روزی دو #مسیحی خسته و تشنه در بیابان گم شدند ناگهان از دور مسجدی را دیدند.
دیوید به استیو گفت: به مسجد که رسیدیم من میگویم نامم محمد است تو بگو نامم على است.
استیو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نمیکنم.
به مسجد رسیدند. عارفی دانا در مسجد بود، گفت نامتان چیست؟ یکی گفت نامم استیو است و دیگری گفت نامم محمد است و دو روز هست که در صحرا سرگردان شده ایم و راه را گم کرده ایم و اکنون بسیار تشنه و گرسنه هستیم.
شیخ گفت: سریعا برای استیو آب و غذا بیاورید.. و محمد ، چون ماه رمضان است باید تا افطار صبر کنی!
#صداقت تنها راه میانبر و بدون چاله ، به سمت موفقیت است
کانال. {طلبه+مبارز}