eitaa logo
طلیعه نور
297 دنبال‌کننده
2هزار عکس
394 ویدیو
64 فایل
کانال محتوایی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان خراسان رضوی، محتوای مهدوی بصورت موثق و‌ ساده مشهد، چهارطبقه، بین مدرس ۸ و ۱۰ تماس: ۳۲۲۳۱۳۳۹ ادمین @Mirmohamadi_s پیج instagram.com/talie_noor اطلاع ‌رسانی eitaa.com/mahdaviat_khorasanrazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ✅ تبیین حکمت دوازدهم مقصود از اخوان، دوستان صميمى است.😊 و در عبارت، ترغيبى بر اخلاق پسنديده است، زيرا دوستان جز با *اخلاق كريمه* فراهم نيايند. و امام (ع) فرد ناتوان از دوستيابى را از آن رو ناتوانترين مردم، دانسته است كه 👈 دوستيابى، 🤝 نه به صرف نيروى بدنى نياز دارد ⛔️ و نه به اعمال نيروى عقلى،⛔️ بلكه تنها به اخلاق خوب و حسن رفتار و برخورد با گشاده‏رويى و چهره باز، نيازمند است. 😇 و اين امور هم در بيشتر مردم، طبيعى و آسانترين كار براى آنهاست، بنا بر اين كسى كه از اينها ناتوان باشد، ‼️ ناتوانترين فرد بر انجام كارهاست‼️ و اين كه امام (ع) آن كسى را كه دوستى داشته و بعد از دست داده، ناتوانترين شخص شمرده است از آن روست كه 👈 دوستيابى ناگزير زحمتى براى شخص دارد، امّا كسى كه دوستى، فراهم آورده است، ديگر نيازى به اين مقدار زحمت نيز ندارد 💯 بنابراين، نگهدارى دوستان آسانتر است از دوستيابى، پس كسى كه دوستان را از دست مى‏دهد، به خاطر ناتوانى در نگهدارى از چيزى كه آسانترين كارهاست، از كسى كه در دوستيابى ناتوان است، ناتوانتر مى‏باشد. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ امام (ع)❤️ در اين گفتار توجه داده است، بر اين كه... ⏪ به منظور دوام و بقاى نعمت بايد شكر نعمت را به جاى آورد⏩ و از كم‏ سپاسى- به دليل پيامد ناگوار آن- برحذر داشته است. 💯 بنا بر اين، زنهار به خاطر پيامد كم‏سپاسى است ✔️ لفظ تنفير (حذر داشتن) را به ملاحظه شباهت نعمت، به يك گروه پرنده استعاره آورده است، پرندگان به هم پيوسته كه اگر اول آن گروه فرود آيد، آخر آن نيز فرود خواهد آمد. و در اين عبارت اشارتى است بر اين كه دوام شكر و سپاس باعث دوام و زيادت نعمت است. 😇 همچنان که آمده است: 🌺شکر نعمت نعمتت افزون کند 🌺کفر نعمت از کفت بیرون کند کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ امام (ع) در اين جمله به کسانى که بستگان نزديکش نسبت به او بى مهرى مى کنند و رهايش مى سازند دلدارى و اميدوارى مى دهد😊 که نبايد از اين جريان مايوس گردند ، خداوند راه ديگرى به روى او مى گشايد و مى فرمايد: ✨ کسى که نزديکانش او را رها سازند آنها که دورند براى (حمايت از او و يارى اش) آماده مى شوند🌺 (مَنْ ضَيَّعَهُ الاْقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الابْعَدُ)✨ در واقع اين حکمت و رحمت الهى است که انسان ها به وسيله بستگان و دوستان نزديک حمايت شوند، ولى اگر آنها به وظيفه خود عمل نکردند و به صله رحم و مسئوليت هاى دوستى🤝 پشت پا زدند اين مسئوليت را بر عهده ديگران مى گذارد تا بنده اش در ميان توفان حوادث تنها نماند. 