eitaa logo
طلبه‌ی پاسخگو
1.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
📢 مطالب‌اعتقادی‌_خانواده، بصیرت افزایی_احکام شرعی، داستان‌های‌‌زیبا_نکات‌خلاقی #کپی: #مجاز‌ ✍️ آیدی مدیر کانال: @kavyar14 🖌کانال خوشنویسی با خودکار @ashk_ghalam69 رجاء کلیپ @raja_clip
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 👈با هم، قشنگ و منطقی حرف بزنیم 🖌طلبه پاسخگو @talabeh1369
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 💥انتشار بدون‌‌ لینک✅ 🖌طلبه پاسخگو @talabeh1369
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم ؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه، اینطور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی‌اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد. 👈با هم قشنگ و منطقی حرف بزنیم 🖌طلبه پاسخگو @talabeh1369
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 📚 (مسائل دینی + بصیرت افزایی) ⬇️ @talabeh1369
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 🇮🇷 کانال 📍مباحث دینی، سیاسی و بصیرتی در قالب متن، عکس و فیلم 👇 🇵🇸 @talabeh1369