eitaa logo
طلبگی تا اجتهاد
8.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
938 ویدیو
267 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۸۴ 🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت: ♦️ ادامه تنظیم قانون اساسی توسط میرزا حسین خان سپهسالار: با این پرده پوشی بود که سپهسالار موفق شد قانون اساسی تهیه شده را در ۱۲ شعبان ۱۲۸۹ ه. ق. برای شاه بفرستد که پس از ۸ روز در ۲۰ شعبان ۱۲۸۹ ه. ق به امضای ناصرالدین شاه رسید و قانون حدود حکام و روسای قشون را به آن بیافزاید. فریدون آدمیت می نویسد: جون لايحه اول پذیرفته نشد، دومین طرح قانون اساسی تنظیم گردید. در نگارش آن استادی زیرکانه ای به کار رفته بود...لایحه تازه با فکر عملی و واقع بینانه پرداخت شده و نسبت به طرح پیشین، گذشت هایی گردیده است. در واقع برداشت دو لایحه و مضمون آن ها با هم تفاوت نمایان دارند. دقت در طرح دوم می رساند که میرزا حسینخان به مصلحت اندیشی، در پی قانونی بوده که تصویب شدن آن را به دست آورد و به تدریج با وضع اصول و قوانین دیگر به تکمیل آن بپردازد. میرزا حسینخان از تصویب این لایحه سخت شادمان و ذوق زده شد و بی درنگ نامه بلندی به شاه نوشت سپاسگزاری کرد و از نقشه های بعدی خود سخن گفت و شاه را در جهت دنبال کردن نقشه اصلاحی و ترقی ترغیب کرد. 🔸در بحث های مربوط به قانون اساسی مسأله (آزادی و حدود آن) نیز مطرح شد که منورالفکران و روزنامه های آنان بیشتر مفهوم مطرح در غرب برای آزادی را تبلیغ می کردند. روزنامه هایی که مؤسس آن ها خود سپهسالار بود، آزادی خود را اعلام کردند. روزنامه وطن نوشت: (از هر قیدی آزادیم!) مستشار الدوله مقاله ای در روزنامه چاپ کرد و نوشت: ضمن این آزادی می توانیم هرچه مغایر تربیت و ترقی (به مفهوم همنوایی با غرب) باشد را گوشزد جمهور مردم کنیم. روزنامه ایران نوشت: در اخبار غیر رسمی هرکس آزاد است هر چه می خواهد بنویسد، روزنامه نگار ابداً مسؤولیت ندارد. اخبار رسمی چنان که در سایر دول آزاد است، در این روزنامه آزاد خواهد بود. 🔹این هیاهوها و رفتارهای خلاف شرع افراد متأثر از فرهنگ غرب، سبب گردید تا مجتهد بزرگ تهران آیت الله حاج ملا علی کنی نامه ای به شاه در رجب ۱۲۹۰ ه. ق بنویسد و در آن اشکالات این نوع آزادی را مطرح نماید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۸۵ 🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت: ♦️ ادامه تنظیم قانون اساسی توسط میرزا حسین خان سپهسالار: آیت الله حاج ملاعلی کنی در نامه خود خطاب به شاه نوشت: کلمه قبیحه آزادی ... به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، و در باطن سراپا نقص است و عیوب. این مسأله برخلاف جميع احکام رسل و اوصیاء و جميع سلاطين عظام و حكام والامقام است. به واسطه این که اصل شرایع و ادیان در هر زمان خود قید محکم سخت و شدیدی بوده و می باشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننمایند، متعرض اموال و ناموس مردم نشوند. و هكذا برخلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هر کس هر چه بخواهد بگوید و از طریق تقلب و فساد، نهب اموال نماید و بگوید آزادی است ... معلوم است نفوس بالطبع در طبیعت شیطانی، مایل به هوی و هوس و برآوردن مشتهیات خودند. همین مایه بی نظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچ کس نمی تواند چاره کند... 🔸میرزا حسینخان برای آشنا کردن شاه با ترقیات اروپا و جدی شدن در حمایت از اصلاحات مورد نظر منورالفکران، ناصرالدین شاه را در سال ۱۲۹۰ هـ. ق، به اروپا برد و قصدش این بود که شاه بعضی قواعد آن جا را ملاحظه فرموده تا بیشتر از پیشتر اسباب آسایش ایران را فراهم آرند و قواعد تازه به کار برند. در همین سفر بود که میرزا ملکم خان مقدمات قرارداد (رویتر) را تهیه و با وساطت میرزا حسینخان به تایید شاه رساند. 