eitaa logo
کانال معارفی تَمَسُّک
1.2هزار دنبال‌کننده
811 عکس
479 ویدیو
167 فایل
درجستجوی نظام معارفی حق باشیم با استفاده از روش تَمَسُّک (مجموعه سخنرانی های دکتر مرتضی فاضل) #فهرست مطالب در بالای کانال سنجاق شده است. @admin_z1403 @tamassok_maaref
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر همه عزیزان؛ امروز روز ولادت امام علی النقی امام هادی ع هست، ضمن عرض تبریک خدمت همه عزیزان، توصیه میشه کمی در مورد زندگی این امام بزرگوار ع مطالعه بفرمائید. در سایت تمسک بخش دوران اهل بیت ع کتاب منتهی الآمال قرار داده شده که زندگی امام هادی ع در جلد دوم وجود داره🌸🌸🌸 کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️فصل اوّل: در تاريخ ولادت و اسم و كنيت آن حضرت است‏☘️☘️☘️ اشهر در ولادت آن حضرت آن است كه در نيمه ذى حجّة [1] سنه دويست و دوازده [2] در حوالى مدينه در موضعى كه آن را صريا گويند، آن بزرگوار دنيا را به نور خود روشن فرمود و لكن به روايت ابن عيّاش، ولادت آن حضرت در دوّم رجب يا پنجم [3] آن واقع شده. والده معظّمه جليله‏اش سمانه مغربيّه [4] است و معروف است به سيّده، و در جنّات الخلود است كه آن مخدّره هميشه روزه سنّتى داشتى، و در زهد و تقوى مثل و مانند نداشت. و در درّ النّظيم است كه: كنيه آن مخدّره «امّ الفضل» بوده، و محمّد بن فرج و علىّ بن مهزيار روايت كرده‏اند از حضرت هادى عليه السّلام كه فرمود: مادرم عارفه است به حقّ من، و او از اهل بهشت است، نزديك نمى‏شود به او شيطان سركش، و نمى‏رسد به او مكر جبّار عنيد، و خداوند او را نگهبان و حافظ است، و تخلّف نمى‏كند از امّهات صدّيقين و صالحين. [5] اسم شريف آن جناب علىّ بود. و كنيّت ابو الحسن، [1] و چون حضرت امام موسى و امام رضا عليهما السّلام را نيز ابو الحسن مى‏گفتند، از جهت تعيين، آن جناب را ابو الحسن الثّالث مى‏گويند چنانچه حضرت امام رضا عليه السّلام را ابو الحسن الثّانى و گاهى هم مكان ثالث ماضى يا هادى يا عسكرى ذكر مى‏كنند چنانچه اهل حديث مى‏دانند و مشهورترين القاب آن حضرت نقى و هادى است. (گاهى آن حضرت را نجيب و مرتضى و عالم و فقيه و ناصح و امين و مؤتمن و طيّب و متوكّل مى‏گفتند) [2] و لكن لقب اخير را آن حضرت مخفى مى‏كرد و اصحاب خود را فرموده بود از اين لقب اعراض كنيد به جهت آن كه لقب خليفه متوكّل على اللّه بود در آن زمان. [3] و چون آن جناب و فرزندش امام حسن عليه السّلام در سامره سكنى فرمودند در محلّه‏اى كه عسكر نام داشت از اين جهت اين هر دو بزرگوار را نسبت به آن مكان داده و عسكرى مى‏گفتند. و در شمايل آن حضرت گفته‏اند كه: آن جناب متوسّط القامة و مرطوبى بود و روى سرخ و سفيد و گونه‏هاى اندك بر آمده و چشم‏هاى فراخ و ابروهاى گشاده و چهره دلگشا داشت. و نقش نگين آن جناب: «اللّه ربّى و هو عصمتى من خلقه» [4] بوده، و انگشترى ديگرى داشت كه نقشش اين بود: «حفظ العهود من اخلاق المعبود». [5] سيّد ابن طاووس روايت كرده از جناب عبد العظيم حسنى كه حضرت امام محمّد