حضرت امام خامنه ای مدظله العالی فرمودند:
بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت.
۱۳۶۸/۱۱/۰۴
جهت پایداری ملت شریف و غیور ایران تا ظهور مبارک حضرت امام زمان (اروحنا له الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی عنایت بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
در چنین روزی در تهران چه گذشت: به محض ورود به خیابان اصلی بهشت زهرا هجوم مردم بیشتر شد و بار دیگر رفیق دوست (راننده ماشین امام) خود را روی موج احساس کرد، ناگهان اتومبیل به سمت چپ برگشت به حدی که نزدیک بود واژگون شود. در همان اوضاع و احوال چشم رفیق دوست به میرزا (شهید محمد بروجردی) افتاد که از روی سر مردم به حالت سینه خیز خود را به اتومبیل میرساند، مردم هم برای این که زودتر از سر و کولشان بگذرد و راحت شوند با دست او را به جلو هل میدادند. ناگهان عده ای روی کاپوت اتومبیل افتادند و موتورش خاموش شد. رفیق دوست هرچه استارت زد ماشین بلیزر روشن نشد، با غیظ دستش را به فرمان کوبید، حواسش نبود رادیاتور جوش آورده بود. امام فرمود باقی راه را پیاده میرویم. رفیق دوست با التماس گفت:
حاج آقا شما را به خدا بیرون نروید. زیر دست و پای مردم له می شوید.
یک دفعه میرزا با مشت به شیشه ی اتومبیل کوبید و گفت: « هلی کوپتر پانصد متر جلوتر روی زمین نشسته است و منتظر است. باید با موج مردم اتومبیل را برسانیم آنجا.»
میرزا با صدای بلند از مردم کمک خواست تا ماشین را بلند کنند همین که اتومبیل روی دستهای مردم قرار گرفت میرزا از فراز ماشین آن را به سمت هلی کوپتر هدایت کرد.
احمد آقا به سختی وارد هلی کوپتر شد و روحانی هیکلی دیگری اشاره کرد امام بیرون بیاید. در یک لحظه امام را بغل کرد و خود را سمت هلی کوپتر انداخت. مردم با مشاهده امام صلوات فرستادند اما پیش از این که نزدیک شوند آن روحانی هیکلی امام را به داخل هلی کوپتر منتقل کرد و در را بست.سرعت بالهای آهنین هلی کوپتر بیشتر شد. خلبان سعی کرد بلند شود اما مردم به پایه های هلی کوپتر آویزان شده و آن را پایین می کشیدند. میرزا مردم را متفرق کرد و بالاخره هلی کوپتر در خیز سوم از زمین بلند شد و صلوات جمعیت طنین انداز شد. ( به نقل از کتب محمد مسیح کردستان ص ۹۹ با اندکی تصرف و تلخیص)
@talabegitaejtehad
بسم الله الرحمن الرحیم...مشکل ما این است که فکر می کنیم با رفتن یک حسن روحانی، کشور از تقی زاده ها و حسن روحانی ها خالی شده است و حال آنکه صدها حسن روحانی هنوز در کشور فعالند... فی المثل آقای مرندی که حسن روحانی بودن خود را در داستان جمعیت اثبات فرموده اند...
درخواست برکناری بانیان وضع موجود از پستهای مدیریتی-https://farsnews.ir/my/c/120501
ayatollah araKI.mp3
11.88M
🔊 بسیار شنیدنی// صوت کامل بیانات آیت الله اراکی در نشست تبیینی مدرسه معصومیه
♨️ موضوع: نقش حوزه علميه در شكل گيری، تداوم و غايت انقلاب اسلامی
⏱مدت صوت: 49 دقیقه
🔰 برخی مباحث مطرح شده در این جلسه ی ارزشمند:
📣 بحثی غنی و استدلالی پیرامون هویت و فلسفه ی نظام اسلامی به ضمیمه ی شواهد فراوانی از آیات قرآن کریم و روایات
📣 تبیین رسالت انبیاء و ارتباطش با رسالت حوزه و روحانیت
📣 تعریف جامعه و نظام قانونی، از منظرگاه جامعه شناسیِ اسلامی و غربی
📣 پاسخ به شبهه ی جدایی دین از سیاست و رد ادعای باطلِ ناکارآمدی دین نسبت به احکامِ نظامات اجتماعی با تکیه بر آیات قرآنی و مبانی جامعه شناسی اسلامی
📣 دین در فرهنگ قرآنی، چیزی جز حاکمیت و تشکیل نظام اجتماعی نیست و احکام فردی نیز جزو قوانین حاکمیتی است
#جهاد_تبيين
#عینیت_دیانت_و_سیاست
✊بسیج مدرسه معصومیه قم:
@basij_masoumieh
حضرت استاد راسل زید عزه زحمت کشیدند این صوت ارزشمند رو به صورت متنی نیز پیاده سازی نموده اند که در ادامه تقدیم می شود. رفقایی که فرصت شنیدن صوت رو ندارند لا اقل خودشون رو از توفیق مرور متن محروم نفرمایند. سلامتی همه طلاب انقلابی حضرت حجت ارواحنا فداه صلوات...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نگاره_انقلاب
فرا رسیدن یوم الله ۲۲ بهمن، چهل و سومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران را تبریک میگوییم.
