفیت تمدن سازی عاشورا -جلسه ٣٢»
📅 ٧ شهریور ١٣٩٩ - تهران-هیئت سید الشهدا
🍃
🥀🍃 @takhooda 🕊