eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
947 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🍃🌾🍃🌾🍃 🌾🍃🌾🍃🌾🍃 🌾🍃مشکل بزرگی برای لوط بود . او که مردم روستا و اخلاق زشت آنها را می دانست ، برای این میهمانان جوان و زیبا روی ، احساس خطر میکرد . 🌾🍃لوط کسی را نداشت که از میهمانانش دفاع کند و قدرتی نداشت که مردم وحشی را بجای خودشان بنشاند . 🌾🍃از طرفی وظیفه میهمان نوازی ایجاب میکرد ، از این جوانان غریب که آثار بزرگ و بزرگواری در صورتشان مشهود بود ، پذیرائی کند . 🌾🍃بالاخره تصمیم گرفت میهمانان را بیرون روستا معطل کند تا شب فرا رسد و رفت و آمدها قطع گردد و در تاریکی شب آنان را به خانه ببرد ، شاید از شر آن قوم در امان بمانند 🌾🍃شب فرا رسید و هوا تاریک شد و لوط باتفاق میهمانان رهسپار خانه شد و خوشبختانه کسی هم آنها را ندید و بسلامت ، وارد خانه شدند . 🌾🍃آری همسر لوط که هرگز دعوت لوط را باور نکرده و با دشمنان او همواره همفکر بود بر بام خانه آتشی افروخت و با این علامت ، قوم را از ورود میهمانان باخبر ساخت . 🌾🍃هنوز از ورود میهمانان چیزی نگذشته بود که اشرار دسته دسته ، دوان دوان و شادی کنان به خانه لوط هجوم آوردند و قصد ورود به خانه را داشتند . لوط جلو در ، به مقابله آنها شتافت و زبان به نصیحت آنها گشود : 🌾🍃ای مردم ، اینها میهمانان من هستند ، حرمت آنها را پاس دارید ، مرا رسوا نکنید ، آبروی مرا نزد میهمانان نریزید . اینها در پناه من و در خانه منند . دیوانگان شهوت و انسان نماهای افسار گسیخته ، گویا سخنان درد آلود و ملتمسانه لوط را نمی شنیدند و برای ورود به خانه هر لحظه بر فشار خود می افزودند. .... 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
🌾🍃🌾🍃🌾🍃 🌾🍃🌾🍃🌾🍃 🌾🍃لوط که خود را در برابر آن گروه ناتوان می دید فریاد زد : آیا در میان شما یک مرد رشید ، یک انسان با شرف ، یک فرد عاقل و فرزانه که جلوی طغیان و دیوانگی شما را بگیرد نیست ؟ اگر قوه و قدرت داشتم یا پشتیبان نیرومندی در اختیارم بود ، نشان میدادم که با شما چگونه باید رفتار کرد . 🌾🍃تا این لحظه فرشتگان تماشاگر ماجرا بودند و سخنی نمی گفتند ولی وقتی وقاحت و بیشرمی قوم از حد گذشت و ناراحتی و اضطراب میزبان بزرگوار بآن درجه رسید ، خود را معرفی کردند و لوط را دلداری کردند : 🌾🍃ای لوط ، ما فرستادگان پروردگار توایم . آسوده خاطر باش که آنها نمی توانند به تو آسیبی برسانند . تو همراه خانواده ات در این دل شب از این روستا بروی و نگاهی هم پشت سرتان نکنید . لحظه نابودی این قوم از جانب خداوند هنگام طلوع صبح تعیین شده است . 🌾🍃این سخنان ، سروش نجاتی بود که در آن لحظه حساس بر دل دردمند و پر اضطراب لوط فرود آمد و او را از آنهمه تشویش و نگرانی نجات داد و خاطرش آسوده گشت . 👇👇👇👇👇 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
🍃🌾🍃🌾🍃🌾 و آخر 🍃🌾🍃🌾🍃🌾 🌾🍃اشرار که هنوز میهمانان را نشناخته بودند ، فشار می آوردند تا داخل شوند ولی فرشتگان مشتی خاک بر صورت آنها پاشیدند که همگی کور شدند و پا به فرار گذاشتند .🌾 🌾🍃شاید مهلت آنشب و تاخیر عذاب تا بامدادان ، لطفی بود از جانب خداوند مهربان که باز هم فرصتی به آن قوم داده شود ، شاید بخود آیند و از کردار زشت خود پشیمان شوند و بدرگاه حضرت ابدیت توبه کنند . و نجات یابند . ولی انحراف آن قوم به حدی رسیده و شیطان به گونه ای بر آن ها تسلط یافته بود که توبه و بازگشت به حق نیز در آنها راه نیافت .🌾 🌾🍃لوط همراه خانواده اش ، شبانه از آن منطقه خارج شدند ولی همسرش با آنها همراهی نکرد و در روستا ماند . ساعت مقرر فرا رسید . صبح طالع شد . زلزله ای بسیار شدید روستا را لرزانید ، زلزله ای که ساختمانها را ویران و بناها را در هم فروریخت و منطقه را زیر و رو کرد . آنگاه بارانی از سنگریزه های مخصوص بر آنها فرو بارید و آن قوم سرکش ، با تمامی آثارشان زیر باران سنگریزه ها مدفون گردیدند و نام و نشانی از آنان در صفحه روزگار باقی نماند .🌾 🌾🍃این سرنوشت شوم و دردناک ، به خاطر گناه دامنگیر آنقوم شد ولی اینگونه کیفرهای وحشتناک مخصوص قوم لوط نبود که هر جامعه آلوده و گناهکاری در معرض اینگونه عذاب هاست .🌾 🍃 🌸🍃 @takhooda 🕊