با تشکر از همه عزیزانی که برای برگزاری جلسات زحمت می کشند.
#خادمان_جلسات_قرآن
1_11943633382.pdf
239.5K
فایل خلاصه سخنرانی دکتر فاضل
جلسه شماره: 150
تاریخ:1403.03.15
لینک کانال معارفی تمسک:
https://eitaa.com/tamassok_maaref
سایت تمسک:
tamassok.com
#خلاصه_جلسات
با سلام و احترام
لینک زیر حکم مأموریت شماست
شخصا مشاهده بفرمایید👇
https://DigiPostal.ir/cupzznm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مشارکت و حضور مردم در انتخابات در درجه اول است و بعداز آن انتخاب اصلح
◀️ همه کسانی که شورای نگهبان تأیید میکند صالح هستند
#انتخابات
#حضور_حداکثری
@tamassok_maaref
#دکتر_مرتضی_فاضل
🌸استناد مربوط به ویژگیهای مؤمنینی که بنیان مرصوص هستند:🌸
مطرح شده در جلسه 151:
این روایت بخش از ماجرای معراج رسول الله ص رو از زبان امیر المومنین ع شرح میده، بسیار طولانی است و ما فقط بخشی از اون رو می آوریم:👇
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج74 ؛ ص21
عَنْ كِتَابِ إِرْشَادِ الْقُلُوبِ لِلدَّيْلَمِيِ، رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ يَا رَبِّ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ شَيْءٌ عِنْدِي أَفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ .............
يَا أَحْمَدُ إِنَّ أَهْلَ الْخَيْرِ وَ أَهْلَ الْآخِرَةِ رَقِيقَةٌ وُجُوهُهُمْ كَثِيرٌ حَيَاؤُهُمْ قَلِيلٌ حُمْقُهُمْ كَثِيرٌ نَفْعُهُمْ قَلِيلٌ مَكْرُهُمْ النَّاسُ مِنْهُمْ فِي رَاحَةٍ وَ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي تَعَبٍ كَلَامُهُمْ مَوْزُونٌ مُحَاسِبِينَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتْعِبِينَ لَهَا تَنَامُ أَعْيُنُهُمْ وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُهُمْ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ ذَاكِرَةٌ إِذَا كُتِبَ النَّاسُ مِنَ الْغَافِلِينَ كُتِبُوا مِنَ الذَّاكِرِينَ فِي أَوَّلِ النِّعْمَةِ يَحْمَدُونَ وَ فِي آخِرِهَا يَشْكُرُونَ دُعَاؤُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَرْفُوعٌ وَ كَلَامُهُمْ مَسْمُوعٌ تَفْرَحُ الْمَلَائِكَةُ بِهِمْ يَدُورُ دُعَاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ يُحِبُّ الرَّبُّ أَنْ يَسْمَعَ كَلَامَهُمْ كَمَا تُحِبُّ الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا وَ لَا يَشْغَلُهُمْ عَنِ اللَّهِ شَيْءٌ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَا يُرِيدُونَ كَثْرَةَ الطَّعَامِ وَ لَا كَثْرَةَ الْكَلَامِ وَ لَا كَثْرَةَ اللِّبَاسِ النَّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتَى وَ اللَّهُ عِنْدَهُمْ حَيٌّ قَيُّومٌ كَرِيمٌ يَدْعُونَ الْمُدْبِرِينَ كَرَماً وَ يُرِيدُونَ الْمُقْبِلِينَ تَلَطُّفاً قَدْ صَارَتِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُمْ وَاحِدَةً يَمُوتُ النَّاسُ مَرَّةً وَ يَمُوتُ أَحَدُهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً مِنْ مُجَاهَدَةِ أَنْفُسِهِمْ وَ مُخَالَفَةِ هَوَاهُمْ وَ الشَّيْطَانُ الَّذِي يَجْرِي فِي عُرُوقِهِمْ وَ لَوْ تَحَرَّكَتْ رِيحٌ لَزَعْزَعَتْهُمْ
