در من هزار موج دعـا گريه ميکند
باران ز چشم پنجره ها گريه ميکند
در گوشه ی حياط تو در حوض جمکران
باشوق و بيصدا و رهـا گـريه ميکند
از من چه مانده است به جز شوق وصل تو
فوارهاي که سر به هـوا گريه ميکند
تا کـي به بـومـهـا بکشم انتظار را
اين شعر ناسروده کجا گريه ميکند؟
موسي بيا که بشکني اين نيل درد را
اين چشمه با صداي عصا گريه ميکند
آقا بيا ستاره فراوان به حوض ريخت
هفت آسمان به پاي شما گريه ميکند
#نـوكــر_نـوشــت:
#آقــا_جـان
تکلیفِ بیقـراری این دل چه میشود
اصلاً شما اگـر که نخواهی ببینمت
ای کاش، #سه_شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ #جمـکـــران سر راهی ببینمت