#ایران_قوی #دهه_فجر
💠💠💠
✅ کانال رسمی مسجد مقدس جمکران:
@jamkaran_ir
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است/ از خون شهید، فجر ما رنگین است/ این ملت قهرمان و آگاه و رشید/ ثابت قدم است و قاطع و سنگین است... فجر نور ظهور بر اهالی مهر و محبت وغیرت مبارک🌷💪🌿
برخیز که فجر انقلاب است امروز / بیگانه صفت، خانه خراب است امروز/ هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد / از لطف خدا نقش بر آب است امروز ... فجر نور ظهور بر شما اهالی مهر و محبت و غیرت مبارک...🌷🌿💪
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است/ روز آمده، تاج لاله بر سر زده است/ با آمدن امام در کشور ما /خورشید حقیقت از افق، سر زده است... فجر نور ظهور بر شما اهالی مهر و محبت و غیرت مبارک...🌿💪🌷
از رومینا تا غزل، بازار داغ بی عرضگی اولیاء در فضای مجازی
بسم الله الرحمن الرحیم
بانوان جامعه بخش احساس مدار جامعه هستند و در پی برخورداری از احساس بالاتر، پایبندی و عقال آنها در موارد متعدد مغلوب احساسات این عزیزان می شود. کما اینکه مردان نیز بخش عقل مدار جامعه بوده و از نقصان احساس و لطافت طبع رنج می برند و لذا اگر جنس لطیف زن در کنار آنها قرار نگیرد عموما زندگی خشک و خشنی را تجربه خواهند کرد. خدای متعال از باب رحمتش زنان را برای آرامش مردان و مردان را برای افزایش پایبندی زنان آفریده است و به گونه ای در آنها کاستی و فزونی متقابل قرار داده است که کار آنها به هم گره بخورد و بنیان خانواده برای شکل گیری محفلی با استحکام عقل و لطافت و زیبایی حس و عاطفه تشکیل شود. برای حفاظت از این بنیان لازم است زنان از لطافت و آرامش و سکینه و احساسات مردان خود محافظت نموده و مردان نیز حافظ عقل و پایبندی زنان خود باشند تا مبادا زنان به دلیل طبع احساسی خود فریب تزیین شیاطین را خورده و در دام آنها گرفتار آیند. وقتی شارع مقدس می فرماید که اذن خروج زنان از منزل باید در دست ولی آنها اعم از پدر و شوهر باشد این بدان جهت است که به دلیل احساس مداری، خطر فریب خوردن این قشر به وسیله شیاطین در محیط جامعه فوق العاده زیاد است و باید بادی گارد و محافظ عقل مداری مثل مرد در کنار آنها باشد تا فریب شیاطین در آنها اثر نکند. بزرگترها یادشان است که در ایامی که تازه تلفن آمده بود چقدر زن ها که با همین صدای جذاب مزاحم های تلفنی فریب می خوردند و گرفتاری برای خود و خانواده شان ایجاد می کردند. لذاست که در لمعه می خوانیم : بهتر است زنان حتی صدای نامحرم را نشوند زیرا که دل زن مملو از احساس است و خطر فریفتگی او قریب و چاه ندامتش در پیش. اگر پاشنه آشیل مردان در فضای فریفتگی جنسی چشم آنهاست پاشنه آشیل زنان نیز در این فضا بیشتر گوش آنهاست و چه بسیار دختر که با چهار کلام مخ زنی پسران و مردان نابکار فریفته شده اند و شده است آنچه نباید بشود. اخیرا با رشد فناوری و آمدن اینستاگرام علاوه بر صوت، تصویر نیز به مزاحمت های تلفنی افزوده شده است و لذا کار برای پدران و شوهران در حفاظت از زنانشان در مقابل بیگانه حتی در محیط درون منزل نیز سخت شده است. قطعا در حکم لزوم اذن شوهر برای خروج از منزل، منزل چهاردیواری موضوعیت