وَ إِنْ قَامُوا بَيْنَ يَدَيَ كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ - لَا أَرَى فِي قَلْبِهِمْ شُغُلًا لِمَخْلُوقٍ فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُحْيِيَنَّهُمْ حَيَاةً طَيِّبَةً إِذَا فَارَقَتْ أَرْوَاحُهُمْ مِنْ جَسَدِهِمْ- لَا أُسَلِّطُ عَلَيْهِمْ مَلَكَ الْمَوْتِ وَ لَا يَلِي قَبْضَ رُوحِهِمْ غَيْرِي وَ لَأَفْتَحَنَّ لِرُوحِهِمْ أَبْوَابَ السَّمَاءِ كُلَّهَا وَ لَأَرْفَعَنَّ الْحُجُبَ كُلَّهَا دُونِي وَ لَآمُرَنَّ الْجِنَانَ فَلْتُزَيَّنَنَّ وَ الْحُورَ الْعِينَ فَلْتُزَفَّنَ وَ الْمَلَائِكَةَ فَلْتُصَلِّيَنَ وَ الْأَشْجَارَ فَلْتُثْمِرَنَّ وَ ثِمَارَ الْجَنَّةِ فَلْتُدْلِيَنَ وَ لَآمُرَنَّ رِيحاً مِنَ الرِّيَاحِ الَّتِي تَحْتَ الْعَرْشِ فَلْتَحْمِلَنَّ جِبَالًا مِنَ الْكَافُورِ وَ الْمِسْكِ الْأَذْفَرِ فَلْتَصِيرَنَّ وَقُوداً مِنْ غَيْرِ النَّارِ فَلْتَدْخُلَنَّ بِهِ وَ لَا يَكُونُ بَيْنِي وَ بَيْنَ رُوحِهِ سِتْرٌ فَأَقُولُ لَهُ عِنْدَ قَبْضِ رُوحِهِ مَرْحَباً وَ أَهْلًا بِقُدُومِكَ عَلَيَّ اصْعَدْ بِالْكَرَامَةِ وَ الْبُشْرَى وَ الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ- وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ …..
@tamassok_maaref
#استنادات
📚 معرفی کتاب های معتبر مرتبط با مباحث سخنرانی های دکتر فاضل:
🎯 محور:
آخرالزمان و مهدویت
📘 کتاب:
#امام_مهدی_از_ولادت_تا_ظهور(آیت الله سید محمد کاظم قزوینی)
📕کتاب:
#عصر_ظهور(علی کورانی عاملی)
📗کتاب:
#کمال_الدین_و_تمام_النعمه(شیخ صدوق)
📙کتاب:
#رجعت(محمد بن حسن حر عاملی)
📖 دوستانی که درخواست معرفی کتاب داشتند می توانند کتابهای مذکور را رایگان از سایت تمسک دانلود نمایید.
tamassok.com
#تمسک
#کتابخانه
#سیر_مطالعاتی
@tamassok_maaref
#دکتر_مرتضی_فاضل
#معرفی
1_11949800571.pdf
29.41M
کتاب «رئیس جمهور تراز انقلاب»
📚 پژوهش اندیشکده سعداء ویژه انتخابات ۱۴۰۳ با موضوع:
✅ محورهای تبیین شخصیت و دستاوردهای دولت مردمی شهید آیتالله رئیسی
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#کتاب
@tamassok_maaref
#دکتر_مرتضی_فاضل
#معرفی
20.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«پرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻨﺎﺩی ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ (می ﮔﻔﺖ:)
ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ،
ﭘﺲ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ.
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ!
ﭘﺲ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ﻭ ﺯشتی ﻫﺎی ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﻮﺷﺎﻥ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﺎﻥ ﺑﻤﻴﺮﺍﻥ.»
