فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه رو مجبور به کفش دزدی نکنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سورهای که شماروداخل بهشت میبره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با انواع خزندگان خوردنی😍😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 خیلی زیباست حتما ببینید
پدر ناشنوا و لال / مادر ناشنوا و لال و نابینا
واقعا نمی دونم برای این کلیپ چی بگم
😢 نمیشه دید و اشک نریخت
روز دختر به تمام این فرشته ها مبارک
هدایت شده از حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تامین سوخت ناوگروه ۸۶ برای آمریکا همچنان مبهم است
🔹 فرمانده نیروی دریایی ارتش: آمریکاییها بسیار تلاش کردند که بگویند سفر ناوگروه ۸۶ به دور دنیا تنها با پیشران هستهای ممکن است.
🔹 آنها دو هفته ما را رصد کردند، اما دیدند اینطور نیست و برایشان مبهم بود که چطور سوخت مورد نیاز تامین میشد و در این ابهام باقی ماندند.
🌎@Shakhes3🔜#شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ چرا دشمن، استادان انقلابی را ترور شخصیتی میکند؟"
#حسن_عباسی
⚜کانال تحلیل سیاسی
🌹خــرمشهر .. شهــر خــون .. آزاد شـد...
♦️تکرار نام ِ خـرمشهر .. تکرار ِ زیبایی هاست..
خرمشهر برای من ، یادآور “ شهید جهـان آرا" ست..
قــدمهای “ شهید بهروز مرادی" هنــوز در کوچه پس کوچه های خـرمشهر به جا مـانده..
و خاطـَــــره های "سید صالح موسوی" ،
هنوز شنیــدنی ست..
♦️خرمشهر برای مــن ، پیش از آن کــه یک شهر باشد ،
یک اُفق است .. یک اُفق ِ معنــوی ..
یک “نماز” در مسجــدِ جـامعَ ش ، مرا میبرد تا آنسوی هستی..
خرمشهر را دوست دارم ، چــرا که ؛
نمـاد ِ مقاومت و پیـروزیست ، و گـُواه ِ حــرفم ،
نخلهـائیست کـه هنـوز ایستاده اند ..
با وضـــو وارد شـــوید ...
هنوز کـوچه های این شهـر ، به خون ِ شهـدا مطهر است ..
♦️آری !
بعد از آزادی خـرمشهر ،
هنوز بیابانهای رملی ِ جنـــوب ،
استخوانهای بچه های ایران را در خود دارد...
و پابرهنه های خمینی .ره. همچنان تشییع می شوند !
و مـا هنوز نفهمیـــدیم ؛ خرمشهر چگونه آزاد شد ...
🌹در سالروز فرارسیدن آزادسازی خرمشهر
یاد و خاطره ی شهــــــــدای عزیز را گرامی می داریم. .
🌹روحـــــــــــــمان با یادشان شاد ...
گروه منتظران نور
● ️رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای رئیسی
● رئیس محترم مجلس شورای اسلامی جناب آقای قالیباف
● رئیس محترم قوه قضایه جناب آقای محسنی اژه ای
با سلام و احترام
لایحه اخیر تهیه و تنظیم شده از سوی قوه قضائیه در موضوع حمایت از عفاف و حجاب، خشم انقلابی مردم شریف و دیندار ایران را برانگیخت. لایحه ای که فتوای رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای مبنی بر حرمت سیاسی و شرعی کشف حجاب را نادیده انگاشته، با تخفیف جرم انگاری و تنزیل آن به تخلف، موجبات قبح شکنی در جامعه را به سهولت فراهم آورده و بجای آنکه از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت نماید، از فرد بی حجاب حمایت نموده و در متن لایحه اماکن عمومی را به حریم خصوصی عامل به منکر معرفی نموده است.
لهذا هرگونه عملکرد و مصوبه ای که موجبات تسهیل ورود افراد مکشفه حجاب نموده و بر خلاف قوانین کشور دستان آمرین به معروف و ناهیان از منکر را در امر اجرای واجبات و فرائض ببندد را محکوم نموده و درخواست اکید جهت تغییرات جدی و اساسی در این لایحه وفق اصول استوار اسلام و فتاوای مراجع عظام تقلید و منویات رهبر معظم انقلاب را داریم.
و تا زمان اصلاح اینچنین لوایحی که با اصول انقلاب و اسلام مغایرت دارد از پا نخواهیم نشست.