تقى عليه السّلام اين حرز را براى پسرش حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام نوشت در وقتى كه آن حضرت كودك بوده و در گهواره جاى داشت و تعويذ مى‏كرد آن حضرت را به‏اين تعويذ و امر مى‏كرد اصحاب خود را به آن، و آن حرز اين است: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم، اللّهمّ ربّ الملائكة و الرّوح، الخ. [1] و تمام آن در مهج الدّعوات است، و تسبيح آن حضرت: سبحان من هو دائم لا يسهو، سبحان من هو قائم لا يلهو، سبحان من هو غنىّ لا يفتقر، سبحان اللّه و بحمده. [2] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️فصل دوّم: در بيان مختصرى از فضايل و مناقب و مكارم اخلاق امام علىّ النّقى عليه السّلام است‏☘️☘️☘️ و اكتفا مى‏شود به چند خبر: اوّل: شيخ طوسى از كافور خادم روايت كرده كه گفت: حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام فرمود به من كه: فلان سطل را در فلان محلّ بگذار كه من وضو بگيرم از آن براى نمازم، و فرستاد مرا پى حاجتى و فرمود: چون برگشتى سطل را بگذار كه مهيّا باشد براى وقتى كه من خواستم آماده نماز شوم. پس آن حضرت بر قفا خفت تا خواب كند و من فراموش كردم كه فرمايش حضرت را به عمل آورم و آن شب، شب سردى بود، پس يك وقت ملتفت شدم كه آن حضرت برخاسته براى نماز و يادم آمد كه من سطل آب را نگذاشتم در آن محلّ كه فرموده بود. پس از جاى خود دور شدم از ترس ملامت آن حضرت و متألّم بودم از جهت آن كه آن حضرت به تعب و مشقّت خواهد افتاد براى تحصيل آن سطل آب، ناگاه مرا ندا كرد نداء غضبناك، من گفتم:انّا للّه چه عذر آورم، بگويم فراموش كردم چنين كارى را؟ و چاره‏اى نديدم از اجابت آن حضرت، پس رفتم به خدمتش به حال رعب و ترس، فرمود: واى بر تو آيا ندانستى رسم و عادت مرا كه من تطهير نمى‏كنم مگر به آب سرد؟ براى من آب گرم نمودى و در سطل كردى.گفتم: به خدا سوگند كه من نه سطل را در آنجا گذاشتم و نه آب در آن كردم.فرمود: الحمد للّه، به خدا قسم كه ما ترك نخواهيم كرد رخصت خدا را و ردّنخواهيم كرد عطاى او را، حمد خداوندى را كه قرار داد ما را از اهل طاعتش و توفيق داد ما را به اعانت نمودن از براى عبادتش، همانا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه:خداوند غضب مى‏كند بر كسى كه قبول نكند رخصتش را. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️دوّم‏☘️☘️☘️ : و نيز شيخ روايت كرده كه به متوكّل گفتند: هيچ كس چنان نمى‏كند كه تو با خود مى‏كنى در باب علىّ بن محمّد تقى، زيرا كه هر وقت منزل تو وارد مى‏شود، هر كس كه در سراى است او را خدمت مى‏كند به حدّى كه نمى‏گذارند كه پرده بلند كند و در را باز كند و چون مردم اين را بدانند مى‏گويند اگر خليفه نمى‏دانست استحقاق او را از براى اين امر، اين نحو رفتار با او نمى‏نمود بگذار او را وقتى كه داخل خانه مى‏شود خودش پرده را بلند كند و برود هم چنان كه سايرين مى‏روند و به او برسد همان تعبى كه به سايرين مى‏رسد.