eitaa logo
اجلاسیه مشترک جریان‌های تمدنی
132 دنبال‌کننده
224 عکس
450 ویدیو
22 فایل
ارتباط باادمین: @olgou110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دارُ السَّلام🌴
🔺وزیر بهداشت: پیش‌بینی می‌شود که در آینده سالانه ۴۰۰ هزار مورد مبتلا به سرطان داشته باشیم... 🔹دکتر محمدرضا ظفر قندی: افزایش شیب ابتلا به سرطان در ایران؛ سالانه ۲۰۰ هزار مورد جدید... https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1655404 ✍ آمارهای دی ماه سال۹۶ رو مقایسه کنید با آمار امسال و سال‌های بعد!... پ.ن: ما در پزشکی پیشرفت کرده‌ایم اما از پیشگیری از ابتلای مردم به بیماری‌های مختلف عاجزیم!! حاضر هم نیستیم دست از پرستش توصیه‌ها و دستورالعمل‌های دیکته شدۀ WHO برداریم و گاهی هم یک تُک پا به حوزه علمیه قم برویم و در محضر امام صادق و امام باقر علیهما السلام( که به جریری فرمود: من طبیب همۀ اطبایم و سرور همه دانشمندان و...) زانوی تعلّم بزنیم. ما اینیم دیگه!!... @Darol_salam
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...ونراه قریبا... 💥ظهورنزدیکه...خودمونوآماده کنیم برای یاری... https://eitaa.com/tamaddonem
جلسه 1 فقه البیان.mp3
30.15M
🔊 صوت جلسه اول فقه البیان - دوم مهرماه ۱۳۹۶ (مصادف با اول محرم الحرام ۱۴۳۹) - مدرسه علمیه و مسجد امام صادق علیه السلام (چهارباغ) - اصفهان - ۴۱ دقیقه 👌 موضوع جلسه: ✔️ فقه البیان؛ یکی از ابواب نه گانه فقه هدایت ✔️ تبیین معنای استظهاری "هدایت" ✔️ بررسی آثار هدایت در اداره جامعه و... 📚 متن کامل دوره پژوهشی: https://eitaa.com/ketab_olgou/46 @sound_olgou
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ https://eitaa.com/tamaddonem
هدایت شده از سامانی
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فضائل بی‌نظیر أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب -علیه السلام- در منابع اهل سنّت. این ۱۵۸ ثانیه ذکر فضائل امیر المومنین از منابع اهل سنت رو باید ده ها بار گوش کرد و لذت برد و افتخار کرد به شیعه ی علی (ع) بودن و این فیلم رو بفرستید برای همه تا یه کم معرفتشون نسبت به وجود آقامون امام علی ( ع) بیشتر بشه.
به مناسبت خجسته میلادامولی الموحدین امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام👆👆👆
جامع الاحادیث الخصال / ترجمه جعفری ۱-عبد اللّٰه بن عباس گويد:دو برادر يهودى از بزرگان يهود به مدينه آمده و گفتند: اى مردم!از پيامبر ما به ما حديث شده كه پيامبرى در پشت تهامه(مكه)ظاهر مى‌شود كه انديشه‌هاى يهود را سفيهانه مى‌داند و از دين آنان انتقاد مى‌نمايد و ما بيم آن داريم كه او ما را از دينى كه پدران ما داشتند باز دارد،كداميك از شما آن پيامبر هستيد؟كه اگر او همان باشد كه داود(عليه السّلام)مژدۀ آمدن او را داده به او ايمان آورده و از او پيروى مى‌نماييم و اگر او نباشد بلكه كسى باشد كه تنها سخنانى را منظّم مى‌كند و ايراد مى‌نمايد و شعر مى‌گويد و با نيروى زبانش بر ما چيره مى‌شود،با جان و مال خودمان با او به مبارزه برمى‌خيزيم.پس كداميك از شما آن پيامبر هستيد؟مهاجران و انصار گفتند:پيامبر ما از دنيا رفته است.آن دو برادر يهودى گفتند:سپاس خدا را؛پس كدام يك از شما جانشين او هستيد؟چرا كه خداوند متعال هيچ پيامبرى را به سوى قومى نفرستاده مگر اين كه او جانشينى داشته كه پس از او پيام او را رسانده و آنچه از جانب خدا مأموريت داشته براى مردم بيان كند.مهاجران و انصار به ابو بكر اشاره كرده و گفتند:او جانشين پيامبر است. آن دو برادر به ابو بكر گفتند:ما پرسشهايى را كه به جانشينان پيامبر پيشنهاد مى‌شود به تو پيشنهاد مى‌كنيم و پرسشهايى از تو داريم كه از اوصيا پرسيده مى‌شود.ابو بكر گفت:هر چه مى‌خواهيد پيشنهاد كنيد من-ان شاء اللّٰه-پاسخ آن را مى‌دهم،يكى از آن دو گفت:مقام من و تو در پيشگاه خداوند متعال چيست‌؟و آن كدام جانى بود كه در جان ديگرى جا داشت‌؟ولى ميان آنان پيوند خويشى و نژادى نبود؟و كدام قبرى بود كه صاحبش را مى‌گردانيد؟خورشيد از كجا طلوع و در كجا غروب مى‌كند؟كجا بود كه خورشيد به آنجا طلوع كرد و ديگر بدان جا نتابيد؟ بهشت كجاست‌؟دوزخ كجاست‌؟آيا پروردگار تو حمل مى‌كند يا حمل مى‌شود؟روى پروردگار تو به كدام طرف است‌؟آن دو حاضر كدامند؟و آن دو غايب كدامند؟و آن دو دشمن كدامند؟يك چيست‌؟دو چيست‌؟سه چيست‌؟چهار چيست‌؟پنج چيست‌؟شش چيست‌؟ هفت چيست‌؟هشت چيست‌؟نه چيست‌؟ده چيست‌؟يازده چيست‌؟دوازده چيست بيست چيست‌؟سى چيست‌؟چهل چيست‌؟پنجاه چيست‌؟شصت چيست‌؟ هفتاد چيست‌؟هشتاد چيست‌؟نود چيست‌؟ ابن عباس گويد:ابو بكر از پاسخ فرو ماند و نتوانست هيچ پاسخى دهد.به گونه‌اى كه ما بيم آن داشتيم كه مردم از دين اسلام برگردند،از اين رو من به در خانۀ على بن ابى طالب(عليه السّلام)آمده و به حضرتش عرض كردم:اى على!از رؤساى يهود به مدينه آمده و پرسشهايى را به ابو بكر پيشنهاد دادند و او از پاسخ فرو ماند و نتوانست جوابى بدهد. على(عليه السّلام)تبسّمى كرد و خنديد،آنگاه فرمود:امروز،همان روزى است كه پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله)به من وعده فرمود،پس پيشاپيش به راه افتاد كه راه رفتنش با راه رفتن پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله)هيچ تفاوتى نداشت.تا اين كه در همان جايى كه پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله) مى‌نشست جلوس فرمود،آنگاه رو به آن دو يهودى كرد و فرمود:هر دو نزديك من آمده و پرسشهايى را كه از اين پيرمرد داشتيد از من بپرسيد. آن دو يهودى گفتند تو كيستى‌؟فرمود:من على بن ابى طالب فرزند عبد المطّلب، برادر پيامبر،همسر دخترش فاطمه،و پدر حسن و حسين(عليه السّلام)و جانشين او در همۀ حالات هستم و داراى همۀ مناقب و شكوه‌ها و راز دار پيامبر(صلّى الله عليه و آله)هستم.يكى از آن دو يهود گفت:مقام من و تو در پيشگاه خداوند متعال چيست‌؟فرمود:من از روزى كه خود را شناختم مؤمن بودم و تو از روزى كه خود را شناختى كافر بودى و از اين پس نمى‌دانم-اى يهودى!-خداوند با تو چه رفتار خواهد داشت.يهودى گفت:كدام جانى بود كه در ميان جان ديگر جاى داشته و ميان آنها پيوند خويشى و نژادى نبود؟ فرمود:آن يونس در شكم ماهى بود.پرسيد:كدام قبرى بود كه صاحبش را مى‌گردانيد؟فرمود:يونس(عليه السّلام)بود،آنگاه كه ماهى او را در هفت دريا گرداند.پرسيد: خورشيد از كجا طلوع مى‌كند؟فرمود:از ميان دو شاخ شيطان.پرسيد:از كجا غروب مى‌كند؟فرمود:در چشمۀ حاميه،دوستم پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله)به من فرمود:«به هنگام برآمدن آفتاب و به هنگام غروب آن نماز نخوان،تا آن كه به اندازۀ يك نيزه يا دو نيزه بلند شود.»پرسيد:كجا بود كه خورشيد در آنجا طلوع كرد و ديگر در آنجا نتابيد؟ فرمود:در دريائى كه خداوند آن را براى بنى اسرائيل و قوم موسى شكافت.پرسيد: پروردگار تو حمل مى‌كند يا حمل مى‌شود؟فرمود:پروردگار من با نيروى خود همه چيز را حمل مى‌كند و هيچ چيز توان حمل او را ندارد تا حمل شود.پرسيد:پس معناى اين آيه كه فرمود:«و عرش پروردگار تو را در آن روز هشت تن حمل مى‌نمايد.»چگونه است‌؟ فرمود:اى يهودى!آيا نمى‌دانى آنچه در آسمان‌ها و زمين و ميان آن دو و زير خاك است همه از آن خداست‌؟پس همه چيز روى خاك است و خاك بر قدرت پابرجاست و قدرت همه چيز را حمل مى‌كند.پرسيد:پس ب
هشت و دوزخ كجا هستند؟فرمود: بهشت در آسمان است و دوزخ در زمين .پرسيد:روى پروردگار تو به كدام طرف است‌؟على(عليه السّلام)به من فرمود:اى ابن عباس!آتش و هيزمى براى من بياور.من آتش و هيزم را حاضر ساختم.حضرت هيزم را آتش زد و فرمود:اى يهودى!روى اين آتش به كدام طرف است‌؟يهودى گفت:من رويى براى آن نمى‌دانم.حضرت فرمود: براستى كه پروردگار بزرگ من بدين گونه است.مشرق و مغرب از آن اوست،پس هر كجا كه رو كند همان جا وجه اللّٰه است.از حضرتش پرسيد:آن دو حاضر كدامند؟ فرمود:آسمان‌ها و زمين كه ساعتى غايب نمى‌شوند.پرسيد:آن دو غايب كدامند؟فرمود:مرگ و زندگى كه نمى‌شود بر آن دو واقف شد.پرسيد:آن دو دشمن كدامند؟فرمود:شب و روز پرسيد:پس آن يك كدام است‌؟فرمود:خداى بزرگ.پرسيد:پس آن دو چيست‌؟ فرمود:آدم و حوّا.پرسيد:پس آن سه چيست‌؟فرمود:مسيحيان بر خدا دروغ بسته و گفتند:«سوّمين از سه تا»در حالى كه خداوند همسر و فرزندى ندارد.پرسيد:پس آن چهار چيست‌؟فرمود:قرآن،زبور،تورات و انجيل.پرسيد:پس آن پنج چيست‌؟ فرمود:پنج نمازى كه واجب و فرض است.پرسيد:پس آن شش چيست‌؟فرمود:خداوند آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد.پرسيد:پس آن هفت چيست‌؟فرمود: هفت در دوزخ كه بر روى هم بسته مى‌شود.پرسيد:پس آن هشت چيست‌؟فرمود:هشت در بهشت.پرسيد:پس آن نه چيست‌؟فرمود:نه طايفه‌اى كه در روى زمين فساد مى‌كردند و اصلاح نمى‌كردند. پرسيد:پس آن ده چيست‌؟فرمود:ده روز از دهه.پرسيد:پس آن يازده چيست‌؟فرمود: سخن يوسف(عليه السّلام)به پدرش كه:«اى پدر!من يازده ستاره و آفتاب و مهتاب را ديدم كه بر من سجده مى‌كردند.»پرسيد:پس آن دوازده چيست‌؟فرمود:ماههاى سال.پرسيد:پس آن بيست چيست‌؟فرمود:فروش يوسف به بيست درهم.پرسيد:پس آن سى چيست‌؟فرمود:سى روز ماه رمضان كه روزه‌اش بر هر مؤمنى واجب است مگر آن كه بيمار بوده و يا در سفر باشد.