💢 مثلا پيغمبر اکرم (ص) طائفه قريش که نزديک ترين نزديکان او بودند نه تنها حمايتش نکردند بلکه به دشمنى او برخاستند، اما خداوند دور افتاده ترين قبائل را از قبيله قريش يعنى اوس و خزرج را به حمايت او برانگيخت که از جان و دل او را حمايت کردند و آئين او را پيش بردند 😇 جالب اين که اوس و خزرج با هم عداوت و دشمنى ديرينه اى داشتند ولى در حمايت از پيغمبر اکرم (ص) متحد و متفق بودند و امثال اين موضوع در طول تاريخ بسيار ديده شده است. ‼️ «أُتيحَ» از ماده «تَيح» (بر وزن شَىء) در اصل براى مهيا شدن براى انجام کارى است و هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى مهيا کردن است و گاه به معناى مقدر ساختن نيز آمده که آن هم نوعى مهيا کردن است کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ 💢گرفتارى گاهى دينى و گاهى دنيوى و گاهى در هر دو مورد است، و به هر تقدير، گاهى سبب گرفتارى از جانب خود انسان است و گاهى به سبب ديگرى است كه مقدّر شده و معلوم و يا نامعلوم مى‏باشد. ⭕️افرادى به خاطر گرفتاريشان قابل سرزنشند كه وسايل گرفتارى يا مقدارى از آن، از جانب خودشان باشد، مانند گرفتارى به علّت دوستى با بدكاران و نظاير آن. اين در صورتى است كه ما لفظ را به همان معناى ظاهرى‏اش حمل كنيم، و احتمال دارد مقصود امام (ع) اين باشد: سرزنش با هر گرفتارى، سودمند نيست. از منظر دیگر ... 🔹روش برخورد با فریب خوردگان 🔰 امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت پانزدهم نهج البلاغه می فرمایند : "هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد." 🔻 ماجرای صدور این حکمت از زبان مقدس مولا این است که بعد از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین در مدینه، طلحه و زبیر به خاطر اینکه حضرت حاضر نشدند سهمی از سیاست و حکومت به آنها بدهند، در بصره همراه همسر پیامبر فتنه و آشوب بزرگی به راه انداختند. مولا علی (ع) بر اساس آن تکلیف صیانت از حکومت و امنیت مردم، در مدینه دستور جهاد دادند. همه مردم آماده جهاد شدند، اما چهار نفر از افراد سرشناس نشستند و برای جهاد بلند نشدند. 🔻 آن چهار نفر عبارت بودند از: "عبدالله ابن عمر"، پسر خلیفه دوم، "اُسامة ابن زید"، "سعد ابی وقاص" و "محمدابن مسلمة". 🔻حضرت از آنها پرسیدند: چرا برای جهاد آماده نمی شوید؟ آنها با خباثت تمام گفتند: از اینکه با مسلمان بجنگیم نگرانیم. در واقع با این رفتارشان می خواستند در دل مردم شبهه ایجاد کنند که معلوم نیست حکم جهادی که علی (علیه السلام) داده مشروع و خداپسندانه باشد. حضرت فرمودند: پس بروید در خانه های خود بنشینید؛ یعنی چه؟ یعنی اینجا نمانید که مردم هم با دیدن شما از حضور در این جهاد مردّد بشوند. 🔻وقتی اینها راه افتادند به سمت خانه هایشان بروند، حضرت پشت سر آنها بود که فرمودند: «هر فریب خورده ای را که نمی شود سرزنش کرد»؛ یعنی اینها چون به حقیقت آگاهند اما دارند کتمان میکنند، چه فایده دارد که من آنها را سرزنش کنم؟ که نرود میخ آهنین در سنگ! 