اعتراض خود را به این لایحه در لینک زیر اعلام کنید:👇
https://farsnews.ir/my/c/199238
هدایت شده از رسانه اجتماعی مسجد و محله
45.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اقتدار۳۶۰
🌸اللهاکبر و لله الحمد
🎥۵ دقیقه و ۴۴ ثانیه تصاویر دیده نشده از سفر به سرزمین های ناشناخته در دور دنیا توسط دریانوردانی از تمامی ایران
سیادت و آقایی خود را ببینید و به دیگران نشان داده و مباهات کنید.
کاش این اقتدار و عزت بینالمللی، در میان اخبار بد اقتصادی گم نشود و در دلمان جایی برایش باز کنیم و شاکر و شکرگزار باشیم و قدر موهبتهای الهی را بدانیم.
انشاءالله مشکلات اقتصادی هم حل میشود، اگر هم نشد ما پای آرمانهای خود ایستادهایم تا صبح ظهور برسد.
آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بررسی عملی اجرای #لایحه_حجاب و عفاف! در صورت تصویب
ببینیم طبق #لایحه_حجاب و عفاف! اگر یک خانم با لباس شنا یا حتی لخت بره مقابل حرم امام رضا ع چه اتفاقی ممکنه براش بیفته!
قانون چیکارش میکنه!
🕋 فرصت تعیین دقیق قبله را در ۷ خرداد از دست ندهید
طبق نظر کارشناسان از آنجا كه خورشید 🌞 بین مثبت و منفی ۲۳.۵ درجه جنوب و شمال استوای آسمان قرار می گیرد، بدیهی است در روزهایی از سال میل خورشید با عرض جغرافیایی كعبه 🕋 كه برابر با ۲۱ درجه و ۲۶ دقیقه كمان است، منطبق می شود. میل خورشید زاویه قرارگیری خورشید نسبت به استوای آسمان است.
۷ خرداد و ۲۵ تیر هر سال فرصتی ایجاد می كند تا جهت دقیق قبله برای نمازخانه ها، مساجد و یا حتی منازل توسط مردم تعیین شود.
ذكر این نكته ضروری است كه مراقبت از چشمان در هنگام انجام این اقدام مهم بوده و هرگز نباید به خورشید به صورت مستقیم نگاه كرد.
با قرار دادن شاخصی عمود بر زمین یا برای بالارفتن دقت، آویز بودن شاقولی در ساعت ⏰ ۱۲:۴۸ ⏰ دقیقه روز هفتم خرداد، جهت سایه علامت گذاری و خلاف جهت سایه به سمت خورشید در ساعت مذكور كه مقارن با اذان ظهر در مكه مكرمه است، جهت دقیق قبله را نشان می دهد.
در حقیقت در لحظه اذان ظهر در روزهای ۷ خرداد و ۲۵ تیر خورشید درست بالای كعبه🕋 بوده و خانه خدا هیچگونه سایه ای نخواهد داشت.
حتما برای ساعت ۱۲:۴۸ دقیقه یروی گوشی همراه یادآور بگذارید تا فراموشتان نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینده ای که دوستش نمی دارید
فرزند کمتر ...
اگر از کسانی هستید که برای تشکیل خانواده خودتان یا فرزندتان عجله ندارید و یا معتقدید فرزند کمتر زندگی بهتر!
حتما این کلیپ را تماشا کنید
🔻روایتی جالب از سفر رئیس جمهور به اندونزی
مجتبی باجلانی، فعال رسانهای:
🔹یکم؛ پیش به سوی آفتاب
ساعت ۲۰:۴۵ بود که هواپیمای رئیس جمهور فرودگاه مهرآباد را به مقصد اندونزی ترک کرد. مهماندار اعلام کرد ۹ ساعت تا جاکارتا طول مسیر است، ۳ ساعت و نیم هم اختلاف ساعت، معنیش این بود که زودتر از ۹ صبح فردا نمیرسیم.
🔹تازه چشمانم گرم شده بود که صدای مهماندار را شنیدم که میگفت آقایان چند دقیقه دیگر اذان صبح است. ساعت را نگاه کردم ۲ و نیم به وقت تهران بود. چند دقیقه بیشتر بین اذان تا طلوع آفتاب وقت نبود! شنیدم آقای رئیسی مثل همیشه نماز شبش را خوانده و بعد هم با بعضی همراهان نماز صبح را به جماعت خوانده بود.
