eitaa logo
تلنــــ⚠ــگر مــذهبـــی
10.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2هزار ویدیو
6 فایل
🆔 اگر برای خداست، بگذار گمنام بمانم.....  😔شما را چه شده است که برای الله شأن و مقام و هیبتی قائل نیستید⁉ نوح/۱۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🕯🍃 ✅ زنان مهدوی را دست کم نگیرید؛ زنان مهدوی، اگر نتوانند مانند حضرت زهرا، سرباز امام زمانشان باشند؛ مانند حضرت ام البنین، مربی سربازان امام زمان میشوند. راهت را برای عاقبت بخیری انتخاب کن: برای امام زمانت فاطمه ای یا ام البنین؟ ✅ شهادت حضرت #ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) بر همه شیعیان جهان و علی الخصوص بر مادران بزرگوار شهدای به ویژه مادران پاسداران شهید حادثه تروریستی خاش تسلیت باد. . #شهید #مادر_شهید #امام_حسین(ع) #حضرت_ابوالفضل(ع) #شهیدگمنام #ولایت _________________________ 💟 @talangoremazhabi
مادری که کوه صبر است و استقامت، #مادر_شهید عبدالرحیم اکبری ،که بیاد تمام سالهای فراق سر بر روی #مزار_فرزند شهیدش می گذارد و با او خلوت میکند... عبدالرحیم متولد سال ۱۳۴۳ بود،در عملیات بدر، شرق دجله سال ۱۳۶۳به شهادت رسید و پیکرش در شمار شهدای مفقود الجسد قرارگرفت و پس از سالها،خرداد ماه سال۱۳۸۰ پیکر پاکش تفحص و به خاک سپرده شد. #یاد_شهدا_با_صلوات @talangoremazhabi
+ دیگه سفارش نکنم ها! - از بر شدم .. + باز بگو دلم آروم شه - سعی کنم نخورم + دیگه..؟ - اگه خوردم نشم.. + دیگه..؟ - اگه شدم گم نکنم + دست علی به همراهت.. ، به فدای دل مادراتون 💔😭 @talangoremazhabi
🌹 : عکس اول را در آورد؛ این پسر اولم محسن است! عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن؛ این پسر دومم محمد است، دو سال با محسن تفاوت سنی داشت! عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم... سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد... امام (ره) گریه اش گرفته بود... فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: چهارتا پسرم رو دادم که اشگتو نبینم... @talangoremazhabi
خیلی ساکت و مظلوم بود خیلی هم نظم داشت هر وقت از مدرسه می‌آمد خانه اولین کاری که میکرد پله‌ها را تمیز میکرد و کفش‌ها را دستمال میکشید بعد دست‌هایش را می‌شست و جلوی آفتاب خشک می‌کرد بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان می‌آمد لذت میبردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده. خودش غذا نمی خورد تا مهمان‌ها غذایشان تمام شود. @talangoremazhabi
🌱ماه محرم، خانه‌ی هرکدام از همسایه‌ها یا فامیل که روضه بود، خودم را می‌رساندم و شیرخوردن محمدحسین را طوری تنظیم می‌کردم که توی روضه باشم. دلم می‌خواست مِهر امام حسین (ع) با شیری که می‌خورد به جانش نفوذ کند و گوش‌هایش صدای روضه و گریه برای اهل کربلا را بشنود. هر بار هم که در خانه شیرش می‌دادم، برایش روضه‌هایی را که آقای کافی خوانده بود و من حفظ بودم، زمزمه می‌کردم. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @talangoremazhabi ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