آل عمران ۱۹۳
https://eitaa.com/tamassok_maaref
#قرآن_شناسی
🕋 #حج، مثلی از #مهدویت و مقاطع آن
✍️... اميدوارم که خداوند در #ظهور مولايمان امام زمان(عج) بسيار تعجيل بفرمايد. اميدوارم که خداوند #معرفت امام زمان(عج) را بیش از پیش به همهی ما عطا کند. #دورانِ_غيبت، #دورانِ_آخرالزمان و #دورانِ_ظهور به حسبِ ماکت اگر بخواهیم به آن بنگریم؛ یعنی به حسبِ «ماجرای حج» اينطور میشود که: دوران #غيبت يعنی دورانِ #معرفت که مابهازاء آن، «عرفات» در مناسکِ #حج است. دوران آخرالزمان و قرار گرفتنِ انسان در صحنهها و آیاتِ #آخرالزمانی که به نوعی دورانِ #شعورِ بشریت نسبت به #مهدویت است، ما به ازاءش در حج، میشود «مشعر» و دورانِ ظهورِ مهدی(عج) که دورانِ اصلی #جنگهای جبههی حق علیه #ابلیس و دیگر #شیاطین است، ما به ازاءش در حج میشود «منا».
🔻 حاجيان، در یک کلاسِ تمرینی به نامِ مناسکِ حج، بعد از اینکه از لباس و هویت دنیا خارج شده و #مُحرِم شدند؛ دستهجمعی در موقعیتِ #عرفات برده میشوند، آنجا کمی فرصت دارند تا #معرفتشان را تقويت کنند. سپس به یک وادی در آستانهی #منا برده میشوند که به آنجا #مشعر گفته میشود، تا در آنجا به شعور بپردازند؛ شعور یعنی داشتن حس، داشتن فهم و احساس مناسبِ یک صحنه، لذا حاجی در مشعر باید #شعور مناسب نسبت به منا که صحنهی مواجهه با #ابلیس هست را؛ واجد شود.
🔺 پس شعور يعنی چه؟ يعنی به دنبال #معرفتِ_قلبی در عرفات، حال «آماده شدنِ ظاهری» در مشعر کسب شود. وقتی خداوند در #قرآن مثلاً در آیهی ۱۰۷ یوسف میفرمايد: «وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ»، يعنی اينها خودشان را برای مواجهه با این صحنهها آماده نکردهاند. تصور کنيد که #سربازان دارند در مسيری حرکت میکنند، اصلاً برای جنگ آمدهاند، این يعنی معرفتِ لازم را دارند. ناگهان در #کمينِ دشمن میافتند، يعنی برای کمينِ دشمن اصلاً آماده نبودند.در این صحنه میشود گفت که این سربازان اينجا معرفت را داشتند، اما شعور را نداشتند. خودشان را برای در افتادن با دشمن آماده نکرده بودند، لذا در کمينِ دشمن افتادند.
▪️#آخرالزمان، دورانی ما به ازاء سرزمين #مشعر يعنی محلی برای کسبِ #شعور است. الآن که ما هنوز در دورانِ غيبت هستيم و هنوز آخرالزمانِ حوادث شروع نشده، يعنی ما همچنان در دورانِ امنیت نسبی برای کسبِ #معرفتِ_مهدوی قرار داریم. لذا بياييم معرفتمان را نسبت به مقولات مختلف از جمله نسبت به ماجرای عجیب و معجزهگونهی #ولادتِ امام زمان(عج) تقويت کنيم. اگر بخواهيم در تاريخ جلو بياييم، ابتدا با ولادت حضرت مواجه میشويم، بعد با دوران کودکی حضرت، بعد دوران غيبت صغری و بعد غيبت کبرای ايشان و ما باید اين مقولات را آشنا شويم.
🙏 خدايا! #توفيق معرفت مولايمان امام زمان(عج) را به ما عطا کن، خدايا! توفيق شعور يعنی عملاً آماده شدن برای مولايمان امام زمان(عج) را به ما عطا کن. خدايا! توفيق همراهی با مولايمان امام زمان(عج) و #جنگیدن در رکابِ ايشان را به ما عطا کن، خدايا! در ظهور مولایمان امام زمان(عج) بسيار #تعجيل کن. خدايا! جامعه ايران و جامعه جهانی را برای #محضرِ مولا، برای همراهی مولا و برای سربازی مولايمان امام زمان(عج) با سرعت و شادی آماده کن. خدايا! #شرّ دشمنان شيعه را به خصوص در اين حوالی زمانی و بالأخص در قبال جمهوری اسلامی ايران، برطرف کن و شرّشان را به خودشان برگردان. خداوندا! #رضايتِ مولايمان امام زمان(عج) را نصيبمان کن؛ و در نهایت، «اللّهُمَّ أَرِنِيَ الأَشِيَاءَ کَمَا هِيَ»، طبق حديث ديگر نقل میشود که «رَبِّ أَرِنِيَ الأَشِيَاءَ کَمَا هِيَ» یعنی خدايا! موضوعاتِ مختلف را آنطور که هست به ما نشان بده؛ لذا اللّهُمَّ أَرِنِيَ المَهْدِيَ کَمَا هُوَ؛ خدایا! مولایم مهدی(عج) را همانگونه که هست؛ به من نشان بده.
باز نشر از کانال:
🆔 @Torab_bash
#مهدویت_و_آخرالزمان
@tamassok_maaref
1278091009_683200915.m4a
19.86M
سخنرانی دکتر فاضل
جلسه142_ 1403.02.18
مکان:
فرهنگ سرای بانو حضرت زهرا (س) (سازمان فرهنگی ورزشی 8بهشت قزوین)
موضوع:
نظام حزب الشیطان 4_ادامه روش های شیطنت و ماجرای بنی اسرائیل ویهود
#کرامت_تکریم
#حنک
#پنج_گام_ابلیس_برای_تسلط_بر_آدمیان
#تمسک_به_کتاب
#معنی_شناسی_یهود
#لزوم_گفتگوی_ادیان
🛑حجم این فایل برای سهولت ارسال در فضای مجازی به حداقل کاهش داده شده است.
#قرآن
#تمسک
@tamassok_maaref
#سخنرانی_آرشیوی
#آخرالزمان_و_مهدویت
-1579540734_-1069224170.mp3
801.1K
معناشناسی صوتی 19
#برزخ
توسط دکتر مرتضی فاضل
کانال معارفی تمسک👇
@tamassok_maaref
سایت تمسک👇
tamassok.com
#معناشناسی
-1523769597_-2136973010.mp3
1.16M
معناشناسی صوتی 20
#مَلَک
توسط دکتر مرتضی فاضل
کانال معارفی تمسک👇
@tamassok_maaref
سایت تمسک👇
tamassok.com
#معناشناسی
#اینترنت
#رایگان
📌جزییات دریافت ۲۰ گیگ اینترنت رایگان ۳۰ روزه هدیه دولت
🔻 بسته هدیه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به میزان ۲۰ گیگابایت ۳۰ روزه برای استفاده از سکوهای ایتا، روبیکا، تلوبیون، ویراستی، بله، سروش، گپ و آی گپ جهت دنبال کردن اخبار داخلی را فعال کنید.
📲کد دستوری برای کاربران همراه اول و رایتل #۶۷۳*۱۰۰*(ستاره ۱۰۰ ستاره ۶۷۳ مربع) و برای کاربران ایرانسل #۱*۵* (ستاره ۵ ستاره ۱ مربع) است.
📲ضمنا فعالسازی این بسته مغایرتی با سایر بستههای فعال شما ندارد.
@tamassok_maaref
🔴 حجاب دختر شطرنجباز مشهدی مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفت.
▪️مسابقات قهرمانی آسیا به میزبانی آلماتی قزاقستان از تاریخ ۲۱ خرداد با حضور بیش از ۱۵ تیم درحال برگزاری است و نمایندگان کشورمان نیز در این رقابتها حضور دارند.
▪️نکته حائز اهمیت این مسابقات حضور اسماء حسنپور دختر خردسال تیم ملی بانوان ایران است که در بخش ردههای سنی با حجاب کامل اسلامی تمامی نگاهها و دوربینهای بینالمللی را به سمت خودش جلب کرده و باعث شد تا دوربینهای سالن مسابقات شطرنج آلماتی نگاه ویژهای به ملیپوش شطرنج کشورمان داشته باشند.
#حجاب
#امور_بین_الملل
@tamassok_maaref
#دکتر_مرتضی_فاضل
#اطلاع_رسانی
▪️فرازی از دعاهای امام باقر علیهالسلام:
🔸خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست،
به تعداد نفسهای کسانی که بر آنها صلوات میفرستند و نمیفرستند.
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ نَفَسِ مَنْ صَلَّى عَلَيْهِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ نَفَسِ مَنْ لَمْ يُصَلِّ عَلَيْه
📚 فرازی از دعای حریق (بحارالأنوار، ج۹۲، ص ۲۰۶)
https://eitaa.com/tamassok_maaref
#دکتر_مرتضی_فاضل
#مناسبت
چرا سنگ مزار این شهید تعویض نشد؟
دهه هشتاد، در معاونت پژوهشی بنیاد شهید قزوین فعالیت میکردم، تقریباً تمام وقت، از صبح تا غروب، حتی جمعهها هم در دفتر گلزارِ شهدا مشغول بهکار بودم. بیشتر جمعآوری آثار شهدا و ایثارگران و تولید فرآوردههای فرهنگی با موضوع ایثار و شهادت و در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت حوزه فعالیتم بود. کامپیوتر و امکاناتی در اختیار داشتم که برای ثبت و ضبط آثار جمعآوری شده و تدوین و پردازش آنها استفاده میکردم. تقریباً اطلاعات همهی شهدای استان قزوین را به واسطهی اجرای برنامههای مختلف فرهنگی داشتم و از آنجاییکه پایگاه اطلاعرسانی «خط سرخ» را هم راهاندازی کرده بودیم تقریبا با سیره و وصایای شهدا آشنا بودم. به خصوص با نام و چهره شهدا؛ به دلیل اینکه به دفعات نسبت به ویرایش و پردازش تصاویرشان برای استفاده در رسانهها و طراحی پوسترهای تبلیغاتی و فرهنگی یادوارههای مختلف شهدا، اقدام کرده بودم.
ادامه...👇
... یک جمعه، حدوداً ساعت ده صبح در دفتر کارم در حال کار با کامپیوتر و تهیهی گزارشی بودم که درِ دفتر باز شد و سه خانم که تا آن روز آنها را ندیده بودم با سر و شکل نامتعارف وارد دفتر شدند؛ با کفشهای پاشنه بلند و صورتی مکاپ کرده و شالی که از روی سرشان به دور گردن افتاده و موهایشان کاملا بیرون بود. در آن ساعت در دفتر تنها بودم. برای یک لحظه که آنها را دیدم ترسیدم و شاید رنگ و رخم هم عوض شد، در آن دفتر همواره خانوادههای شهدا و ایثارگران رفتوآمد میکردند یا بعضی از افرادی که فعالیتهای ارزشی و فرهنگی در خصوص شهدا انجام میدادند، بنابراین دیدن این سه خانم غیرقابل تحمل و توجیه بود. سرم را پایین انداختم و مشغول کارم شدم، یکی از آنها که به من نزدیک شده بود پرسید: «آقای شکیب زاده شما هستید؟»
منی که حالا ترس و تعجبم از حضور آنها بیشتر شده بود و نگران بودم گفتم: «بله، بفرمایید کاری داشتید؟»
گفت: «ما به دنبال مزار شهید الضاریان میگردیم. بیرون که پرسوجو کردیم گفتند شما ایشان را میشناسید. میخواستیم مزارشان را به ما نشان بدهید.»
با توجه به شناختی که حداقل روی اسامی همهی شهدا داشتم و در حالی که شرم داشتم به چهرهی آنها نگاه کنم، گفتم: «ما شهیدی در قزوین به نام الضاریان نداریم».
این را که گفتم هر سه آنها خندیدند و یکی از آنها با قاطعیت گفت: «چرا دارید و اگر نمیخواهید به ما نشان بدهید، امر دیگری است.»
گفتم: «نه خانم. من سالهاست که اینجا هستم و تقریبا همهی شهدای قزوین را میشناسم و مطمئن هستم که شهیدی به نام الضاریان نداریم و تاکنون هم چنین اسمی حتی به گوشم هم نخورده است».