🔻نشانه این تفسیر این است که وقتی راه افتادند متأسفانه آن شبهه افکنی آن چهار نفر در دل بعضی ها اثر کرد. مثلا در حکمت هجدهم میخوانیم که : حارث ابن حوت هم به مولا گفت من هم مثل عبدالله ابن عمر و سعد ابی وقاص این جنگ را قبول ندارم و در آن شرکت نمیکنم. امیرالمؤمنین آنجا، از عمق خباثت این نگاه و کناره گیری از جنگ در فتنه ها، پرده برداری کردند و فرمودند کسانی که در این جنگ کناره گیری کردند، «خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ»؛ درست است که مستقیماً به باطل کمک نکردند، اما با همین نیامدنشان به میدان نبرد حق را تنها گذاشتند و خوار کردند. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ 🔹شناخت جایگاه جبر و اختیار 🔻برای فهم درست و آسان حکمت شانزدهم نهج البلاغه کافی است عزیزان به یک داستان قرآنی توجه کنند. 🔻در قرآن آمده است که یک وقتی مشاوران فرعون که ادعای « أنا ربّکم الاعلی» داشت به او گفتند بر اساس علوم غریبه ای که ما داریم، به زودی پسری در این سرزمین مصر متولد خواهد شد، بزرگ می شود و تخت و تاج تو را از تو خواهد گرفت. فرعون که خودش می دانست هیچ چیزی فراتر از یک بشر عادی نیست، اما با غرور و تکبّر ادعای خدایی میکرد، بجای اینکه در خلوتی سر به سجده بگذارد، توبه کند و از خدا بخواهد او را ببخشد و تاج و تختش را هم حفظ کند، به عدّه و عُدّه و نیرو و قدرت و ثروت خودش مغرور شد و گفت کاری ندارد ما در مقابل تقدیر خدا تدبیر میکنیم. چه می کنیم؟🤔 از همین لحظه برای همه زنان جوان شهر جاسوس بگذاریم، هر کدام فرزند پسری به دنیا آورد درجا سر ببریم. با این دستور خیالش راحت شد که حالا اگر قرار بود فرزندی هم متولد بشود و بزرگ بشود و تاج و تخت او را بگیرد، در جا کشته است. ✅ خدا هم به تعبیر عوام گفت حالا بگرد تا بگردیم. اتفاقا حضرت موسی(علیه السلام) در نزدیکی کاخ فرعون متولد شد. مادرش نگران شد از جان موسی خدا دستور داد نگران نباش، بچه را در سبدی بگذار و روی آب رها کن. این بچه را روی آب رها کردند. خواهر حضرت موسی(علیه السلام) هم از کنار رودخانه، تعقیبش کرد تا ببیند بالاخره کار به کجا میرسد، دید که با کمال تعجب فرعون و همسرش کنار رودخانه تفریح می کردند، وقتی چشمشان به آن سبد افتاد به سربازها دستور دادند آن سبد را آوردند، تا سبد را باز کردند، پسر و بچه و نوزادی را دیدند ، خدا محبت حضرت موسی(علیه السلام) را به دل فرعون و همسرش انداخت که بچه دار نمی شدند. حالا همان فرعونی که قصد داشت موسی را از همان ابتدا بکشد، شد نوکر حضرت موسی و در کاخ بزرگش کرد و حسابی هم به او رسیدگی کرد تا این فرزند بزرگ شد و جوان تنومندی شد. در دفاع از یک مؤمن در مقابل یک قبطی، مشتی به سینه قبطی زد قبطی مرد. حضرت موسی از ترس جانش فرار کرد و رفت و از لطف و صفایی که داشت، خداوند دختر شعیب را نصیبش کرد. بعد از چند سال با همسر و فرزندانش برگشت و به دستور خدا مأمور شد که بیاید و در مقابل فرعون بایستد که بنی اسرائیل را آزاد کند. خلاصه دعوا بالا گرفت و فرعون با لشکرش دنبال بنی اسرائیل و حضرت موسی کردند. رسیدند به رود نیل، به اذن خدا عصا را بر رودخانه زد. دوازده راه آب خشک خشک از کف رودخانه باز شد، هر طایفه از مسیر خودشان عبور کردند، دوباره آبها روی هم برگشت در حالیکه لشکر فرعون وسط نیل رسیده بود. 