eitaa logo
طلبگی عشق است
545 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4هزار ویدیو
276 فایل
هوالحق. حضور درکانال برای «عموم مخاطبین»آزاد است ✅ انتقادات وپیشنهادات. ولینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17045987491947 با ما در ارتباط باشید: @mirsalehi12: خادم الطلاب ادمین تبادلات: @Mirsalehi1403 .
مشاهده در ایتا
دانلود
2.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨جهاد نفس ‎ دو ماه اخر نمیتونست غذا بخوره روده رو برداشته بودن و راه روده و معده رو بسته بودن دکتر گفته بود که اگه غذا بره تو شکمش کارش تمومه.. بچه ها که میرفتن خونشون وقت غذا که میشد اروم میرفتن دور از چشم علی غذا بخورن علی با همون صدای گرفته می‌گفت بیاید پیش من غذا بخورید غذا که میخورید خوشم میاد تو بستــر هم جهــاد با نفسش تمومی نداشت...! 📝خاطره: ‌حجه الاسلام بهنام حشمدار شهید علی_خلیلی 💠💠💠💠💠💠💠 @talabegeeshgast 🌤اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤
♨️ خاطره جالب امتحان شفاهی رهبر انقلاب نزد آیت الله صافی رحمه الله علیه 🔹 تازه به قم آمده بودم، هم به دلیل رسمی‌تر شدن فعالیت علمی و هم به جهت گرفتن شهریه آیت‌الله بروجردی، باید در اتاقی که در مجاورت کتابخانه فیضیه بود، امتحان شفاهی می‌دادم. 🔹 برای امتحان نام‌نویسی کردم، شنیده‌ بودم یکی از ممتحنین طلبه فاضلی است به نام «شیخ لطف‌الله صافی». 🔹 تا وارد شدم بخشی از کتاب مکاسب و کفایه را مشخص کردند، تا مطالعه کنم و امتحان بدهم. «به من برخورد. گفتم من خارج می‌خوانم. شما چطور از من راجع به سطح، سوال می‌کنید؟ گفتند: رویه مان این است... برای شما که ضرری ندارد.» 🔹 ظاهراً آقای صافی زودتر متوجه شد که طلبه درس‌خوانی هستم اما ممتحن دیگر «گفت که نه آقا، بخوان، ترجمه کن... معنا کردم و خوب هم معنا کردم. بعد گفتند یکی از درس‌های آقای بروجردی را... بنویس.» رفتم در اتاق کنار، شروع کردم درس جدید آیت‌الله بروجردی را تقریر کردن، عربی هم تقریر کردم. وقتی ممتحنین دست‌نوشته را دیدند، از من خواستند تا هر آنچه از دروس آیت‌الله بروجردی را تقریر کردم، برای ایشان بیاورم، تا دست آن مرجع عالیقدر برسانند. 🔹 «جزوه‌ای بود خوش خط، بدون خط خوردگی، تمیز و چشم‌نواز. الان یادم نیست که جزوه را به من برگرداندند یا نه ... » 📚 کتاب شرح اسم [زندگی‌نامه مقام معظم رهبری] ص ۸۷ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
ما از دورانی که در قم بودیم، یک رفیقی داشتیم که از لحاظ معنوی خیلی من به او دلبستگی داشتم؛ از جلسات ایشان - جلسات دوستانه‌ی دو نفری، سه نفری که می‌نشستیم با هم گعده‌های طلبگی می‌کردیم - من خیلی بهره می‌بردم؛ از معنویات او، از خلقیات او، از گفتارها و رفتارهای معرفتی او. ایشان را سال‌ها ندیده بودیم؛ چون رفته بود نجف و ما هم که اینجاها مشغول بودیم، سرگرم بودیم. بعد از آنکه من رئیس جمهور شده بودم، ایشان به ایران آمده بود. یک وقت تصادفاً ایشان را دیدم، گفتم رفیق! من الان به تو احتیاجم بیشتر از آن وقت است. من حالا رئیس جمهورم؛ آن وقت یک طلبه‌ی معمولی بودم. قرار گذاشتیم که هر هفته‌ای، دو هفته‌ای یک بار بیاید پیش ما؛ و همین جور هم بود تا از دنیا رفت؛ -رحمة الله علیه-. ما نیاز داریم. هر کدام مسئولیتمان بیشتر است، نیازمان بیشتر است. «آنان که غنی‌ترند، محتاج‌ترند» به این جلسات اخلاقی، به این جلسات معنوی. ۱۳۸۸/۰۴/۰۳ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
🍃 | اشتباه من 🔸آیت‌الله مجتبی عراقی روایت می‌کنند: یکی از ائمه‌ جماعات قم، در مورد مسائل سیاسی یا احیاناً فلسفی، با امام‌‎ ‌‏مخالف بود. ولی امام، گاه و بی‌گاه به نماز ایشان می‌رفتند و به او اقتدا می‌کردند. خدا‌‎ ‌‏شاهد است که هیچ قصدی در کار نبود. خود ایشان می‌فرمودند: «فلانی سلیقه‌اش با‌‎ ‌‏من جور در نمی‌آید. اگر او اشتباه کرده باشد، من که در کارم اشتباه نکرده‌ام، چرا نباید‌‎ ‌‏در نماز او شرکت کنم.» 📚 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۳، صفحه ۲۰۷ ┄┅═══❉☀️❉═══┅┄ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast