eitaa logo
طلبه عصر ظهور🌹
204 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
روحانیون وطلاب باید مسلح وآماده، وارد عرصه مقابله باشبهات و تفکرات غلط وانحرافی درفضای مجازی شوند(مقام معظم رهبری)🌹🌿🌹 لینک گروه برای ارتباط(چت)باما :👇 https://eitaa.com/joinchat/58392633Cefff408831
مشاهده در ایتا
دانلود
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شرح حدیث اخلاق| ⭕️ راهنمایی به انجام کار خیر! ❤️ (حفظه الله)❤️ ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@dars_akhlaq.mp3
1.32M
‍ 🔊كليپ صوتی 🎙🌸 آيت الله حاج آقا تهرانی 👈موضوع : رزق و روزی 🙋‍♂توجه: اگر پول فراوان داشته باشیم و شغل خوبی نیز داشته باشیم تا خدا نخواهد از آن بهره ای نمی بریم، اگر کسی... ✅ بسیار عالی حتما گوش کنید و ارسال به دیگران فراموش نشود🙏 🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱 @talabeasrezohoor1
هدایت شده از درس اخلاق
عاقبت شوخی با نامحرم یکی از علمای مشهد می فرمود : روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید . گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت . بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد . بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم . از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟ گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود. . حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند . 📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 ) 🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ⚡️⚡️⚡️⚡️👇👇⚡️⚡️⚡️ http://eitaa.com/joinchat/630849539C3403cf3433
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طلبه عصر ظهور🌹
قرارمعنوی شبانه 🌗 سحررادر یابیم
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار *می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.* کاروان دار گفت: بی‌بی❗دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت : نه❗ *می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.* کاروان‌دار گفت: نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. او گفت: *اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم.* مادرم گفت : بگذار و برو. 👈من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد❓ من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛ ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛* لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: *بی‌بی کجا می‌روی❓* 🍁مادرم گفت : *گناباد.* او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. *🌼مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.* به سورچی گفت: *من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.* سورچی گفت: خانم❗ فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: *من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم❗* در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.* گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. 👌 اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ کمی تا بهجت🌷 @behjat135
متاسفانه نت ضعیف است فعلا قدرت بار گزاری برنامه قرارمعنوی راندارد د
هدایت شده از ساقی کوثر"علی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از soavi
هرروزباقرآن: همراه باحنانه(جزء18ص361)
هدایت شده از soavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترتیل