عزیزان و بزرگواران با توجه به تازه تاسیس بودن این کانال لطفا نظرات و پیشنهادات خود را به آی دی زیر ارسال کنید،تا از بیانات شما کمال استفاده برده بشه.
@Saifee
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿گاه کاف(کَ کما کُم...)حرف خطابی است و مبنی که محلی از اعراب ندارد.🌿
مشهور ترین مواضع وقوع کاف خطاب.
🌷۱.مثل،اَرایْتَک الحدیقةَ هل طالبٌ ثمرَها مبکرا،کاف خطاب حرفی گاهی متصل میشود به آخر فعل رایْتَ و میشود رایتَک به شرط اینکه بر فعل همزه استفهام مقدم شود و بعد از کاف اسم منصوبی بیاید و بعد از اسم منصوب جمله استفهامیه بیاید،دقیقا مثل مثال بالا.🌷
🍃نکته:تاء در رایتَ تصرف ندارد و فقط به شک تَ می آید.🍃
توجه:رایتَ در اینجا به معنای اَخبرنی است و منقول است از عرفتَ یا ابصرتَ و در این حالت متعدی یک مفعولی است.
🌺۲.ملحق شود به اسم فعلی که در معنا و عمل جانشین فعلی میشود که عمل نصب ندارد.
مثل حَیَّهلَک.🌺
سایر مواردی که کاف خطاب به آنها ملحق میشود ان شاالله در پیام بعدی بررسی میشود.
#خلاصه ۲۰۲ تا صفحه ۲۰۴
@talcheslkotob
تلخیص الکتب.
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. #النح
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿سایر موارد الحاق "کاف خطاب"🌿
🌺۳.بعضی افعال شنیده شده از
عرب،مثل أَبْصِرک محمداً،لَسْتَک محمدا،نعمک الرجلُ محمود،بِئسَک الرجلُ سلیمٌ🌺
🌺۴.بعضی حروف که از عرب شنیده شده
اند،مثل،کَلّا،بَلَی،که میشوند،کَلّاک،بَلَاک🌺.
🌷مثلا شما بگویی أ لستُ صاحبَ فضل علیک و جواب بشنوی به این صورت،بَلَاک.🌷
@talcheslkotob
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿اگر ضمیر متصل مجروری بعد از "لولا" بیاید،مثلا لولاکَ،یا لولایَ،
نقش این ضمیر متصل مبتدا و محلا مرفوع است و خبرش واجب الحذف میباشد(موجودٌ)،و خود لولا حرف جر شبه زائد است که فقط ضمیر متصل را جر میدهد،
بنا بر این،لفظ "کَ" بعد از لولا دو محل دارد محل قریب که میگویم کاف محلا مجرور است و محل بعید که میگویم کاف محلا مرفوع است،چون کاف مبتدا است🌿
🌿اگر ضمیر متصلی بعد از عسی بیاید،مثل عساکَ ان تُدرک المرادَ،بهتر است که بگوییم،عسی حرف رجاء به معنای لعل نصب میدهد اسم را و رفع میدهد خبر را و دیگر فعل ناسخ نیست.🌿
🌷نکته:طبق این بیان ضمیر متصل بعد از عسی فقط یک محل دارد که محلا منصوب است.🌷
#خلاصه صفحه ۲۰۴ تا ۲۰۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿ضمیر فصل:ضمیری است که،بین مبتدا و خبر معرفه می آید و اگر نیاید،ممکن است خبر را تابع مبتدا،قرار دهیم.🌿
🌷ویژگی ها ضمیر فصل.🌷
🍃۱.ابهام را برطرف میکند.🍃
🍃۲.اشتباه را از بین میبرد،و اسم بعدی فقط خبر است،و صفت،بدل،یا توابع دیگر نیست.🍃
🍃۳.حصر و تخصیص را به معنا اضافه میکند.🍃
🌸مثل الشجاع الناطق بالحق یبغی رضا الله،اگر ضمیر فصل نیاید،الناطق را صفت الشجاع میگیرند و این مراد متکلم نیست،و با آمدن ضمیر فصل این مشکل حل میشود مثل الشجاع هو الناطق بالحق...🌸
🌺مثال دوم،لیس المحسن المنافق باحسانه یخفی امره علی الناس،با آوردن ضمیر فصل معنا میشود،قطعا نیکوکار،نفاق کننده به احسانش نیست، واین معنا مراد است.🌺
توجه،ضمیر فصل بین مبتدا و خبری که نسخ شده اند هم می آید.مثل اِنَّ اللهَ هو الخالقُ
نکته.اگر مبتدا معرفه باشد و خبر افعل تفضیل باشد باز هم ضمیر فصل میتواند بیاید.
علی هو افضل من غیره..
#خلاصه صفحه ۲۰۵ تا ۲۰۷
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿گاه هدف از ضمیر فَصل،فقط حصر است،و اگر ضمیر فصل نیاید اشتباهی رخ نمیدهد،مثل قول خدای تعالی "و کُنّا نَحْنُ الوارثین" و قوله،"کُنْتَ أنْتَ الرقیب"َ🌿
🌺نکته،اینکه ما این ضمیر را،ضمیر فصل نامیدیم،قول کوفیون است اما بصریون این ضمیر را عِماد،و دَعامَة می نامند🌺.
شــــــرائط ضـــــــــمیــــر فــــــصل.
♦️دو شرط در خصوص خودش دارد،دو شرط در خصوص اسم قبلش،و دو شرط در خصوص اسم بعدش♦️
🌿اما شروط خودش
۱.از ضمائر منفصله باشد ۲.مطابق با اسم قبل باشد در معنا،تکلم،خطاب و غیبت و در افراد و تثنیه و جمع و در خصوص تذکیر و تانیث.🌿
🌿اما شروط اسم قبلش.
۱.معرفه باشد ۲.مبتدا باشد فعلا یا در اصل مبتدا باشد(یعنی فعلا و الان اسم کان یا اسم ان و معمول ظننت و اخوات شده است).🌿
🌿اما شروط اسم بعد این ضمیر.
۱.خبر باشد برای مبتدا،یا چیزی که در اصل مبتدا است ۲.معرفه باشد،یا چیزی که نزدیک معرفه است مثل افعل تفضیل مجرد از ال و اضافه
مثل علیٌ هو افضل من غیرِه🌿.
#خلاصه صفحه ۲۰۷ تا ۲۰۹.
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿اعراب ضمیر فصل،قول اول:ضمیر فصل،گرچه گاه،به صورت تکلم استعمال میشود،گاه به صورت خطاب و غائب،اما حقیقتا ضمیر نیست و حرف است که محلی از اعراب ندارد،مثل "کاف" خطاب.🌿
🌷نکته،با توجه به بیان فوق،نامگذاری این ضمیر به حــرف فصل،بهتر است از نامگذاری او به ضمیر فصل🌷
🌿قول دوم:ضمیر فصل اسمی است که محلی از اعراب ندارد،چون نمیتوانیم نقشی برای این ضمیر،پیدا کنیم🌿
🌷بحثـــی جدید،در بعضی از عبارتها نمیتوان او را حرف فصل گرفت،بلکه او قطعا ضمیر است و نقش میپذیرد،مثل کانَ الفاضلُ هو علیٌ،در این عبارت "الفاضلُ" اسم کانَ و جمله "هو علیٌ" خبر کان است،و نقش هو مبتدا است و علیٌ خبر برای هو است🌷
#خلاصه صفحه ۲۰۹ تا ۲۱۲
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿ضمیــــر شـــأن:ضمیری است که در صدر جمله واقعه میشود و این جمله،ضمیر را تفسیر میکند.🌿
🌷به این ضمیر،ضمیر مجهول،ضمیر قصه،ضمیر حدیث،و ضمیر امر گویند،و برای این تسمیه ها،دلائلی بیان شده است🌷
🔸نکته مهم،احکام این ضمیر🔸
🌿۱.یا مبتدا و یا اسم نواسخ است.🌿
🌿۲.همیشه به صورت مفرد است و هیچ وقت به صورت مثنی و جمع نیست و کثیرا به صورت مفرد مذکر است،و اگر اراده ی قصه یا مسأله شود،جایز است به صورت مفرد مونث بیاید مثل فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا....🌿
🌿.۳حتما،باید بعد از این ضمیر جمله بیاید،و کاملا به این جمله تصریح شود و حذف،یکی از اجزاء جمله،جایز نیست.🌿
🌿۴.مرجع این ضمیر جمله بعد از اوست،و تقدیم کل جمله یا اجزاء جمله بر این ضمیر جایز نیست.🌿
🌿۵.تابع ای مثل عطف،تاکید،بدل برای او نمی آید، وهمچنین صفت که برای هیچ ضمیری نمی آید.🌿
🌿۶.اگر این ضمیر منصوب باشد،واجب است اظهار شود و متصل به فعل شود،مثل ظننتَه صدیُک نافعٌ و اگر این ضمیر مرفوع متصل باشدوعاملش فعل باشد،در این صورت مستتر میشود در فعل،مثل لیس خلق اللهُ مثلَه.🌿
#خلاصه صفحه ۲۱۲ تا صفحه ۲۱۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿ضمیر،چه ضمیر متکلم،چه ضمیر مخاطب و چه ضمیر غائب احتیاج به مفسری دارد🌿
🌿مفسر ضمیر،در تکلم و خطاب،متکلم و مخاطب است،اما مفسر ضمیر غائب،شی ای غائب است،که ضمیر با آن شی از نظر تانیث و افراد،مطابق است و به آن شی غائب،مرجع ضمیر میگویند🌿
نکته:اصل در مرجع ضمیر این است که مقدم شود بر ضمیر مثل الکتابُ قرأتُه.