🔻با این نگاه خداوند در همان آبی که حضرت موسیِ دو روزه را سالم عبور داد، فرعون قلدر را غرق کرد و فرمود بدنت را هم از آب نجات می دهم که تا قیامت، الگو باشی برای همه کسانی که در مقابل تقدیر الهی نایستید. 🔸 حالا با این قصّه ساده قرآنی، حکمت شانزدهم را می خوانیم و میفهمیم. حضرت میفرمایند: « کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد»؛ یعنی چنان امور عالم هستی، تحت سیطره تقدیرات عالمانه و حکیمانه و دقیق خداست، که اگر شما تدبیرت هم در مقابل تقدیر الهی باشد، جز اینکه خودت را نابود کنی هیچ فایده ای ندارد. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ 🔰 حکمت هفدهم نهج البلاغه درباره یک شبهه و سؤالی است که برای یکی از دوستان امیرالمؤمنین پیش آمد. 🔻ماجرا از این قرار است که آن شخص یادش آمد که در زمان حضور و حیات رسول مکرم اسلام(ص) حضرت به کسانی که موهای سر و صورتشان سپید شده بود، دستور اکید می دادند که «تخضّبوا » ؛ خضاب کنید! یعنی رنگ کنید. «وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ » ؛ شبیه یهودی ها نباشید ، که ریش و محاسن و موی سفیدشان را رنگ نمی کنند. اما سالها بعد از رحلت پیامبر می دید امیرالمؤمنین به دستور پیامبر عمل نمیکنند ؛ در حالی که او شایسته ترین کسی است که باید به دستورات پیامبر و سنّت پیامبر عمل کند تا مردم هم برای این سنّت ها اهمیت قائل بشوند. لذا از حضرت پرسید اینکه پیامبر فرمود:«تخضّبوا و لاتَشَّبَهوا بالیهود» یا «غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ» پیری خودتان را تغییر بدهید تا شبیه یهودیان نشوید یعنی چه؟ 🔻حضرت متوجه شدند این بنده خدا در چه تعارضی گیر کرده است. یعنی فکر کرده حضرت علی(ع) خلاف سیره و دستور پیامبر عمل می کنند. در پاسخشان فرمودند: برادر آن روزی که پیامبر چنین دستوراتی می داد، دلیلش این بود که یاران پیغمبر کم، حکومت اسلامی در مقابل دشمنان ضعیف، این عمل در واقع یک جور تاکتیک و یک عملیات روانی بود که دشمن خیال کند همه یاران پیامبر جوان هستند و بترسد. اما الان که حکومت من قدرتش کامل شده، وسعت پیدا کرده است و دشمنش ضعیف و ناچیز شده، با رنگ کردن سر و روی پیرمردها هیچ چیزی به اقتدار نظام اسلامی اضافه نمی شود. پس هر کسی خواست می تواند به امر پیغمبر که همچنان مستحب است ولی واجب نیست عمل کند و هر کسی نخواست می تواند این مستحب را ترک کند. 🔻نکته ای که باقی میماند این است که خیلی خوب، امر پیغمبر به خاطر یک مصلحتی واجب بوده، الان آن مصلحت از بین رفته اما به تعبیر خود مولا علی (ع) وجوبش از بین رفته است، استحبابش که باقی مانده است، چرا امیرالمؤمنین (ع) حداقل این استحباب را رعایت نمی کند؟ در جواب امیرالمؤمنین (ع) در حکمت دیگری از نهج البلاغه می فرمایند: رنگ کردن سر و رو زینت است و ما چون ما در عزای پیغمبر خدا هستیم، ادب حکم میکند که از این زینت دوری کنیم. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ 🌹شرح حکمت 18 🔰 حکمت هجدهم نهج البلاغه در ادامه حکمت پانزدهم معنی شده است. 