پرسيد: پس آن چهل چيست‌؟فرمود:وعده‌گاه موسى(عليه السّلام)كه سى شب بود،پس خداوند با افزودن ده روز به پايان رسانيد و وعده‌گاه پروردگارش چهل شب كامل گشت.پرسيد:پس آن پنجاه چيست‌؟فرمود:نوح(عليه السّلام)در ميان قومش هزار سال جز پنجاه سال ماند.پرسيد:پس آن شصت چيست‌؟فرمود:گفتار خداى متعال در مورد كفّارۀ ظهار كه:«كسى كه توانايى ندارد شصت مسكين را اطعام كند.»يعنى توانايى گرفتن دو ماه روزۀ پى در پى را ندارد.پرسيد:پس آن هفتاد چيست‌؟فرمود:موسى(عليه السّلام)از ميان قوم خود هفتاد تن برگزيد.پرسيد:پس آن هشتاد چيست‌؟فرمود:نام دهى در جزيره است كه هشتاد ناميده مى‌شود.همان جايى كه نوح از آنجا در كشتى نشست و در كوه جودى فرود آمد و خداوند قومش را غرق نمود.پرسيد:پس آن نود چيست‌؟فرمود:همان كشتى پر،كه نوح در آن براى جانوران نود خانه ساخت.پرسيد:پس آن صد چيست‌؟فرمود:عمر داود(عليه السّلام)شصت سال بود،آدم(عليه السّلام)از عمر خود چهل سال به او بخشيد و چون مرگش فرا رسيد منكر شد و فرزندان و ذرّيۀ او انكار را به ارث بردند.آنگاه يهودى گفت:اى جوان!محمّد را به من آن گونه توصيف كن كه گويى هم اينك او را مى‌بينم تا همين ساعت به او ايمان بياورم.در اين هنگام امير المؤمنين(عليه السّلام) گريست،آنگاه فرمود:اى يهودى!اندوه‌هاى مرا برانگيختى؛دوست من پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله)داراى پيشانى بلند،ابروانى به هم پيوسته،چشمانى سياه،گونه‌هايى هموار و صاف،بينى كشيده،لبانى نازك،ريشى پر پشت،دندانهايى درخشان بود،گردنش بسان تنگ نقره بلورين بود و خط‍‌ مويى از سينه تا ناف همچون شاخۀ كافور كشيده شده بود كه جز آن در بدنش مويى نداشت.نه زياد بلند بالا بود و نه كوتاه قامت. هنگامى كه با مردم راه مى‌رفت نورش آنها را فرا مى‌گرفت و چون گام برمى‌داشت گويى پا از سنگ بر مى‌كند يا از شيبى سرازير مى‌گردد.دو كعب حضرتش گرد بود، دو گامش لطيف،كمر(ميان)باريك بود،عمامه‌اش سحاب و شمشيرش ذو الفقار و استرش دلدل و الاغش يعفور و ماده شترش عضباء و اسبش لزاز و تازيانه‌اش ممشوق نام داشت.آن حضرت از همه نسبت به مردم دلسوزتر و از همه مهربان‌تر بود.در ميان دو شانه‌اش مهر نبوّت بود كه بر آن دو سطر نوشته شده بود:سطر اول:لا اله الا اللّٰه و سطر دوم:محمّد رسول اللّٰه.اين ويژگى‌هاى پيامبر بود اى يهودى!آن دو يهودى گفتند:گواهى مى‌دهيم كه معبودى جز خدا نيست و محمّد پيامبر خداست و تو جانشين بر حقّ‌ محمّد هستى.آنگاه هر دو اسلام را پذيرا شده و مسلمان خوبى شدند و ملازم خدمت امير مؤمنين على(عليه السّلام)شدند و با آن حضرت بودند تا آنكه جنگ جمل پيش آمد و آنها به همراه حضرت به بصره رفتند.يكى از آنها در جنگ جمل كشته شد و ديگرى ماند تا اين كه در ركاب حضرت به جنگ صفّين آمد و در آن جنگ كشته شد. https://noorlib.ir/book/view/2609?volumeNumber=2§ionNumber=1&pageNumber=421&viewType=html دانلود برنامه اندرویدی جامع الاحادیث: https://cafebazaar.ir/app/org.crcis.noorhadith