هدایت شده از «نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
﷽
صد سال تنهایی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#قسمت_اول
هنگامی که #مارکز، شروع کرد به نقلِ سرگذشت خوزه آرکادیو بوئندیا، فکرش را هم نمیکردم که دهکده ماکوندو ممکن است تا این حد آباد و سرزنده شود.
دهکدهای که خوزه آرکادیو بوئندیا پایهگزاری میکند، از بیست خانه خشتی گلی در کنار بستر رودخانه شروع به کار میکند و مردمانی تا این حد خِنْگ دارد که از سوزاندن علف خشک با ذرهبین توسط ملکودیاسِ دوره گرد آنچنان تعجب میکنند که آنرا معجزه میپندارند!
سپس، ماکوندو رفته رفته رشد میکند تا به یکی از بزرگترینترین شهرهای منطقه تبدیل شده و میشود قطب پرورش موز و قهوه در کلمبیا؛ تا حدّی که جان میدهد برای دست اندازی #استعمار خارجی.
•••
به #خمینی_شهر که رسیدیم، تازه فهمیدم چرا کارگردان اسم #صد_سال_تنهایی را برای مستندش انتخاب کرده؛ گابریل گارسیا مارکز در کتاب صدسال تنهایی نشان میدهد که #اراده_انسانی میتواند کاری را از نقطه صفر آغاز کند و آنقدر آنرا گسترش بدهد که مافوق تصور باشد.
مستند صدسال تنهایی هم به زندگی #حاج_عبدالله_والی میپردازد. حاج عبدالله والی، پیامبر صفتْ شهری را -نه از نقطه صفر، که از زیر صفر- بنیانگزاری کرده که حالا بیا و ببین. خمینی شهر همهچیز دارد؛ از یک مسجد فعال و حوزه علمیه و نخلستانها و باغات و غیره گرفته تا یک کادر مجرّبِ محرومیتزدایی. افرادی حاج عبدالله تربیت کرده، واقعا اینکارهاند. (دربارشان بیشتر خواهم گفت انشاءالله)
•••
در راه #جاسک به #بشاگرد از آقا رضای آقازاده پرسیدم: «چطور شد که حاج عبدالله والی تمام زندگی خود را پای محرومیت زدایی از این منطقه کرد؟»
آقا رضا، اول کتاب #تا_خمینی شهر را معرفی کرد و بعد جواب داد: «حاجی در تهران، کارمند بانک صادرات بود، در عین حال با کمیته امداد هم همکاری میکرد...»
#ادامه_دارد...
┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
#صدسال_تنهایی
#حاج_عبدالله_والی
#خمینی_شهر
#بشاگرد