گفت: «نه شما دروغ میگویید و شهیدی به این نام دارید.»
گفتم: «اگر مطمئنید که داریم بروید خودتان پیدا کنید».
این را که گفتم یکی از آنها که "نسرین" صدایش میکردند، گفت: «یعنی شهدا هم دروغ میگویند؟»
این را که گفت حسابی ناراحت شدم و گفتم: «خانم این چه حرفی است که میزنید؟ شهدا اگر دروغگو بودند که شهید نمی شدند.»
گفت: «نه. اینطور که شما میگویید، شهدا دروغ هم میگویند.»
وقتی دیدم حالشان گرفته شده و ناراحت به نظر میرسند، گفتم: «خانم چنین چیزی که شما میگویید نیست، اما حالا برای چی و چرا شما دنبال چنین شهیدی هستید که وجود خارجی ندارد و چرا میخواهید او را پیدا کنید؟»
و او هم گفت: «من سالهاست با یک مشکل بزرگی مواجه شدهام و الآن حدود 6، 7 ماهیست که برای رفع آن به هر امام و امامزادهای که دیدهام و گفتهاند، متوسل شدهام اما هیچکدام جوابم را ندادهاند و خواب و زندگیام آشفته شده است، تا اینکه چند شب پیش خواب دیدم سر مزاری دارم قدم میزنم، همین طورکه قدم میزدم یک آقایی آمد و گفت: خانم دنبال چی میگردی؟ من هم گفتم: مشکلی دارم و ماههاست به دنبال حل آن هستم و به هر امام و امامزادهای هم متوسل شدهام نتیجه نگرفتهام. آن آقا که چهرهای نورانی داشت، به من گفت: میدانم مشکلت چیست. شما هر چی که میخواهی از این شهید بخواه، حلال مشکلات تو این شهید است.»
او اسمی از شهید نبرد، فقط سنگ مزارش را نشانم داد و تا خواستم نامش را بپرسم دیدم رفته است و آنجا نیست.
"نسرین" کمکم اشکهایش سرازیر شد و من هم تقریباً ترسم ریخته بود، ادامه داد: «تا آن روز آن مزار و آن فضایی که در خواب میدیدم را ندیده بودم و اصلاً تا به حال قزوین هم نیامده بودم و هیچ کجای آن را بلد نبوده و نیستم، اما وقتی آن آقا قبر را به من نشان داد فقط اسمش را خواندم که نوشته بود "الضاریان" که با خوشحالی از خواب پریدم. و از آن روز به بعد مرتب با دوستانم، مزار شهدا را در تهران و اطراف جستوجو کردیم که این شهید را پیدا کنیم، ولی موفق نشدیم تا اینکه با دوستانم قرار گذاشتیم که امروز بیاییم قزوین، شاید اینجا باشد و اگر نبود، همینطور به سراغ مزار شهدای سایر مناطق و شهرها برویم.
اما حالا وارد محوطه اینجا که شدم و شکل و فرم مزار اینجا را در کنار گنبد امامزاده دیدم مطمئن شدم، مزاری که در خواب به من نشان دادهاند باید همینجا باشد.»
موضوعی که آن خانم مطرح کرد برایم جالب بود، اما مطمئن بودم شهیدی به نام الضاریان نداریم و از طرفی تعجب کرده بودم که این خانمها با شکل و وضعی که دارند چگونه میتوانند دنبال چنین معنایی باشند و در واقع حرفهایشان را قبول نکرده و مجدداً گفتم: خواب شما انشاء الله که خیر است، اما ما نه در قزوین که در کل استان قزوین هم شهیدی با این نام نداریم.
این را که گفتم درِ دفتر باز شد و اینبار یکی از بچههای بسیجی به نام "محمد نظربلند" که در آن ایام با ما همکاری داشت و خدایش رحمت کند، وارد دفتر شد. من هم به او گفتم:
ادامه دارد...
