eitaa logo
تلنــــ⚠ــگر مــذهبـــی
10.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2هزار ویدیو
6 فایل
🆔 اگر برای خداست، بگذار گمنام بمانم.....  😔شما را چه شده است که برای الله شأن و مقام و هیبتی قائل نیستید⁉ نوح/۱۳
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 @talangoremazhabi
👈شرم از خداوند👉 💠⇦روزی "ابوهریره" ، با الفاظی اهانت‌آمیز به امام علی(ع) جسارت کرد، اما امیرالمومنین سکوت کرد و پاسخی نداد. 💭⇦روز دیگر ، ابوهریره دوباره خدمت امام رسید و تقاضای کمک کرد و امیرالمومنین او را رفع کرد. ✴️⇦یکی از یاران امام اعتراض کرد و گفت: "یا امیرالمومنین! این مرد به شما اهانت کرد، چرا امروز نیاز او را رفع می‌کنید⁉️" 🔔⇦امام علی(ع) فرمود: "من از خداوند میکنم که نادانی او بر عفو من؛ و تقاضای او بر من غلبه کند." 📗 كوكب دری فی فضائل علی، ج ۱، ص ۱۳۹ 💟 @talangoremazhabi
🔔 💢مراعات حال همسر 💠⇦روزى امام على(ع) وارد منزل شدند و فرمودند: «یا فاطمه! در چه داريم؟» 💟⇦حضرت زهرا(س) عليها پاسخ دادند: «قسم به تو! سه روز است كه هيچ نداريم.» 💠⇦امام على(ع) فرمودند: «چرا در این سه روز چیزی به من نگفتى؟» 💟⇦حضرت زهرا(س) فرمودند: «من از خداى خود، دارم كه از تو چيزى را درخواست نمايم در حالی که تو توانایی تهيه آن را نداشته باشى.» 📙 بحارالانوار ، ج۴۳ ، ص۳۱ 💟 @talangoremazhabi
💠 امیر المومنین (علیه السلام) 💐 #شرم و #حياء آدمي را از کارهاي #ناپسنديده باز مي دارد. 📙 الحديث ج1 ص 72 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💠 امیر المومنین (علیه السلام) 🌼 آنکس که #شرم و #حياءاش کم باشد، اجتنابش از #گناه کم خواهد بود. 📙 الحديث ج1 ص 72 💟 @talangoremazhabi