eitaa logo
کانال حوزه علمیه طالبیه تبریز
2.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
312 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️فرزندان زهرا‌‌(علیها سلام ) از راه رسیدند‌... (نکته) ۱- رعب و وحشت در میان افتاده بود، زنان چهره می‌خراشیدند، مردان با رنگ پریده به حمام خونی می‌اندیشیدند که پیش‌روی بود و نمونه‌هایی از آن را در فیلم‌ها و تصاویر واقعی دیده بودند. کودکان به دامان مادران پناه برده بودند. شاید نمی‌دانستند چه فاجعه‌ای در راه است ولی دلهره مادران و رنگ‌های پریده پدران از واقعه‌ای خبر می‌داد که هرچه بود، شادی و نشاطی در آن نبود‌... خبر رسیده بود که تروریست‌های داعش به چند کیلومتری آن منطقه مسیحی‌نشین رسیده‌اند. نام داعش با خون و آتش و دود و سربریدن‌ها و زنده زنده سوزاندن‌ها و زنان و دختران را به اسارت بُردن‌ها و کودکان را در قفس‌های آهنین غرق کردن‌ها و‌... همراه بود‌... همگان دست به دعا برداشته بودند و با چشم‌های‌گریان خدا را به یاری می‌طلبیدند. زنگ کلیسا به صدا درآمده بود و جمعیت را برای استغاثه و دعا به آستان خدای مهربان فرا می‌خواند... ۲- ناگهان خبری به لطافت نسیم صبحگاهی از راه رسید و سراسر شهر را در نوردید. چهره‌های دژم و ‌اندوه گرفته به شادی گرایید. چشم‌ها که از اشک ماتم خیس شده بود، جای خود را به اشک شوق داد‌... خبر، این بود؛ با مردان پاکباخته‌اش از راه رسیده است. تروریست‌های تکفیری را که تا چند کیلومتری شهر مسیحی‌نشین «‌بیجی‌» در استان صلاح‌الدین عراق پیش آمده بودند، قلع و قمع کرده و به جهنم فرستاده است. دخترک مسیحی که تا چند لحظه قبل از ژرفای دل حضرت مسیح‌(ع) و مریم مقدس‌(س) را به یاری می‌طلبید، با سر‌انگشت لرزان اشک شوق از گوشه چشم پاک کرد و آنچه در دل داشت به دست سپرد و با خطی خوش روی دیوار نوشت «‌ای مریم مقدس، آسوده بخواب که دیگر مسیح به صلیب کشیده نخواهد شد. زیرا فرزندان رسیدند». ۳- در سوره مبارکه کوثر خطاب به رسول خدا(ص) آمده است «‌بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌، إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ، إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ... به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما به تو کوثر (خیر بسیار‌) عطا کرده‌ایم، پس [‌به شکرانه‌] نماز برپای دار و قربانی کن، دشمنت‏ بى‏تبار [‌بریده نسل‌] خواهد بود‌». کوثر یعنی همان خیر و برکت بسیار زیادی که خدای مهربان از اعطای آن به پیامبر اعظم‌(ص) خبر می‌دهد، فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیهاست. تلقی رایج این بود و تلقی بجایی نیز بوده و هست که منظور از خیر کثیر، امامان معصوم‌(ع) و فرزندان فراوان از نسل زهرای مرضیه‌(س) است. این هست ولی امروزه به وضوح می‌توان دید که دامنه کوثر بسیار فراتر از آنی است که تصور می‌کردیم. امامان معصوم علیهم‌السلام اگرچه انسان‌های کاملند و در جایگاه و منزلت و هدایت و سعادت‌بخشی به مردمان فراتر از آنند که با هیچ انسان دیگری حتی قابل مقایسه باشند ولی خیل عظیم نیروهای مقاومت و توده‌های انبوه مردم فاطمه‌دوست هم می‌توانند مصداق همان کوثر و خیر کثیری باشند که خدای مهربان وعده آن را داده است. از پیامبر خدا نقل است که «‌من و علی‌(ع) پدران این امت هستیم‌» و‌‌... فاطمه مادر ما نیز هست. ۴- ... همزمانی میلاد امام راحل ما(ره) با مادر بزرگوارش حضرت زهرای مرضیه نیز طرفه حدیثی است که به یقین بی‌علت نیست. نشانه‌ای که دختر رسول خدا با قبر بی‌نشان خود برجای نهاده بود در چرخ گردون، چرخید و چرخید تا به دورانی که امام خامنه‌ای «‌عصر » نامیده‌اند رسید و یاران آخر زمانی زهرای عزیز با آن نشان بی‌نشان، خوش به نشان آمدند، سقف جهان سلطه را آنگونه که فاطمه می‌خواست، شکافتند، با نام و یاد او که رمز خروششان بود بر خیمه و خرگاه ظالمان تاختند و «طرحی نو» در ‌انداختند که رنگ و بوی ظهور مراد غایب (ارواحنا له الفداء‌) را دارد و سمت و سوی او که جان جانان و روح زمان است را دنبال می‌کند. حسین شریعتمداری @talebieh_tabriz