🔹آیت الله ملا علی کنی با نامه ای شدید اللحن، به شاه در ضرورت لغو این قرارداد اعتراض کرد و خواستار عدم ورود سپهسالار به تهران شد. شاه او را در رشت به حکمرانی گمارد و از صدر اعظمی خلع کرد. اگرچه برکناری او طول نکشید و شاه در شعبان ۱۲۹۰ هـ. ق او را به وزارت خارجه منصوب و مجدداً به صدارت گذاشت، لکن بحران سیاسی ناشی از آن قضیه، قانون افراد را به تعویق انداخت. میرزا حسینخان مجدداً در سال ۱۲۹۵ ه. ق طرح قانونی تازه ای ارائه کرد که شاه از تصویب آن خودداری کرد و سپهسالار به مرادش نرسید. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۱ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: با پیش آمدن حادثه مدارس رشدیه به سبب مخالفت شدید علما و مردم و تکفیر رشدیه از سوی ،علماء، انجمن معارف تعطیل شد و امین السلطان اتابک، شورای عالی معارف را به جای آن در ۲۵ شعبان ۱۳۱۹ هجری تشکیل داد. اعضای این شورا ترکیب عبرت آموز و قابل توجهی دارند: نیر الملک (وزیر علوم)، حاج مخبرالسلطنه، میرزا کریم خان سردار مکرم، میرزا مهدی خان زعیم الدوله، دکتر شنیدر فرانسوی (طبیب شاه)، موسیو هبنیک مشاور عدليه، موسیو داشر رئیس مدرسه خلافت، حاج میرزا یحیی دولت آبادی (بابی ازلی) و چند نفر از مدرسه دارالفنون و مدرسه سیاسی. 🔸ملاحظه می شود که سه نفر خارجی و بیگانه در شورای عالی معارف ایران به برنامه ریزی سیاستگذاری و نظارت بر مدارس و آموزشهای آن می پرداختند. در کنار این شورا، منورالفکران تلاش می کردند تا با وارد کردن بعضی از علما به صحنه تأسیس مدارس به سبک غربی و حمایت از تشکیل آنها مقاومت مردمی را در هم بشکنند. با نفوذ در بیت آیت الله سید محمد طباطبایی، او مدرسه اسلام را به هدایت فرزندش سید محمد صادق دایر می کند. سید هادی نجم آبادی، روحانی باصطلاح روشنفکر، از احتشام السلطنه در تأسیس مدارس به شدت حمایت می کند. با این وجود نگرانی اولیای دانش آموزان و علما به دربار رسید و شخص مظفرالدین شاه را وادار به عکس العمل نمود. 🔹شاه در ذی حجه ۱۳۱۷ هجری (فروردین ۱۲۷۹ شمسی) پیش از آغاز مسافرت خود به اروپا به صدر اعظم چنین دستور داد: جناب اشرف صدر اعظم، در باب مدارس و مکاتب، باید مشیرالدوله (میرزا نصرالله خان نائینی وزیر امور خارجه) و نیرالملک (جعفر قلی خان هدایت وزیر معارف و رئیس انجمن معارف) را مخصوصاً مسؤول قرار داده و آنچه امر و مقرر می شود، با کمال مراقبت مواظب بوده و هم خودشان را به طوری مصروف دارند که این مدارس از هر جهت منظم و مرتب باشد... و در تعلیمات آنها نوعی قرار دهند که البته خارج از تکالیف مذهبی به آنها یاد ندهند و تعلیم نکنند... اشخاصی هم که برای این مدارس معین می شود باید مردمان متدین و درست، سر آنها گذاشت که اطفال مردم را موافق قانون مذهبی تربیت کنند و مطالبی که خارج از تکلیف است، نباید به آنها القا نمود و عقاید اطفال مردم ضایع نشود... و هیچ وقت مطلبی که بر خلاف قانون مذهب و ملت باشد نگویند. 📌و البته این توصیه ها راه به جایی نبرد. میرزا نصرالله خان و نیرالملک که متولی اجرای این توصیه ها می شوند، اولی عضو جامع آدمیت (شبه فراماسونری ملکم خان) و دومی از رؤسای لژ بیداری ایران است. چگونه این افراد می توانند آموزشها و معلمان مدارس جدید را وفق دیانت اسلام تأمین کنند تا از القاء مطلب ضد اسلام و عقاید باطله جلوگیری شود؟ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله هم که طرف خطاب شاه است، از فراماسونرها و عضو فراموشخانه ملکم خان می باشد. این حلقه تحت نام "معارف" تشکیل شده تا به ذهن اطفال این کشور، سطحی ترین و مبتذل ترین شکل تمدن غرب را القاء کنند، شکلی از تمدن غرب که اصلی ترین وجهه آن نفی دین و ایمان دینی و طهارت علمی جامعه است. 🆔 @Jarianshenasi