#سخن_نویسـنده✍🏻 به نام حضرت دوست که پرستیدنی فقط اوست!💖 سلام به همۀ عزیزانی که این چند روز رو منتظر موندند تا رمان جدیدمون‌و📒 با هم بخونیم. راستش من آنلاین نویس نیستم، 🙄یعنی فرصت این رو که خوش قول بمونم ندارم و از بدقولی هم بیزارم! 😡 اینه که دفعۀ اول هستش مستقیم با شما عزیزان قرار می‌ذارم! 🤝 من تمام تلاشم رو می‌کنم که ساعت۱۴/۳۰ 🕝 رو فراموش نکنم و شما هم با حضورتون و دعوت دوستانتون برای مطالعه من رو یاری کنید.🎤 شاید شما رمان هایی که نوشتم رو خونده باشید اما خب باید بگم که موضوع این رمان مثل بقیه نیست🧐 که یک شخصیت اصلی داشته باشه و یک شخصیت خورشیدی اما در سایه! کلا رمان با دو تا شخصیت اصلی شروع می‌شه و امیدوارم که نخواهید شبیه شما باشه تا بگید خوشتون اومد یا نه!😉 اجازه بدید که دختر و پسر داستان شبیه هیچکدوم از ما نباشند و خودشون باشند😳 و اجازه بدید که من هم اونها رو آزاد بذارم تا داستان زندگیشون رو همونطوری که پیش رفته براتون بگن😁 به هر حال دست و پنجه نرم کردن با آرزو و زندگی یه زوج جوان راحت نیست. اینم عیدی ما 💌که یادمون بود تا پنج‌هزار نفر نشدید رمان رو شروع نمی‌کنیم؛ الآنم منتظر هستیم که با شروع رمان شما هم دوستانتون رو دعوت کنید تا کانالمون اول بشه! مامی‌تونیم!🌏

#سخن_نویسنده ✍ امروز🏞 برای من مثل هر روز نیست. در ادبیاتی که من می شناسم، ✨امید حرف اول را می‌زند و امروز روز تولد امید است. خوشحالم که نیمه شعبان با شما دوستان هستم ☺️که تمام خوب های عالم دنبال صاحب این روز زیبا هستند. در همه کتب پیامبران حرف از منجی زده شده است و وعده ی آمدنش را داده‌اند. آنهایی هم که زیبایی اصیل را می‌فهمند، عاشق این روز هستند❣ و الا آدم‌هایی که در آلودگی و کثیفی زندگی می‌کنند، مثل آن چاه‌کن فضولات می‌مانند که وقتی گذرش به بازار عطر فروش‌ها افتاد بیهوش شد. چون عطر را نمی‌فهمید.🌸🍃 به هرحال این بیست و چهار ساعت و صاحب آن برای من عزیز هستند، انقدری که حاضرم جانم را فدایش کنم.💖 کاری که همه ی خوبان عالم کرده‌اند و من آرزو دارم صاحب امروز یک گوشه نگاهی به من هم بیندازند. شما دوستان مهربان همراه هم که دلتان دریاست🌊 و پاک‌تر از من روسیاه هستید، اگر قابل دانستید، برای من هم دعا کنید🤲 و البته که اولین و بهترین دعای همه این است که: 🌸~~🌸~~🌸 مهربان خدای، 🌹~~🌹~~🌹 فرج مولای عالم🌏 را برسان. https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c