مستحق این شهریه نیستی...
من از سیدخویی، سید صدر و امام خمینی (قدس الله سره) شهریه می گرفتم. شهید صدر دو دینار شهریه می داد؛ شهریه سیدخویی تا ده دینار رسید و امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) پنج تا ده دینار شهریه می داد. بیت سید حکیم هم پنج دینار به طلبه ها شهریه می پرداخت که به من نمی دادند. مسئول پرداخت وجوه به صراحت به من گفت چون تو مقلد سید محمد باقر صدر هستی مستحق این شهریه نیستی. در مجموع ماهیانه بیست دینار شهریه می گرفتم که وقتی از نجف خارج شدم پانزده دینار بود. جریان جالبی را برایتان بگویم در نزدیکی حرم امیرمؤمنان (علیه السلام) بازار بزرگی وجود داشت. در این بازار چند غذاخوری بود که یکی از آنها غذاخوری «شمس» بود که مشرف به خیابان امام زین العابدین (علیه السلام) بود. این غذاخوری دو بخش داشت بخشی مشرف به خیابان بود که کبابی بود و بخش دیگری که مشرف بر داخل بازار بود و در آن غذا پخته می شد. وقتی شهریه را می گرفتیم سه روز به این کبابی می رفتیم و سه روز هم به قسمت طبخ غذا. بدین ترتیب هفته ی اول می گذشت و هفته ی دوم و سوم را در مدرسه می گذراندیم و تمام این دو هفته را سیب زمینی آب پز یا خلال سیب زمینی و روغن و البته پنیر و چای می خوردیم. هفته ی آخر هم در لشکرکشی و حمله بودیم؛ یعنی به خانه طلبه های متاهل می رفتیم یا هر وقت که می دانستیم خانواده ی یکی از طلاب برایش کمکهایی از لبنان فرستاده است هجوم می بردیم به آن خانه چون چیزی برای خوردن نداشتیم این از نعمتهای خداوند عزّوجل به من بود که حاج مصطفی یاسین ...
ادامه در مطلب بعد :
این از نعمتهای خداوند عزّوجل به من بود که حاج مصطفی یاسین به فرزندانش که در مدرسه ی ما بودند بسیار توجه داشت و برایشان هرچه می خواستند می فرستاد حتی برایشان از لبنان خوراکیهایی مثل ماست پنیر و زیتون می فرستاد. من به این دو شیخ به شوخی میگفتم می خواهم دامادتان باشم آنها هم ما را که سن و سال چندانی نداشتیم در طعام خود شریک می کردند و این طوری ایام را میگذراندیم حرف من فقط از روی شوخی بود؛ چون من اصلا خواهرشان را - که بعدها همسر من شد - نمی شناختم. خانواده ی من برایم پولی نمی فرستادند؛ زیرا پدرم چیزی برای سیر کردن شکم مادر و برادران و خواهرانم نداشت من هم کلا به شهریه ی ماهانه ای که در نجف میگرفتم تکیه داشتم. (سید عزیز، مصاحبه های شهید حجت الاسلام سید حسن نصرالله با حمید داودآبادی، ص 30 و 31)
@talabegitaejtehad
دستگیرت می کنند...
اصلا انتظار نداشتم شهیدسید محمدباقرصدر با آن جایگاه و عظمتی که دارد به نوجوانی که از لبنان آمده است این گونه توجه کند. تقریبا نیم ساعت با هم بودیم و او از من درباره ی سید موسی صدر و نیز حرکت المحرومین ، فعالیت های دینی در جنوب، درباره ی سید محمد غروی، جوانان لبنان، فرهنگ و گرایشهای سیاسی پرسید. من به تک تک سوالات پاسخ میدادم و او با پاسخهای دقیقی که دادم غافلگیر شد؛ چرا که من در تشکیلات سیاسی و نیز در فعالیتهای فرهنگی بودم و از کودکی توجه و اهتمام به اوضاع حقیقی لبنان داشتم. پس از این پرسش و پاسخها، سیدصدر به سیدعباس گفت: «شما را پشتیبان ایشان قرار میدهم و تو مسئول او هستی» و در حالی که از اتاق خارج میشد رو به من گفت: پول داری؟ گفتم نه. فقط هزینه ی بلیط و سفر تا نجف را همراه داشتم؛ خانواده ام تنگدست هستند و چیزی در اختیار ندارند. سید صدر چند دینار عراقی از زیر تشک بیرون آورد و به سید عباس داد :گفت: «با این پول برای او یک عمامه میخری با این پول هم برایش یک پیراهن سفید میخری با این پول هم برایش یک قبا و با این پول هم برایش برخی از کتابهای لازم را میخری این پول هم برای مصارف شخصی اش. پول را که تقسیم کرد به سید عباس گفت: «اتاقی را برایش انتخاب میکنی و خود تو هم مسئول اوضاع و احوال و هم مسئول تحصیل او میشوی»... در نجف به طلبه ای که معمّم نباشد حجره نمیدادند و من هم از خدا خواسته نزد آیت الله سید محمد باقر صدر معمم شدم. هیچ کس از من نخواسته بود که پیش سیدصدر معمم شوم و من خودم این تصمیم را گرفته بودم. به من گفتند ضد اطلاعات عراق به خاطر این کار ....
