#دلنوشته معنوی
#خدایا
آرامشم را میان پیچ و خم زندگی ای که خود رقم زدم گم کرده ام ، آرامم کن
راهنمایم باش و ایمانم راقوی کن
که لحظه ای تو را در خلوت خویش گم نکنم...
#خداوندا...
اگر همه ی مردم دنیا هم مرا ، احساسم را ، مهربانی هایم را فراموش و دستانم را رها کردند، تو مثل همیشه کنارم باش و دستانم را به خودم نسپار...
#خدایا آنچه از احساسم مانده به تو میسپارم تا از تنها دارایی ام محافظت کنی...
#خداوندا دنیایت بیش از حد توان من سرد است به تو ، به آغوشت ، به رحمت بی کرانت نیازمندم کودکت را در آغوش بگیر
خدایا دوستت دارم....❤️
نگاهت رو از من نگیر 🤲
آمین
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌹گروه ختم قرآن ویژه بانوان عزیز🌹
#ختم سوره و جزء خوانی و اذکار مجرب ✨
#لطقأ فقط بانوان عضو بشند عضویت برادران در این گروه جایز نیست
https://eitaa.com/joinchat/64421909Ca6bb97d583
#تشرفات
جناب حجه الاسلام مهاجر اصفهانی فرمود: در ایام طلبگی به مشهد رفته و در دروس مرحوم آیه الله العظمی میلانی شیخ هاشم قزوینی شرکت می کردم. روزی جهت جبران عقب ماندگی مطالعات خود، تصمیم گرفتم با زن و فرزندانم به دهکده طرقبه پناه برده تا بتوانم به مقصود خود دست یابم. پس به طرقبه رفته و به علت شلوغی مردم در آنجا، به جاغرق رفتم. گوشه ای بساط را پهن کرده و مشغول مطالعه شدم. چیزی نگذشت که عده ای زن با سر و وضع بسیار ناهنجار به همراهی مردانی فاسدتر از خود به آنجا آمده و عمدا کنار ما، بساط خویش را پهن کرده و با روشن کردن گرامافون بسیار مستهجنی عمدا من و خانواده ام را به آزار و اذیت گرفتند تا عیششان کامل شود.
✨💫✨
پس به ناچار ما بساط خویش را جمع کرده و آماده بازگشت به طرقبه شدیم تا از دست آنان خلاص شویم. بمجرد اینکه وسایلمان را جمع کردم، ناگهان پایم لغزید و درون رودخانه افتادم، آنان نیز بشدت مرا مسخره کرده و عذاب روحی خود را به نهایت رساندند. با دلی شکسته و پایی ورم کرده و بلکه شکسته، با هر زحمتی بود آنجا را ترک کرده و به طرقبه بازگشتم. نزدیک غروب بود در مسجد طرقبه نماز گزاردم ولی درد پا امانم نمی داد. ناگهان سید بسیار با وقاری را که عمامه ای سبز به سر داشت در مقابلم دیدم. او با لطف فراوان فرمود: سید حسن! امشب را میخواهی میهمان من باشی؟ بدون توجه به ورم شدید پایم و درد مهلک آن با خوشحالی دعوتش را پذیرفتم. او ما را از مسجد طرقبه به گوشه ای دیگر نزدیک رودخانه طرقبه برد. آنگاه با دیزی پذیراییمان فرمود. سپس چادری را نشانم داد و فرمود که او خود در آن چادر است، من نیز با خانواده در خیمه ای دیگر اطراق کردیم. نیمه های شب او مرا برای تهجد بیدار کرد، سپس با یکدیگر به مسجدکوچکی که در پایین رودخانه قرار داشت رفتیم و به نماز و تهجد پرداختیم.
✨💫✨
با طلوع فجر، نماز صبح را به امامت او خواندم، آنگاه او با ابراز محبت فراوان از من خداحافظی کرد و رفت. عجیب آن بود که در آن ملاقاتها، از درد پایم خبری نبود و من نیز نه تنها به درد پا توجه نداشتم بلکه از حوادثی که در اطرافم می گذشت نیز غفلت کامل داشتم. فردا صبح وقتی آن بزرگوار رفت، ناگهان به خود آمده که آن خوش سیما چه کسی بود و از کجا مرا به اسم می شناخت؟! وقتی از مردمان آن منطقه سراغ آن مسجد کوچک نزدیک رودخانه را گرفتم برخی به من طعنه زدند و خوابنمایم خواندند. عجیب تر آنکه نه تنها از درد پایم خبری نبود بلکه کوچکترین اثری از جراحت هم در آن یافت نمیشد در حالی که روز قبل پایم بسختی مجروح شده بود.
🌹اللهم ارنی الطلعه الرشیده
📗تشرف یافتگان
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#دلنوشته
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
#حافظ
جمعه ها بيشتر دلتنگتان مى شوم 😔
تازه يادم مى افتد از روى ماهِ چه انيس و مونسى محرومم ... بهتر بگويم خودم را محروم كرده ام ...
گاهى با خود مى گويم خوشا به حال آنها كه امامشان ظاهر بود تا دلشان پر مى كشيد، بار سفر مى بستند و به كويتان راه مى جستند
ولى چاره ى ما چيست كه حتى از موانست با شما هم دريغ مى ورزيم و بعد داد تنهايى و غربت سر مى دهيم ...
اى واى بر من كه نديدن را پاى نبودن گذاشتم و حرف زدن هاى وقت و بى وقت با شما را فراموش كرده ام ...
حالا كه به جمعه رسيدم، فاصله ى ماه و خورشيد را اندازه مى گيرم، قدم هايم را مى شمارم تا با پاىِ دل به سويتان رهسپار شوم ... در هوايى كه معطر به نرگس است ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یاامام_انس_و_جان
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#رفعگرفتاریها
#شرح_حدیث
✍ حضرت میفرماید:↶
☝️ هر وقت که گرفتار شدید، بجای اینکه اینهمه به این در و اون در بزنید، و در خونهی هر کس و ناکسی رو بزنید، یه سر هم در خونهی خدا برید.
🔔️ حل تمام مشکلاتتون به دست خداست.
👈 اونوقت این خدا، خودش فرموده تو گرفتاریهاتون از #نماز کمک بگیرید. یعنی:
✔️ آدرس رو بهمون داده.
✔️ شاه کلید رو هم بهمون داده.🗝
☝️ خودش تو قرآنش فرموده:
تو گرفتاریهاتون به #صبر و #نماز پناه ببرید...
🌸 وَاستَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاة.
🔹 پس وضو بگیرید، دو رکعت #نماز بخونید.
با خدا حرف بزنید و دعا کنید.
#التماس دعا
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🍁
- هیچ بوسهای جای زخمزبان را خوب نمیکند! پس مراقب گفتارتان باشيد.
- آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
- اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید. اگر اضطراب دارید، درگير آینده! و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر میبرید.
- یک نكته را هرگز فراموش نكنيد:
لطف مکرّر، حقّ مسلّم میگردد!
پس به اندازه لطف کنيد.
- از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟ چون سعی میکند با دروغهای پیدرپی، شما را قانع كند!
- جادّهی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان میبرد! دست اندازها نعمت بزرگی هستند...
#احمد_حلت
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