◇سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند◇
شهریار
تَلاطماِحساس!
.🕊. توهستی،درمیانمردم کوچهوبازارقدممیزنی، همهرامیبینیشایدهم گاهیگوشهایبرایچند ل
•°که تقدیر من هم آمد
و شاعری شدم
•°که به جای شعر
آمدن تو
•°الهامش می شود
کاش بدانم این جنون
•°کوچه ی چندمِ تقدیر است
((شیما سبحانی))