ندارد و عمده تعامل زن با جامعه ای است که هر لحظه ممکن است قاپ زن را از مجرای پاشنه آشیل احساساتش بدزدد و او را دچار فاجعه نماید. لذا لازم است مردان جامعه ی امروز با مدیریت روابط مجازی همسران و حراست از قرار گیری آنها در گروه ها و کانال های امن و مسدود کردن روابط ناشناس، مراقب باشند این بانوان عزیز در معرض مزاحمت های جانیان ناموس قرار نگیرند وگرنه یا رومینا شدن در پیش است و یا غزل شدن. امروزه حتی در غرب نیز نرم افزارهای مدیریت والدین بر تعاملات مجازی کودکان طراحی شده است تا والدین بتوانند از ولایت خود در فضای مجازی برای حراست از کودکان دلبند خود استفاده نمایند ولی غرب متاسفانه هنوز بعد از سالیان در مورد خطر سوء استفاده از احساسات لطیف زنان و فریب آنها در فضای مجازی بی توجه و بی تفاوت است و البته در بسیاری موارد خودخواسته به دنبال افزایش فساد جنسی و مشغول شدن مردم و غافل شدن آنها از فضای سیاست و حکومت است کما اینکه از شراب خواری و کشتی کج و اعتیاد و هیجانات ورزشی غفلت آور نیز استقبال می کند و لذاست که نباید انتظار داشت در غرب برای زنان بی نوا کاری شود و دلی سوزانده شود.
والحمدلله اولا و آخرا و اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا
@talabegitaejtehad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی زیبای نمک گیرتم علی....
در دمی که دم ز علی نزنم/چه نیازی به باز دم باشد/ خاک پای علی شدم که فقط/ سایۀ شاه بر سرم باشد.. سالروز ولادت شاه مردان، یگانه جهان پهلوان ایستاده در میدان، فخر جوانمردان و غیرتمندان و پدر صبر و وفا و ایمان و سالار عدالتخواهان و انقلابیون عالم وروز مرد بر شما عاشقان مولا مبارک..💪🌷🍦
@talabegitaejtehad
com.android.nakhl.apk
3.32M
بسم الله الرحمن الرحیم...
این ایام البیض ماه رجب هر کس خود را از اشعار مناجاتی حاج غلامرضا سازگار محروم کند حقا ضرر کرده است...
🌿🌿🌿
به مناسبت این ایام نرم افزار اندروید نخل میثم برای استفاده از این شاهکارهای شعر مناجاتی تقدیم می شود....
التماس دعا
@talabegitaejtehad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ خدایت را چگونه راضی می کردی؟
به بندگان خدا خدمت می کردم.
⚠️ آیا می دانید بهترین بنده خدا، مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام است؟
✅اللهم عجل لولیک الفرج
@talabegitaejtehad
#یکی_از_حرفهای_نگو!
سرکشی از جانبازان و مجروحان و خیمه شهدا خیلی طول کشید. هر کدام از رزمندگان را که میدیدی، از لباس و سر و وضع و سلاحش گرد و خاک و خون میچکید. پیروز که چه عرض کنم، شکست نخوردیم. عرصه سختی بود. جوری تن به تن شدیم که گاهی فضا برای چرخاندن سلاح نداشتیم و هر کس هر جور بلد بود به جان طرف مقابلش افتاده بود.
کم کم اعلام کردند که رسول خدا فرموده همه جمع شوند. رسم حضرت بر این بود که بعد از هر نبرد، همه را جمع میکردند و ابتدا حاضر غیاب میکردند و سپس خطبه کوتاهی میخواندند.
شروع به خواندن اسم ها کردند. پیامبر روی جهاز مختصری نشسته بود و همه رزمندگان گرد ایشان بودند.
فلانی ، حاضر
فلانی ، حاضر
فلانی ، شهید شد
فلانی ، زنده است اما مجروح شده
فلانی ، شهید شد
و ..