🌷انـــــــواع تقـــــــدم🌷
🌿الف.تقدم لفظی یا تقدم حقیقی،مثل مثال سابق.🌿
🌿ب.تقدم معنوی،از جمله موارد تقدم معنوی،موارد زیر است.🌿
🌷۱.مقدم است رتبه ی مرجع،اما در لفظ موخر است مثل ضَرَبَ غلامَه زیدُ،رتبه ی زید چون فاعل است مقدم است بر مفعول،اما در لفظ موخر است و در آخر آمده.🌷
🍃منظور از رتبه،جایگاه اصلی شی است،هر چند که الان آن جایگاه را ندارد،مثل رتبه مبتدا که مقدم بر خبر و رتبه فاعل که مقدم بر مفعول است و اگر مبتدا یا فاعل موخر شود باز جایگاه اصلی آنها تقدیم است.🍃
🌷۲.مقدم شده مرجع ضمیر،ضمناً،نه صراحتا،مثل من صَدَقَ فَهُوَ خیرٌ لَه،که مرجع ضمیر هُو "الصدق" است،که در ضمن صَدَقَ،به آن اشاره شده است،و مثل اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى،که مرجع ضمیر هُوَ،"العدل" که در ضمن "اعْدِلُوا" به آن اشاره شده.🌷
🌷۳.شی ای،معنوی بر مرجع دلالت کند،مثل اینکه شما به تابلویی نگاه کنید و بگویید،إنها جمیلةٌ،ضمیر "ها" به تابلو رجوع میکند و یا مثل كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ که ضمیر مستتر در "بَلَغَت" راجع است به،النفس یا الروح است و دلالت میکند بر این نوع مرجع ضمیر،قرینه معنویه، یا مقام.🌷
🌷۴.سبقت بگیرد لفظی که خودش مرجع ضمیر نیست ولی مشابه آن مرجع ضمیر است
مثل وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ،ضمیر"ه" درعُمُرِهِ راجع است به مُّعَمَّرٍ آخِر و مُّعَمَّرٍ آخِر مشابه مُّعَمَّرٍ موجود در آیه است.🌷
#خلاصه صفحه ۲۱۶ تا ۲۱۹.
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌸بحث بسیار مهم و کاربردی🌸
"عـــود ضمیــر به مــرجـع متاخر لـفظـی و رتبه ای"
#توجه اسم دیگر این نوع مرجع ضمیر،مرجع ضمیر حکمی است.
🌷توضیح و تبیین🌷
🌿گاه،ضمیر بر میگردد به یک مرجعی که این مرجع دو ویژگی دارد🌿
🌺ویژگی اول،در لفظ موخر از ضمیر آمده،به بیان دیگر،در لفظ بعد از ضمیر آمده.
ویژگی دوم،رتبه مرجع هم موخریت است،یعنی از نظر جایگاه و رتبه،حقش این است که آخر بیاید،و آخر هم آمده.🌺
🍃ضمیر در موارد زیر به یک مرجعی،عود میکند که متاخر لفظی و رتبه ای است🍃
🌷۱.ضمیرِ مستترِ مفردی که فاعل نِعْمَ و بِئسَ و اخوات این دو است و بعد از این ضمیر اسم نکره ایست که مراد ضمیر را واضح میکند،و این اسم نکره نقشش تمییز است و رتبه تمییز همیشه موخر است،
مثل نِعْمَ رجلا صدیقُنا،ضمیر مستتر در نِعْمَ،عود میکند به رجلا و رجلا در لفظ بعد از ضمیر آمده(موخر آمده)،و رتبه رجلا هم تاخیر است🌷
🌷۲.ضمیر مجرور "رُبَّ" باشد و بعد از آن مجرور، تمیز ی بیاید،و ضمیر عائد است به آن تمییز،
مثل رُبَّه صدیقاً،مجرور عائد است به صدیقا و صدیقا موخر لفظی و رتبه ای است.🌷
🌷۳.ضمیر مرفوع به اولینِ از متنازعین باشد.
مثل یُحاربُون و لا یَجْبُنُ العربُ،دو فعل یُحارِب ویَجْبُنُ نزاع دارن بر کلمه "العربُ" ضمیر فاعلی را به یحارِبُ دادیم و"العربُ" را فاعل لا یَجْبُنُ قرار دادیم اکنون ضمیر غایب عائد است به العربُ که متاخر لفظی و رتبه ای است،چون رتبه فاعل موخر است نسبت به فعل🌷
🌷۴.ضمیری که بدل آن،به صورت اسم ظاهر آمده، مثل اکرمتُه زیداً،"ه" در اکرمته عائد است به زیداً و زیداً بدل است از"ه".🌷
🌷۵.ضمیری که مبتدا است و خبر او اسم ظاهری است که به معنای ضمیر است.