... «محمدآقا با این خانمها برو سر مزار و همه سنگهای شهدا را نشان بده که ببینند شهیدی به نام الضاریان نداریم.» محمد هم گفت: «باشد» و به همراه خانمها از در خارج شدند و من هم دوباره مشغول به کار شدم. حدود نیم ساعتی گذشته بود که دوباره آن خانمها به همراه محمد وارد دفتر شدند درحالیکه همهی آنها خوشحال بودند و میخندیدند. گفتم: «حالا مطمئن شدید؟»
دختری که نسرین صدایش میکردند جلوتر از بقیه وارد دفترم شد و با خوشحالی تمام گفت: «دیدید دارید و به دروغ میگویید که چنین شهیدی نداریم؟ شما به سر و وضع ما نگاه کردید و فکر کردید داریم شما را مسخره میکنیم که راستش را نگفتید.»
گفتم: «چطور مگه؟»
این را که پرسیدم محمد گفت: «حاج آقا راست می گویند. شهیدی با این نام داریم.»
من که حسابی جا خورده بودم و صددرصد مطمئن بودم چنین شهیدی نداریم، داشتم سنگکوب میکردم که گفتم: «امکان ندارد، برویم و ببینم.»
همراهشان از دفتر خارج شدیم. آنها هم مستقیم مرا بردند سر مزار " شهید محمد انصاریان" که دیدم به اشتباه روی سنگ قبر" انصاریان" را " الضاریان" نوشتهاند. خشکم زده بود، زبانم بند آمده بود، مانده بودم که این ماجرا چیست؟ و اینها چه کسانی هستند؟ و از همه مهمتر اینکه چگونه شهدا به این راحتی دست هر نیازمندی را میگیرند؟
خنده تلخی کردم و برایشان توضیح دادم که نام اصلی این شهید" انصاریان" است و به اشتباه روی قبر نوشته شده "الضاریان" و جالب اینجا بود که حدود بیست سال از قدمت این سنگ میگذشت و هیچکس، حتی خانواده شهید هم تا آن روز به این موضوع دقت نکرده بودند.
حالا که داشت موضوع برایم مهم میشد، حسابی از آنها در حضور شهید عذرخواهی کردم و آنها هم خداحافظی کردند و رفتند.
تقریباً سه ماهی از این ماجرا گذشته بود و من هم تقریبا ماجرا را فراموش کرده بودم که مجدداً یکی از روزهای جمعه در حال انجام کار در همان دفتر بودم که خانم قدبلند و محجبهای وارد دفتر شد. خانمی که همانند مادران و بستگان شهدا، خوشسیما، با وقار و متین بود. احساس کردم بایستی مادر یکی از شهدا باشد از جایم بلند شدم، سلام کردم و بدون اینکه او را شناخته باشم، گفتم: «بفرمایید؟ فرمایشی داشتید؟»
این را که گفتم، خندید و گفت: «من را نشناختید؟»
گفتم: «نه. به جا نیاوردم.»
گفت: «من "نسرین" هستم. همان خانمی که با دوستانم آمده بودیم و به دنبال مزار شهید "الضاریان" میگشتیم». این را که گفت حسابی جا خوردم. قیافهام را که دید گفت: «امروز که پیش شما هستم مشکلی که داشتم کاملاً حل شده است. یعنی، شهید شما حل کرد.»
او یک ساعتی نشست و جعبهی شیرینیاش را روی میز من گذاشت و اگرچه مشکلش را بازگو نکرد، اما از گفتههایش میشد فهمید که، زندگی از دست دادهاش را دوباره به دست آورده و همه آنها را مدیون شهید محمد انصاریان است.
از آن روز به بعد تا یک سال، هر جمعه به تنهایی و گاهی هم با دوستان و خانوادهاش به مزار شهدا میآمد و هر از گاهی هم سری به ما میزد و من تازه داشتم متوجه میشدم و میفهمیدم که وفتی برخی از آدمها در زمانهای مختلف به گلزار شهدا میآیند و مستقیم بر سر مزاری میروند و گاهی ساعتها کنارش مینشینند، چه کار دارند و چه میکنند؟!
*منبع: کتاب "الضاریان" نویسنده: حسن شکیب زاده
#شهید
#تمسک
https://eitaa.com/tamassok_maaref