🔹دوم؛ ورود به کاخ
هواپیما فرود آمد.دمای هوا را چک کردیم ۲۸ درجه با رطوبت ۵۴ درصد! یکی گفت هوا خوب است چون گاهی اینجا ۸۰ درصد هم رطوبت دارد! اندونزی با اقتصاد و فناوری قوی، برآورد میشود به زودی جزو ۱۰ اقتصاد اول دنیا باشد با این حال ۱۷ سال پیش رئیس جمهور ایران را برای سفر دو جانبه دیده بود!
🔹تا رسیدیم متوجه این جمله بچههای رسانهای سفر شدم که میگفتند کار هماهنگی این سفر خیلی سخت است! طرف خارجی سخت گیری زیادی کرده بود. علیرغم اینکه مقامات اندونزی در استقبال رسمی و سایر برنامهها سنگ تمام گذاشته بودند ولی تیم اجرایی سخت گیری کرده بود. یکی از بچهها میگفت ازشان پرسیدم چرا اینجوری کردید؟طرف گفتخ است به تلافی دفعه قبل بود که ما سال ۹۵ آمدیم تهران و مهمان شما بودیم! خواستم بهش بگویم تو ایران دولت عوض شده، دیدم خوب نیست! هیچی نگفتم.
🔹سوم؛آقا سینا، عضو جدید هیئت رسمی
تشریفاتِ میزبان استقبال خاصی تدارک دیده بودند. با رژه یگان اسب سوار جلوی ماشین رییس جمهور شروع شد و به استقبال مردمی و اجرای سرود ملی و شلیک توپ ختم شد. غرس نهال توسط ۲ رئیس جمهور و بعد شستن دست رئیس جمهور مهمان توسط میزبان صحنه جالبی بود که تابحال ندیده بودم. بعد هم مذاکرات خصوصی دوجانبه در ایوان کاخ و امضای ۱۱ تفاهم نامه و قرارداد توسط هیات همراه با همتایان اندونزیایی.
🔹غیر از اعضای هیات رسمی سفر، در داخل جلسه مذاکرات، «ربات ایرانی جراح» به نام «سینا» هم حضور داشت و ظاهراً گل کاشته بود و طرف اندونزیایی حسابی مشتری شده بود. تماشای فیلم عمل جراحی پزشکی توسط رباتهای جراح ایرانی خیلی افتخارآمیز بود.برای اولین بار بود که توی این سفرها در جلسه مذاکره رسمی شنیدم دو رئیس جمهور نشستهاند و فیلم عمل جراحی رباتیک با ربات جراح ایرانی را تماشا کردند! میزبان با شگفتی گفته بود شما با این تحریمهای شدید چطوری توانستید اینقدر پیشرفت کنید؟! بعد هم قرارداد صادرات دارو و فروش تجهیزات پزشکی برای۱۲ بیمارستان اندونزی منعقد شد علی برکت الله!
🔹چهارم؛ خدا پدر زارع پور را بیامرزه!
این سفر بهمان سیم کارت نداده بودند. از بچههای تشریفات پرسیدم چرا سیم کارت ندادید؟ وقتی روند دریافت سیمکارت توی اندونزی را برایم توضیح دادند جواب سوالم را خیلی شفاف گرفتم! از گرفتن تصویر همه صفحات گذرنامه و عکس از چهره و انگشتنگاری دریافت کننده سیم کارت تا ثبت شماره IMEI گوشی و... اینجا بود که بچهها به وزیر ارتباطات میگفتند خدا پدر زارع پور را بیامرزد!
🔹پنجم؛ محرمانه و محترمانه!
۲ تا از وزرای همراه رییس جمهور را دیدم، باهم صحبت میکردند. یکیشان خیلی خوشحال بود، اون یکی پرسید چی شده؟ گفت: بستیم! چیو؟ با کی؟ گفت فقط همین قدر بگویم که طرف اندونزیایی گفت شماها چرا تا حالا نیامدهاید با ما کار کنید. گفتم خوب دولت ما عوض شده ما تازه آمدیم و معتقدیم باید با همه دنیا کار کرد! اون یکی وزیر پرسید: واقعا دنبال کار با ما هستند؟ گفت: خیلی فقط به خاطر محدودیتهای تحریمی میگویند محرمانه باشه و راهکارش را هم پیشنهاد بدهید. ما هم که خدای راهکاریم! خیلی افسوس خوردم که چقدر فرصتهای کشور از دسترفته! گفتم خوب حالا چی بستی؟
خلاصه اینکه از هر کدوم از اعضای هیئت رسمی میپرسیدم، میگفتند بیش از چیزی که فکرشو میکردیم ظرفیت و آمادگی همکاری وجود دارد و تفاهمهای خوبی هم انجام داده بودند!
