_|تصور کن که دختر بچه ای داری و یک شب
اسیرِ دستِ اوباشِ محل گردیده باشد...|-
#یکجمله_روضه
#حضرت_رقیه
#عبدالله_ابن_حسن
چیزی نمانده از بدن او حیا کنید
دست مرا به جای سر او جدا کنید...
#یکجمله_روضه 🖤
با همان تیر که بر مشک علمدار نشست
حرمله حنجره اش دوخت و سیرابش کرد...
#معین_بازوند
#یکجمله_روضه
مبر ز موی سپیدم
گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای
پیر میشود گاهے..
#یکجمله_روضه
تَلاطماِحساس!
🌿اگر دنيا و مافي ها همه گردد زر و زيور همه عالم نمي ارزد به يك موی #علی_اکبر🌿 #علی_اکبری_ام
پسر از زخم آکنده،
پسر هر سو پراکنده
پدر، چون مرغ پرکنده،
از این صحرا به آن صحرا
#یکجمله_روضه
#علی_اکبری_ام
پس از حسین کز او
خوب تر تراب ندیده
چه ها گذشت به
زن های آفتاب ندیده…
#محمد_سهرابی
#یکجمله_روضه
دستے بڪش بہ زبرے رویم ڪہ حق دهے
نامردهاے شــام چہ مـَردانہ #میزننــد ...😭
#یکجمله_روضه
.
.
تا که ملعون ضربتی زد جام خون سر را گرفت
سرخی خون علی دامان منبر را گرفت
گفت ای فرزند ملجم دیرکردی قبل تو
درمیان کوچه قنفذ جان حیدر را گرفت
#یازهرا
#یکجمله_روضه
.
.