تا اینکه پیامبر نگاهی به جمعیت کردند و فرموند: علی کجاست؟
سکوت، جمعیت را فرا گرفت. هیچ کس حرفی نزد. پیامبر دو مرتبه فرمودند علی کجاست؟ باز هم همه ساکت و هاج و واج به اطرافشان نگاه میکردند!
پیامبر از سر جا برخواستند تا همه جمعیت را دقیق تر ببینند. شرق و غرب یاران و لشکر را دیدند. نگاهی به زمین و نگاهی به زمان کردند. با همان حالت خاص خودشان فرمودند: بروید ... همه بروند دنبال علی ... هر کس خبر سلامتیش را بیاورد، هر چه بخواهد به او میدهم! هر چه بخواهد!
تاکید پیامبر بر «هر چه بخواهد به او میدهم» خیلی وسوسه انگیز بود. چه برای طالبان معرفت و آخرت و چه برای طالبان دنیا و زر و سیم روزگار و چه برای پیاده هایی مثل من که عقلم نمیرسید پیامبر چه وعده نابی داده. فقط سه چهار نفر از اقوام و آشناها را صدا کردم و همین طور که همه جمعیت پراکنده شدند تا علی را بیابند، ما هم دنبالش رفتیم.
سه چهار نفری که دور هم جمع شدیم، هر کدام برای خودشان اعجوبه ای بودند. یک نفرشان از بوی هوا میتوانست مسیر پرواز پرنده را پیدا کند! یک نفر دیگر چشمش را اگر میبستیم، از شتر و جَک و جانورها دقیق تر مسیرش را پیدا میکرد. یک نفر دیگر اصلا در همین صحرا به دنیا آمده بود و از وقتی یادش بود با دانه های شن و سوز بیابان روزگار گذرانده بود. من هم که ... نه به اندازه آنها ... اما داشتم یک چیزهایی در خودم.
مثل بقیه شروع به دویدن به این ور و آن ور نکردیم. دقایقی دور هم ایستادیم و فکر کردیم. دیدیم علی مرد فرار و رو به عقب که نیست. مرد رفتن به طرف کوه و دامنه و پناه گرفتن و از بالا بلندی به دشمن زخم زدن هم نیست. یک طرف دیگر هم که لشکر خودمان بود و در این جمعیت انبوه و خیمه های شهدا و مجروحان هم نیست. پس از سه جهت فقط یک جهت میماند و آن هم جهتی است که دشمن قرار داشت!
برای لحظاتی هر چهار نفرمان به همان جهت چشم دوختیم. دروغ چرا؟ هیچ کداممان دلمان نمیخواست پیشنهاد بدهیم که به مسیر فرار و عقب نشینی دشمن برویم. چون هنوز آن مسیر امن نبود و گوشه به گوشه اش امکان تله و تیرانداز و هزار چیز خطرناک وجود داشت.
هر چهار نفرمان برگشتیم و به هم نگاه کردیم. گفتیم نزدیک ترین رزمنده به صف اول دشمن علی بوده. خودمان را گول نزنیم. باید به همان مسیری میرفتیم که از آن میترسیدیم. راهی نبودا. شاید همه اش دو سه کیلومتر نبود. ولی فقط جبهه رفته ها میدانند دو سه کیلومتر در عمق دشمن رفتن بعنی چه؟
بسم الله گفتیم و رفتیم. از اینکه قدم به قدم که از وسط کشته های دوست و دشمن رد میشدیم و چه حالی داشتیم بگذریم. تا اینکه از جایی به بعد، دیگر جنازه خودی نمیدیدم. تکه پاره های دشمن بود که مشخص نبود به آنها صاعقه خورده یا تیر غیب به سر و گردن آنها فرود آمده که نَبُریده ... کاش بریده بود ... ریز ریزشان کرده! وقتی جلوتر رفتیم، یک نفرمان گفت «ابوالحسن اینجا بوده! شک نکنید.»
من گفتم «از اینکه ابوالحسن فقط میتواند اینجاها باشد شکی نیست اما تو چطور فهمیدی؟»
گفت «به جنازه ها نگاه کنید. همه از سینه به بالا لته پار شده اند و ندارند. معمولا ذوالفقار علی پایین نمی آید. از همان بالا که مثل صاعقه فرود می آید و مسیر را کوتاه کرده و همان سر و کول و گردن و سینه و اعضای رئیسه را میزند و از هم میپاشد و پیش میرود.»