ادامه در مطلب بعد:
به من گفتند ضد اطلاعات عراق به خاطر این کار دستگیرت میکند و اذیتت می کنند که البته برای من اصلا مهم نبود. وقتی که پیش ایشان رفتم محاسن نداشتم و نوجوان بودم یک هفته یا ده روز بود که به نجف رسیده بودم. وقتی وارد شدیم تعدادی از طلاب معمّم میشدند. او مرا با اسم صدا کرد. از این که اسمم را نیز به خاطر داشت شگفت زده شدم. سید صدر خیلی دلنشین و لطیف بود. لباس روحانیت را که پوشیدم از خوشحالی در جایم بند نبودم برای این که از کودکی منتظر چنین لحظه ای بودم. اما واقعا احساس سنگینی کردم میدانستم که دیگر نباید هر کاری را انجام دهم و مواظب رفتارها و گفتارهایم باشم
(سید عزیز مصاحبه های شهید حجت الاسلام سید حسن نصرالله با حمید داودآبادی، ص 26 تا 28)
@talabegitaejtehad
آیت الله سید احمد خاتمی درس خارج فقه 15 مهر 1403.mp3
3.37M
آمار جمعیت نماز جمعه نصر از زبان حضرت آیت الله سید احمد خاتمی حفظه الله در جلسه درس خارج فقه امروز ... 15 مهر 1403...
@talabegitaejtehad
با شبه اجماع مثلا نود درصدی...
سید حسن نصرالله ادامه میدهد که نمی تواند پنهان کند که حزب الله از لحاظ ایدئولوژی و نظری آرزوی برپایی جمهوری اسلامی را در سر می پروراند زیرا حزب اللهی ها عقیده دارند فقط حکومت اسلامی است که میتواند مشکلات جامعه را حل کند؛ حتی اگر این ،جامعه جامعه ای چند صدایی و دربردارنده اقلیت های گوناگون باشد؛ اما بی درنگ توضیح میدهد تحمیل جمهوری اسلامی با زور و اکراه در عقیده حزب الله جایی ندارد و این مردم هستند که باید حاکمیت را انتخاب کنند آن هم نه با اکثریت 51 درصدی بلکه با شبه اجماع مثلا نود درصد آرا. بنابراین ایجاد جمهوری اسلامی در زمان کنونی اصلا مورد بحث نیست. (زبور مقاومت، دیدگاه های شهید حجت الاسلام سید حسن نصر الله، ص 42)
@talabegitaejtehad
فقط برای او ...
به همه آنها میگویم به همه کسانی که در این جهان ما را تهدید میکنند ما اینجا هستیم و در اینجا باقی میمانیم در اینجا ثابت قدم و پایدار می مانیم و تا ابد عاشق شهادت میمانیم خداوند متعال به ما وعده پیروزی داده است و از کارهای ما آگاه است و میداند در قلبهای ما نه حب مقام و قدرت جایی دارد و نه جاه طلبی او می داند که ما به ویرانه های این دنیای فانی دل نبسته ایم و اینجا هستیم فقط برای خشنودی او و تقرب به درگاهش؛ فقط برای بندگی او و رضوان او و جهاد در سبیل او. (زبور مقاومت ، دیدگاه های شهید حجت الاسلام سید حسن نصرالله رحمه الله ص 152 و 153)
@talabegitaejtehad
با مرگ زندگی می سازیم...
من به کسانی که مقاومت لبنان و فلسطین و همه جنبشهای مقاوم را سرزنش میکنند و میگویند آنها فرهنگی به جز فرهنگ مرگ ندارند میگویم این ما هستیم که صاحب فرهنگ زیستن و حیاتیم و شما هستید که به جز فرهنگ مرگ فرهنگی ندارید زیرا ملتی که به مقدساتش توهین شود و آرام در جای خود بنشیند ملتی که به نوامیسش اهانت شود و آب از آب تکان نخورد ملتی مرده است؛ حتی اگر بخورد و بیاشامد ما با مرگ زندگی می سازیم و حیات را معنا می بخشیم. (نقل از کتاب زبور مقاومت، دیدگاه های شهید حجت الاسلام سید حسن نصرالله رحمه الله ص 139)
@talabegitaejtehad
نه ساخت کلاشنیکوف است و نه دکتریوف...