🔻وقتی که اولین فتنه در حکومت امیرالمؤمنین آغاز شد، که همان فتنه جمل به رهبری عایشه و طلحه و زبیر بود، قاعدتاً امیرالمؤمنین دستور جهاد دادند. مردم همه آماده می شدند، امّا یک عده از بزرگانِ مدّعی آماده نشدند. حضرت وقتی از آنها سؤال کردند که چرا آماده جهاد نمی شوید، گفتند از اینکه با مسلمانی بجنگیم نگرانیم. ⏪ دروغ می گفتند اما میخواستند این دروغشان را پشت یک شبهه مخفی کنند.⏩ حضرت به آنها فرمودند پس اینجا جلوی چشم مردم نباشید که آنها هم شبهه دار بشوند؛ به منازل خود بروید. وقتی به منازلشان می رفتند، در حکمت پانزده در مورد آن چهار نفر که ساکت فتنه بودند، فرمودند: « مَا کُلُّ مَفْتُون يُعَاتَب » ؛ هر گرفتار فتنه ای ارزش سرزنش کردن ندارد. 🔻 در ادامه که لشکر را راه انداختند، یکی دیگر از افراد به واسطه رفتار آن چهار نفر دچار شبهه شده بود، بنام" حارث ابن حوت" به امیرالمؤمنین عرض کرد من هم مثل "عبدالله ابن عمر" و "عمرسعد" در این جنگ شرکت نمی کنم و این جنگ را قبول ندارم. حضرت در پاسخ حارث ابن حوت فرمودند: کسانی که در این جنگ با ما همراهی نکردند، «خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ»؛ حق را تنها گذاشتند و خوار کردند، اگر چه مستقیماً باطل را هم یاری نکردند. 🔻یعنی در فتنه هایی که یک طرف حق است و یک طرف باطل، ❌حتی سکوت کردن و شرکت نکردن❌ خودش به نوعی همراهی با دشمن و مقابله با حق است. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ✅ تبیین حکمت نوزدهم امام (ع) با يادآورى از هم گسستن آرزوها به وسيله مرگ، از زياده‏روى در آرزو داشتن برحذر داشته، و كلمه عنان را به ملاحظه شباهت آرزو به اسب سوارى و لفظ جرى را براى شتافتن در راستاى طول آرزو، و كلمه عثار را براى خوددارى از سرعت، استعاره آورده است، به دليل فرا رسيدن مرگ و موانع شتاب از قبيل لغزش دونده در اثر برخورد با مانعى همچون سنگ و غيره. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ✅ تبیین حکمت بیستم امام (ع)❤️ با يادآورى اين مطلب كه دست خدا به دست جوانمردان است‏ و آنان را بلند مى‏كند، در مورد، گذشت از لغزشهاى جوانمردان، كه به ندرت لغزش از آنها سر مى‏زند، تشويق كرده است مانند داد و ستد آنان كه ممكن است پشيمان شوند. كلمه «عثرات» 👈 را براى خطايى كه از روى بى‏توجّهى از آنان سرزند و لفظ «يد» 👈 را براى عنايت و قدرت خداوندى، استعاره آورده است. و اين كه دست خدا به دست آنهاست و آنان را بلند مى‏كند، كنايه از وابستگيهاى آنان به خدا و جبران حال ايشان است، توضيح آن كه جوانمردى، فضيلت بزرگى است كه باعث جلب توجّه مردم و ميل قلبى و كمك آنان مى‏گردد، بدين ترتيب، خطاكار جوانمرد، براى عنايت خدا، و هم چنين به پاخواستن و جبران لغزش خود، آمادگى پيدا مى‏كند. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ✅ تبیین حکمت بیست و یکم ⭕️ مقصود امام (ع) از هيبت، ترس از طرف مقابل است. بديهى است كه ترس مانع برآورده شدن حاجت و رسيدن به هدف است، چون با روى باز سخن گفته نمى‏شود، و معناى نزديكى ترس با زيان هم همين است ✅ و هم چنين، شرم با نااميدى به دليل همراهى شرم با فروگذاردن خواسته و ابراز نكردن آن، اين سخن براى برحذر داشتن از ترس و شرم كه هر دو نكوهيده‏اند، مى‏باشد. 