🔹ششم؛ با مردم!
برای برنامه مرکز اسلامی جاکارتا زودتر رفتم. هنوز یکی دو ساعت مانده بود تا رئیس جمهور بیاید. دیدم یک عالمه از مردمِ آنجا از مرد و زن و پیر و جوان و بچه و بزرگ، چند ساعتی است که آنجا جمع شدند و توی آن گرما و رطوبت منتظرند آقای رئیسی را ببینند. یک عده از خانمها با کمک بچهها نشسته بودند و داشتند پرچم درست میکردند. به مسئول آنجا گفتم اینها خسته نشدند این همه اینجا نشستند؟ چرا اینقدر زود آمدند. گفت اینها سادات را خیلی دوست دارند. آقای رییسی را هم دوستش دارند. خیلی از اینها از شهرهای دیگه با چند ساعت فاصله آمدند. بعضیهایشان دو سه ساعت با هواپیما توی راه بودند. بعضیهایشان ۱۰-۱۲ ساعت رانندگی کردند بعضیها هم از مالزی آمدند.
🔹هفتم؛ طلع البدر علینا!
حاج آقا الهی میگفت علمای اینجا هم آمدند تا حاج آقا رو ببینند. گفتم کجا هستند؟ اشاره کرد و چندتایشان را نشانم داد. ضایع شدم!
🔹چون همهاش دنبال روحانی معمم میگشتم که حاج آقا گفت علمای اینجا عمامه به سر نیستند. خلاصه رئیس جمهور که رسید همه پا شدند و ریختند جلوی درب و ازدحام جمعیت!یه گروه دف زنی هم داشتند که شروع کردند به دف زدن و خواندن شعر «طلع البدر علینا ...» که مردم موقع ورود پیامبر به مدینه میخواندند.
🔹تو همین حین چشمم افتاد به دختر جوان محجبهای که داشت گریه میکرد! یه مترجم اومد گفت: این بنده خدا میگوید دوست داره آقای رییسی را ببیند و با ایشان عکس بگیرد فقط همین! دیگه اشکهایش به پهنای صورت جاری شده بود که آقای رییسی وارد شد و با کمک بچههای خودمان تو آن جمعیت به آرزویش رسید!
🔹هشتم؛ لبیک یا حسین!
سرتیم امنیتی اندونزیایی وحشت کرده بود از این همه جمعیت و ازدحام و داشت به این فکر میکرد که چطور رییس جمهور را وارد اینجا کند. عصبی شده بود داشت دستور میداد که این جمعیت رو ببرید عقب و نیروهایش را فراخوان داد بیایند کمک و.. این طرف هم بچههای تشریفات داشتند به او آرامش میدادند که بابا نگران نباش و اشکالی ندارد رییس جمهور ما مردمیست و ..میگفت مردم باید بروند عقب من اینطوری نمیتوانم رئیس جمهور را بیاورم و خلاصه دعوا بود. گوشیم را درآوردم سرچ کردم عکس و فیلمهای حضور رئیسی را بین مردم پیدا کردم و نشانش دادم! با دیدن این عکس و فیلمها یه کم آرام شد
🔹با ورود رئیس جمهور، مردم ریختند دور و برش و ابراز احساسات. چهرهها پر از انرژی مثبت بود. فکرش را نمیکردم اینقدر گرم و پر انرژی و اهل ابراز احساسات باشند. این را هم توی جمع شیعیان دیدم هم فردایش تو جمع اهل سنت باصفای آنجا توی مسجد استقلال جاکارتا. بعضیها هم جوری دست رئیس جمهور را میگرفتند و فشار میدادند که گفتم الان انگشتش میشکند! جالب بود که وقتی آقای رئیسی صحبت میکرد تا اسم رهبری را با تعبیر «امام خامنهای» میآورد با ذوق و انرژی صلوات میفرستادند. یکی دو جمله هم که رییس جمهور اسم اهل بیت را آورد تو جمع شیعیان ندای لبیک یا حسین شان بالا گرفت.
🔹نهم؛ من و پوست تخمه ها!