یک نفرمان گفت «شیر مادر حلالش! نگاه کن ... اصلا جنازه خودی اینجا نیست. همه جا ... اِ ... آنجا ... نگا ...»
همه ما از سرِ اسب ها بلند شدیم تا دقیق تر ببینیم. دیدیم یک نفر نشسته کنار آب باریکه ای و به کاری مشغول است. لباسش از خودمان بود. به خاطر همین جرات کردیم اما با احتیاط به همان طرف رفتیم.
خودش بود. جمال نورانی حیدر در آنجا نشسته بود و در آب باریک، آستین و ذوالفقارش را میشست و طاهر میکرد. دل و جانمان روشن شد. از اسب پیاده شدیم و به طرفش دویدیم. به ایشان که نزدیک شدیم، سلام کردیم و به تماشایش نشستیم.
-علیکم السلام. شما کجا و اینجا کجا؟
- خدا قوت. ما حتی از وسط کشته ها هم جرات رد شدن نداشتیم. چه برسد به اینکه کیلومترها پشت جبهه دشمن نفوذ کنیم!
- از ت
از ترس فرار نکنید. ترس مانند سگی است که اگر از او فرار کردی، دنبالت می آید.
کیف کردیم از لحظاتی که کنارش بودیم. وضویی ساخت و رکعتی نماز خواند. ما سه چهار نفر پشت سرشان ایستاده بودیم و پچ پچ میکردیم. مانده بودیم از پیامبر چه بخواهیم که بعدا پشیمان نشویم و نگوییم کاش چیز بیشتری خواسته بودیم.
تا اینکه حیدر برگشت و ما را دید. میخواست سوار اسبش بشود که علت همهمه ما را پرسید!
گفتیم: آقا جان، رسول الله وعده داده که هر کس خبر سلامتی شما را بیاورد، هر چه خواست بدهد! مانده ایم چه بخواهیم که هم در شان رسول خدا باشد و هم چیز بزرگی باشد.
علی چیزی فرمود که آن لحظه ندانستیم یعنی چه و مثل کودکان و مجانین به هم نگاه کردیم. فرمود «از رسول خدا بخواهید یکی از آن حرفهای نگو را به شما یاد بدهد!»
ما که نفهمیدیم یعنی چه؟ اما میدانستیم که قطعا چیز با ارزشی است و پشیمان نخواهیم شد.
خلاصه کنم. محضر رسول خدا رسیدیم. پیامبر به محض دیدن علی از جا برخواست و به استقبال آمدند و همدیگر را در آغوش کشیدند. خلائق جمع شده بودند و از خوشحالی پیامبر خوشحال بودند و تکبیر میگفتند.
رسول خدا رو به طرف ما کردند و فرمودند: الوعده وفا! هر چه میخواهید بگویید.
ما هم زمان گفتیم: لطفا یکی از جملات نگو را برای ما نقل کنید.
رسول خدا لبخندی زدند و یک «این هم از خودتان نیست و شکل این حرفها نیستید و عقلتان نمیرسد به این صحبت ها و این هم قطعا علی به شما آموخته!» خاصی در نگاهشان بود.
رسول خدا سوزنی را پیدا کردند و در آب زدند و رو به خورشید گرفتند و از جماعت پرسیدند «چه میبینید؟»
هر کسی چیزی گفت.🤔
پیامبر فرمودند «ذرات آبی را که روی تیزی این سوزن جمع شده میبینید؟»
خب دیدن آن ذرات کوچک آب روی نوک تیز یک سوزن باریک خیلی سخت بود. مخصوصا برای آنانی که دورتر ایستاده بودند و در جمعیت زیاد گرفتار شده بودند.
آن وقت، رسول الله جمله ای فرمودند آسمانی ... جمله ای که بساط عیش دنیا و حُسن عاقبت و بساط بهشت آخرت را هم جور میکرد.
فرمود: «ای مردم! هر کس به اندازه همین ذرات کوچک و ناچیز آب، روی این تیزی سوزن، محبت و مهر و عشق علی را در دل داشته باشد اهل نجات است!»
نقل به مضمون از سخنان ائمه اطهار علیهم السلام
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
@talabegitaejtehad
🌹 قال امام علی علیه السلام :
🌺 ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَةٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَةٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی .
🌸 هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی.
📕 نهج البلاغه خطبه 176
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
@talabegitaejtehad
61bca4b31042def3cfd361ac_4643083583268870768.mp3
1.93M
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای شروع قرائت قرآن کریم
@talabegitaejtehad
✅ فضائل سوره حمد:
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد». و به تحقیق فاتحه الکتاب بهترین چیزی است که در گنج های عرش است و خدای عزوجل این سوره را به طور اختصاصی به محمد داد و بدین سبب او را با عزت کرد و هیچ یک از پیغمبرانش را با او در این فضیلت شریک نکرده ست به جز سلیمان که خدای تعالی به او «بسم الله الرحمن الرحیم» را از فاتحه الکتاب داده است و از بلقیس حکایت کرده که گفت: به درستی که نوشته ای عزیز و گرامی از سلیمان به من رسیده است و نوشته این است که هر کس «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخواند و به محمد و دوستی اهل بیت او اعتقادداشته باشد و ایمان قلبی و ظاهری به ایشان داشته باشد خداوند به ازای هر حرفی که از آن سوره پاداش و ثوابی بهتز از دنیا و انچه از مال ها و خوبی ها در آن است به او می دهد و کسی که به صوت خواننده این سوره گوش دهد ثوابش مانند کسی است که این سوره را می خواند پس هر یک از شما باید بسیار کوشش کند تا ین ثواب و پاداش را به دست آورد که غنیمیتی است که نباید از آن گذشت تا حسرت و افسوس آن بماند.
تفسیر البرهان ج1 ص104
✅ آثار و برکات سوره حمد:
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به جابر فرمود: ای جابر! آیا بهترین سوره را که خدا در قرآن نازل کرده به تو یاد دهم؟ جابر گفت: بلی پدر و مادرم فدای تو باد آن را به من بیاموز.
پیامبر سوره حمد را به جابر آموخت و فرمود: ای جابر آیا صفت و عظمت این سوره را برای تو بگویم؟ جابر گفت: بله پدر و مادرم فدای تو باد آن را بیاموز.
حضرت فرمود: سوره حمد هر مرضی به جز مرگ را شفا می دهد.
تفسیرالبرهان ج1 ص106
@talabegitaejtehad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملاقات با امام زمان عج
@talabegitaejtehad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_قاسم | مرد بیدار شب
تحت هر شرایطی نماز شب حاج قاسم ترک نمیشد؛ حتی زمانهایی که مجبور بود در روز یک ساعت بخوابد...
بسم الله الرحمن الرحیم....
مهاجرت از بلاد کفر به بلاد اسلام ضرورت امروز فضای مجازی...
و الذین آمنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولایتهم من شیء حتی یهاجروا و ان استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر...انفال۷۲
یه کشور حق داره خدمات دهی خودش در زمینه زیرساختهای ارتباطاتی رو به خارجی ها تخصیص نده و به شرکتها و نرم افزارهای داخلی اختصاص بده ... چه اصراریه بعضی ها دارن که کل شبکه ارتباطاتی و دکلهای مخابراتی کشور در اختیار تلگرام و اینستاگرام و واتساپ متعلق به مالکین یهودی و ... باشه...نکنه زد و بندی هست؟ بله از باب این که اونها هم خدماتی در کنار مفاسدشون دارن، میشه یه درصدی هم به نرم افزارهای خارجی ارائه داد مثل تلویزیون که بخشی از آنتن و جدول پخش رو هم به برنامه های خوب خارجی اختصاص میده... اینکه یه عده کسب و کارشون رو بردن تو مملکت مجازی خارجی بساط کردن مشکل نظام نیست هرچند نظام باید کمکشون کنه که بساطشون رو بیارن روی نرم افزارهای داخلی دوباره پهن کنند و به کسبشون آسیبی نرسه ولی کسی حق نداره نظام رو متهم کنه و فشار بیاره که کل زیرساخت ارتباطی کشور در اختیار اجنبی و بیگانه باشه ... این نه با غیرت سازگاره نه با عقلانیت... جهاد تبیین رو از تشویق عزیزانمون برای مهاجرت از ممالک مجازی اجنبی به سرای مهر و محبت ایران آغاز کنیم...
ولله الحمد اولا و آخرا🌷🍀🌷🌿
@talabegitaejtehad