💢 آن گاه به غنيمت شمردن فرصتهاى خوب فرمان داده، يعنى در موقع به دست آمدن فرصت، هر چه زودتر كار را بايد انجام داد. و حضرت از دست دادن فرصت ها را به حرکت ابر☁️ تشبیه کرده اند: ⚡️فرصت، همانند ابر گذرا مى‏گذرد⚡️ است يعنى: براستى فرصت زودگذر است، و هر كارى كه آن طور باشد، بايد به سوى آن شتافت و زمان امكان آن را غنيمت شمرد و هر کاری را در زمان مناسب آن انجام دادو از امروز و فردا کردن برای انجام کارها پرهیز کرد. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
سيّد رضى مى‏گويد: ✨اين سخن از سخنان لطيف و فصيح امام (ع) است، و معناى آن چنين است، كه اگر حق ما را ندهند، گرفتار سختى شده و خوار خواهيم بود، توضيح آن كه كلمه رديف يعنى كسى كه بر پشت سر ديگرى سوار شود، مانند برده، اسير و كسانى كه همانند آنهاست.✨ ✅ ازهرى، در تهذيب اللّغة از قول قتيبى مى‏گويد: ⭕️ اعجاز الابل: آخرهاى شتر جمع عجز، يعنى مركب ناهموار و سخت ❇️گفته است: معناى سخن امام (ع) چنين است: 👈اگر ما را از حق خود بازداشتند، به مركب مشقّت سوار مى‏شويم و هر چند طول بكشد، بر آن شكيبا خواهيم بود، و از كسانى كه حق ما را حلال شمرده‏اند، نخواهيم گذشت. ❇️ آن گاه ازهرى مى‏گويد: مقصود على (ع) سوارى بر مركب سخت نبوده، بلكه اعجاز شتر را مثل براى عقب ماندن او از حق امامتش و جلو افتادن ديگران از او، آورده است بنابراين هدف امام (ع) اين است كه اگر ما را از حق امامتمان بازداشتند، و از اين حق عقب نگه داشته شديم، در دنبال آن ايستادگى و پايدارى مى‏كنيم، هر چند كه روزگار درازى باشد. ⭕️السّرى: حركت در شب. مانند فرموده قرآن کریم که میفرماید: ✨سبحان الذی اسری بعبده ......✨ ✅ به نظر میرسد، آن كسى كه هر سه احتمال را نقل كرده نظرش صحيح‏تر و به حقيقت نزديكتر است، زيرا سوار شدن بر پشت سر، محتمل است. خوارى، سختى و عقب افتادن مقام و منزلت باشد و احتمال مى‏رود تمام اينها مورد نظر امام (ع) باشد. ❇️ ازهرى بين مثل و كنايه تفاوت نگذاشته است، زيرا سوارى بر پشت سر، كنايه از امور ياد شده است، و همچنين طولانى بودن حركت در شب كنايه از مشقت زياد است، زيرا اين جاى تصور و لازمه سير طولانى در شب است، و احتمال دارد كه عبارت امام (ع)، كنايه باشد، به صورت يك ضرب المثل. کانال طلیعه نور 🆔https://eitaa.com/taliehnoor
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ ✅يعنى: هر كس كه عمل شايسته خوب نداشته باشد و بدان جهت از مراتب بلند دنيوى و اخروى عقب بماند، بزرگى و شرافت خانوادگى - هر چند كه داراى شرافتى باشد - او را تند نگرداند. ✅كندى عمل، كنايه از نرسيدن او به نيكى است، به دليل نداشتن چيزى از اعمال پاكيزه كه او را به نيكى برساند. امام (ع) اسراع (تند گرداندن) را در برابر بطؤ (كند ساختن) قرار داده است. 🆔https://eitaa.com/taliehnoor ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