بالاخره ظهر چهارشنبه ۴ خرداد با بدرقه رسمی، سوار هواپیما شدیم و ۱۰ ساعت مسیر برگشت. بچهها برای رفع خستگی دو روز سفر سنگین و پرفشار و مسیر طولانی، توی هواپیما جایتان خالی تخته گاز فقط خاطره میگفتند و میخندیدند. یکی از بچهها هم که از خانه، خانمش برایش تخمه کدو گذاشته بود، آورد و بچهها شروع کردند به تخمه شکستن. همین قدر بگویم که تا به خودم جنبیدم دیدم آقای رئیسی(که آمده بود بین بچهها تا بابت زحمات سفر ازشان تشکر کند) بالای سرم هست و با اشاره به انبوهی از پوست تخمه کدو جلوی من گفت: آقا خیلی از شما ممنونیم معلوم است تو این سفر خیلی زحمت کشیدید!
تا آمدم بگوم من اصلا تخمه دوست ندارم و اینا رو بچهها خوردند، دیدم همه صندلیهای دور و برم خالیست! من ماندهام و کوهی از پوست تخمه! بچهها رئیس جمهور را زودتر دیده بودند و محل جرم را ترک کرده بودند!
🔹دهم؛ روح امام شاد!
یه بنده خدایی که از سال ۹۵ جاکارتا بود توی هواپیما همراه ما داشت میامد تهران. فکر میکردم خیلی اذیت شده و الان یک چیزی بهمان میگوید ولی ظاهراً فضای صمیمی و بی تکلف آقای رییس جمهور و همراهانشان و این سفر یک و نیم روزه پر تراکم و پردستاوردِ کاری را که دیده بود خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود و حسابی اطرافیان رییس جمهور را سرزنش کرد که چرا شماها این فضا و روحیات رییسجمهور را به مردم دنیا نمیشناسانید و از این حرفها.... شروع کرد به نقل خاطرات سفر سران بعضی کشورها به اندونزی. مثلا
میگفت سران یکی از کشورهای عربی با چند تا هواپیما و هزار نفر همراه آمده بود اندونزی و ۹ روز اینجا بود. سه روزش را جاکارتا بودند و شش روز هم رفتند بالی، شهر توریستی اندونزی برای خوشگذرانی. میگفت برای نفر اولشان پلکان طلا آورده بودند و چند تُن خوراکیهای مخصوص و یک چیزای دیگه! و خاطرات اعجاب برانگیزی از بعضی مقامات خارجی دیگه. حالا ما چی؟! از این سفر ۴۸ ساعته ۲۰ ساعت هواپیما نوردی داشتیم و مابقی هم جلسه و در و دیوار هتل و اتاق جلسات و البته مسجد و مردم بسیار خوب و گرم اندونزی!
چقدر یاد امام خمینی رحمت الله علیه کردیم و آثار ماندگار انقلابش در اقصی نقاط جهان. روحش شاد
✅ @Rajanews
✍ بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
♻️ دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
❇️ ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
✅ با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
♻️ شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹
پیشاپیش میلاد عالم آل محمد، آن امام رئوف بر شیعیان و محبانش تبریک وتهنیت باد🌷🍃
✍ بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
♻️ دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
❇️ ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
✅ با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
♻️ شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹
پیشاپیش میلاد عالم آل محمد، آن امام رئوف بر شیعیان و محبانش تبریک وتهنیت باد🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک همچین شاهی داشتیم!
طرف زنش رو نمیتونست جمع کنه میخواست طالبان رو جمع کنه!! 😜
سلطنت طلبا یجوری خالی میبندن که تو سر اسفناج هویج سبز میشه!
خدایی اگر شاه میموند الان ایرانی وجود داشت؟
💬 #basirat_mehvar3
📸 جروزالم پست در خبری فوری اعلام کرد موشک هایپرسونیک فتاح در ۴۰۰ ثانیه به اسرائیل میرسد.
#ایران_قوی
#خوباوری
🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«غیرت» و «حیا» پدیدههایی فطری هستند که غربیها با توجه به سبک زندگی لیبرالی خود، کمکم آن را از کودکان میگیرند ...
🗣فاطمه حسنی
🇮🇷نیمه پنهان
🇮🇷@nimeyepenhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اگر از من بپرسند یکی از بدترین لحظاتی که در دوران روحانی تجربه کردی کدام بود، خواهم گفت دیدن این صحنه !
دولت رئیسی هر چقدر مشکل داشته باشه همین که وزیر به این خود باختگی نداره خیلی عالیه
صدای پای خبرنگار رو شنید مثل یک باوفا دوید ولی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله العظیم ...، ناامید نشدم