مثل،هُو النَجمُ القطبی،هو مبتدا و النجم القطبی خبر،و مرجع هو است،و در لفظ موخر است و میدانیم رتبه خبر همیشه تاخیر است🌷
🌷۶.ضمیر شأن و قصه(توضیح مفصل این ضمیر گفته شد).
الحاصل:روشن شد که ضمیر غائب حتما احتیاج به مرجع دارد،و مرجع یکی از موارد زیر است
🔹مرجع لفظی.
🔹مرجع معنوی.
🔹مرجع حکمی.
در دو مورد اول وجوبا مرجع مقدم است و در مورد سوم وجوبا مرجع موخر است.
#خلاصه صفحه ۲۱۸ تا۲۲۰
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌺اصل در مرجع ضمیر غائب،این است که شئ واحدی باشد یعنی چند مرجع نباشد🌺
اگر چند شی در ظاهرا صلاحیت مرجعیت را داشتن،یکی از آنها به عنوان مرجع،معین میشود و آن یکی همان مرجعی است که اقرب(نزدیکتر) است به ضمیر مثل،حَضَرَ محمدٌ و ضیفٌ فاکرمتُه،"ه"در اکرمته عائد است به "ضیفٌ"زیرا،به ضمیر نزدیکتر است.
🌷گاه،مرجع را چند شی قرار دادهیم نیکو ست،،مثل جاء الاَقارب و الاَصدقاء و اَکرمتُهم،ضمیر "هم "عائد به الاَقارب والاَصدقاء است.🌷
🌿نکته:ضمیر در دو صورت زیر به اقرب عائد نیست.🌿
🌷۱.دلیلی وجود داشته باشد که مرجع اقرب نیست مثل،حَضَرَتْ زینبٌ و زیدٌ فاکرمْتُها و روشن است که"ها"عائد است به اَبْعَد(دورتر)،یعنی زینب.🌷
🌷۲.اقرب مضاف الیه باشد،مثل رایتُ غلامَ هندٍ فاکرمته،ضمیر "ه"عاید است به غلام که ابعد است.🌷
#توجه،اگر دلیلی وجود داشت که ضمیر عائد است به مضاف الیه،حتما ضمیر را به مضاف الیه عود میدهیم.
مثل،عُلِمَ مفهومُ الرسالةِ و هی من اعظمِ الرسائل
#توجه،اگر مضاف لفظ "کُل" یا "جمیع "،باشد،غالبا ضمیر عائد است به مضاف.
#خلاصه صفحه ۲۲۰ تا ۲۲۱.
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌷مطابقت بین ضمیر و مرجع🌷
🌿۱.اگر مرجع،مفرد مذکر یا مفرد مونث باشد، ضمیر مطابق با مرجع می آید مثل الشمس طلعت فاطمة ذهبت،القمر ظهر،علی ذهب،و نیز اگر مرجع مثنی یا جمع مذکر سالم باشد،باز مطابقت ضمیر با مرجع واجب است.
مثل زینبان ذهبتا،الزیدون ذهبوا ....🌿
🌿۲.اگر مرجع جمع مونث سالم غیر عاقل باشد،افضل این است که ضمیر به صورت مفرد مونث بیاید.مثل الشجرات ارتفعت و اگر مرجع جمع مونث عاقل(چه تکسیر،چه سالم) باش افضل این است که ضمیر به صورت جمع مونث بیاید مثل الطالباتُ حَضِرن🌿
🌿۳.اگر مرجع،جمع مکسری باشد که مفردش مذکر عاقل است،جایز است ضمیر به صورت جمع مذکر یا به صورت مفرد مونث بیاید
مثل الرجال حضروا الرجال حضرت.
و اگر این جمع مکسر،مفردش،مذکر غیر عاقل باشد،یامونث غیر عاقل باشد،جایز است ضمیر به صورت مفرد مونث،یا جمع مونث بیاید مثل الکتب نَفَعَتْ،و نفعن اللیالی ذهبت و ذهبن 🌿
🌿۴.اگر مرجع اسم جمع غیر مختص به نساء باشد،جایز است ضمیر به صورت مفرد مذکر و به صورت واو جمع بیاید.
مثل القومُ ذهب القوم ذهبوا و اگر مختص به زنان باشد،ضمیر به صورت جمع مونث می آید🌿
#خلاصه صفحه ۲۲۲ تا ۲۲۴
@talcheslkotob