روز ترویه و توطئه‌ی ترور امام حسین علیه‌السلام و حرکت آن بزرگوار از مکه به عراق؛ ( ۸ ۶۰ ق) 🌹خطبه‌ی اباعبدالحسین صلوات‌الله‌علیه به هنگام خروج از مکه‌ی مکرمه ♦️ حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در فرمایشی از خودشان خبر دادند. همین‌که موسم حج نزدیک شد و حجاج گروه گروه وارد مکه شدند، در اوایل ماه خبر رسید که یزید بن معاویه، را در ظاهر امیر و سرپرست حاجّ قرار داده ولی در واقع به او مأموریت داده که هر کجا توانستی، هر نقطه‌ای امکان داشت، امام را ترور کن. پس این مصیبت جدید وارد شده بر حاجیان ما (شهادت حجاج در ) مبدأ آن مال آن‌جاست، مبدأ آن یزید بن معاویه و مأمورین او هستند که برای ترور وارد مکه می‌شوند نه برای حج و عمره و عبادت!. به امام خبر رسید که یک چنین تروری در انتظار شماست؛ لذا حضرت تصمیم گرفت که احترام خانه‌ی مکه را به خاطر او نشکنند، حریم مکه‌ی معظمه از زمان ساخته شدنش به دست حضرت (علیه‌السلام)، خدا این خانه را خانه‌ی خودش فرموده، طواف را طواف عرشی قرار داده، مردم را برای بندگی به آن‌جا دعوت کرده نه برای کشتار و آزار مردم!. این بود که حضرت دریغ داشت که این کار درباره‌ی او انجام بگیرد و حریم خانه‌ی خدا شکسته شود. بنابراین تصمیم گرفت که روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة از مکه خارج بشود. آن‌وقت در بین و افرادی‌که در همراهش بودند، آن‌ها را جمع کرد و صحبت از مرگ کرد!. فرمود: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله»؛ کلاسِ درس مرگ از این‌جا برای مردم گشوده شد؛ «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة». در هیچ عبارت و شعری پیدا نمی‌شود که کسی این‌طور مرگ را عزت و آبرو داده باشد. می‌فرماید: اگر بخواهیم لباس مرگ را برای خودمان تشبیه کنیم، در مردها چنین چیزی نیست، ولی در خانم‌ها و دوشیزگان وقتی یک گردن‌بند طلایی از پدر یا در موقع ازدواج به آن‌ها می‌رسد، افتخار به آن می‌کنند، لذت می‌برند و زینت قرار می‌دهند. «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة» برای انسان چنین گردن‌بندی اسباب آبرو، اسباب زینت، اسباب راحتی، به نام مرگ خدا قرار داده. «و ما اَولهَنی اِلی اَسلافی»؛ نمی‌دانید چه چیزی در باطن من موج می‌زند از علاقه‌ی به مادرم ، از علاقه‌ی به پدرم، از علاقه‌ی به جدم، و برادرم! می‌خواهم پرواز کنم!؛ «ما اَولهَنی اِلی اَسلافی اشتیاقَ یعقوبَ اِلی یوسفَ»؛ فقط در مردها می‌توانم یک مرد پیدا کنم، مثال بزنم، آن هم جدایی یعقوب از یوسف است. چقدر یعقوب جدایی کشید تا چشمانش از بین رفت و سفید شد؟! «خُیِّرَ [خیِرَ] لی مَصرعاً»؛ یک جایگاهی به نام افتادنْ‌گاه برای من فراهم شده! «انَا لاقیهِ»؛ باید بروم آن‌جا بیفتم!. آن‌جا کجاست؟ آن‌جا گودی قتله‌گاه است!. پس نظر من این است که من دارم پرواز می‌کنم به سوی محبوب‌های خودم. خروج من الآن از مکه و بیابان‌ها در ظاهر آواره شدن است، ولی من رو به مقصد خود دارم حرکت می‌کنم. «کأنی باَوصالی، تتقَطَّعُها عُسلانُ الفَلواتِ»؛ مثل این‌که دارم می‌بینم گرگ‌هایی به من حمله کرده‌اند و دارند ماهیچه‌های من را با دندان‌هایشان تکه‌تکه از من جدا می‌کنند!. «بین النواویس وکربلاء فیملان منی اَکراشاَ جوفا و اجربةً سُغَّبا. لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضی الله رضانا اهل البیت»؛ همین‌که خدا برای ما یک نقشه‌ای قرار داده، ما به چشم خود قبول داریم به سوی او پرواز می‌کنیم. @talebieh_tabriz