در لبنان و فلسطین، این تنها سلاحی است که در اختیار داریم که البته ساخت داخل هم هست و برگرفته از همین وطن، مردم، سرزمین و پیشینه و تاریخ است. بر روی این سلاح نه حک شده است Made in USA نه نوشته است ساخت روسیه و نه هیچ کشور دیگری. این سلاح نه ساخت کلاشنیکوف است نه دکتریوف. این سلاح ساخت فکر است. ساخت مدینه منوره است. این سلاح را محمد بن عبدالله عربی هاشمی قریشی صلی الله و علیه وآله و سلم ساخته است. پیامبری که رحمة للعالمین است؛ سلاحی که به ما می آموزد خون خود و فرزندان و عزیزان خود را فدای مقدسات امت اهل و مردم خود کنیم تا آنها با عزت و کرامت و شرافت زندگی کنند این سلاح سلاح عشق به شهادت است. سلاح فداکاری، سلاح آمادگی برای مرگ، هیچ کس نمیتواند آن را از ما جدا کند، میتوانند از راه دریایی و هوایی ما را محاصره کنند و مانع شوند که تسلیحات به ما و فلسطینی ها برسد می توانند حکومتها و دولتها را تحت فشار قرار دهند میتوانند منابع مالی را بلوکه کنند میتوانند همه رسانه های گروهی سران دولتها و دستگاههای امنیتی شان را در اختیار خود بگیرند میتوانند هر چیزی را از ما بگیرند اما نمیتوانند ایمان و فرهنگی را از ما بگیرند که در اعماق جان هایمان رسوخ کرده است. فرهنگ شهادت طلبی نیرومندترین سلاح است. آنچه امروز یک فلسطینی در اختیار دارد این سلاح است که هیچ کس نمیتواند آن را از او بگیرد و یا بر آن چیره شود این سلاح وارداتی نیست و برای استفاده از آن نیازمند کارشناسان و مستشاران خارجی نیستیم ما خود کارشناسان و مستشاران و در واقع عارفان این سلاح هستیم.
ادامه در مطلب بعد.
ما فرزندان این سلاح هستیم و آن را نسل به نسل به ارث برده ایم و در حقیقت راز قدرت ما همین جاست. (به نقل از کتاب زبور مقاومت دیدگاه های شهید حجت الاسلام سید حسن نصر الله رحمه الله ص 140 و 141)
@talabegitaejtehad
فقط برای او ...
به همه آنها میگویم به همه کسانی که در این جهان ما را تهدید میکنند ما اینجا هستیم و در اینجا باقی میمانیم در اینجا ثابت قدم و پایدار می مانیم و تا ابد عاشق شهادت میمانیم خداوند متعال به ما وعده پیروزی داده است و از کارهای ما آگاه است و میداند در قلبهای ما نه حب مقام و قدرت جایی دارد و نه جاه طلبی او می داند که ما به ویرانه های این دنیای فانی دل نبسته ایم و اینجا هستیم فقط برای خشنودی او و تقرب به درگاهش؛ فقط برای بندگی او و رضوان او و جهاد در سبیل او. (از بیانات حضرت حجت الاسلام شهید سید حسن نصرالله رحمه الله نقل از کتاب زبور مقاومت ص 152 و 153)
@talabegitaejtehad
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سید حسن نصرالله چگونه به شهادت رسید؟
🔹محمود قماطی، نایب رئیس شورای سیاسی حزب الله: مکانی که پیکر سید در آن پیدا شد، مملو از گازهای خفهکننده بود.
🔹نیروهای دفاع مدنی، اولین کسانی بودند که به پیکر سیدالشهید رسیدند. یکی از آنان شدت علاقهای که به سید داشت، ماسک اکسیژن خود را برداشت و بر دهان سید گذاشت، به این امید که ایشان را نجات دهد.
🔹شخصی که از شدت عشق به سید این کار را کرد، خودش نیز همان لحظه در کنار پیکر شهید نصرالله به شهادت رسید.
🔹مراسم تشییع نباید خارج از ضاحیه برگزار شود؛ منتظر هستیم شرایطی به وجود آید تا مراسم به صورت شایسته بتوانیم برگزار کنیم.
،،،_____________________،،،
》ما صدای رسای حوزهایم
》#کانال_خبرگزاری_رسا ✔️👇
🆔 @rasanewsagency