متوكّل فرمان داد كه كسى خدمت نكند علىّ نقى عليه السّلام را و از جلو او پرده بلند نكند و متوكّل بسيار اهتمام داشت كه از خبرها و مطالبى كه در منزلش واقع شده مطّلع شود، لا جرم كسى را گماشته بود كه خبرها را براى او مى‏نوشت، پس نوشت آن مرد به متوكّل كه علىّ بن محمّد عليه السّلام چون داخل خانه شد كسى پرده را از جلو او بلند نكرد لكن بادى وزيد به حدّى كه پرده را بلند كرد و آن حضرت بدون زحمت داخل شد.متوكّل گفت مواظب باشند وقت بيرون رفتنش را، ديگر باره آن گماشته متوكّل نوشت كه بادى بر خلاف باد اوّلى وزيد و پرده را بلند كرد كه آن حضرت بدون تعب بيرون رفت.متوكّل ديد كه در اين كار فضيلت حضرت ظاهر مى‏شود فرمان داد كه به دستور سابق رفتار كنيد و پرده از پيش او بلند كنيد. [2] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️فصل سوم: در دلايل و معجزات حضرت امام علىّ النّقى عليه السّلام است‏☘️☘️☘️ اكتفا مى‏كنيم به ذكر چند خبر: اوّل‏ : در امالى ابن الشّيخ از منصورى و كافور خادم مروى است كه: در سرّ من رأى حضرت هادى عليه السّلام همسايه‏اى داشت كه او را يونس نقّاش مى‏گفتند و بيشتر اوقات خدمت آن حضرت مى‏رسيد و آن جناب را خدمت مى‏نمود. يك روز وارد شد خدمت آن جناب در حالتى كه مى‏لرزيد و عرض كرد: اى سيّد من! وصيّت مى‏كنم كه با اهل بيت من خوب رفتار كنى.حضرت فرمود: مگر چه خبر است؟ و تبسّم مى‏كرد.عرض كرد كه: موسى بن بغا يك نگينى به من داد كه آن را نقش كنم و آن نگين از خوبى قيمت نداشت، من چون خواستم آن نگين را نقش كنم شكست و دو قسمت شد و روز وعده فردا است و موسى بن بغا مرا هزار تازيانه مى‏زند يا خواهد كشت.حضرت فرمود: اينك برو به منزل خود تا فردا شود، همانا چيزى نخواهى ديد مگر خوبى، روز ديگر صبحگاهى خدمت آن حضرت رسيد، عرض كرد: پيك موسى به جهت نگين آمده است.فرمود: برو نزد او نخواهى ديد جز خير و خوبى. آن مرد ديگر باره گفت كه الحال من نزد او روم چه بگويم؟حضرت فرمود: تو برو نزد او و گوش كن چه با تو مى‏گويد، همانا جز خوبى چيزديگرى نخواهد بود.مرد نقّاش رفت و بعد از زمانى خندان برگشت و عرض كرد: اى سيّد من! چون رفتم نزد موسى مرا گفت جوارى من در باب آن نگين با هم مخاصمت كردند آيا ممكن مى‏شود كه او را دو نصف كنى تا دو نگين شود كه نزاع و مخاصمه آن‏ها برطرف شود؟حضرت چون اين بشنيد خدا را حمد كرد و فرمود: چه در جواب او گفتى؟گفت: گفتم مرا مهلت بده تا فكرى در امر آن كنم.حضرت فرمود: خوب جواب گفتى. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️معجزه دوّم‏☘️☘️☘️ : شيخ صدوق در امالى از ابو هاشم جعفرى روايت كرده كه گفت: وقتى فقر و فاقه بر من شدّت كرد، خدمت حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام شرفياب شدم پس مرا اذن داد، پس چون نشستم فرمود: ابو هاشم كدام نعمت‏هاى خدا را كه به تو عطا كرده مى‏توانى ادا و شكر آن كنى؟ابو هاشم گفت: ندانستم چه جواب گويم، پس خود آن حضرت ابتدا كرد و فرمود: ايمان را روزى تو كرد، پس حرام كرد به سبب آن بدن تو را بر آتش، و روزى كرد تو را عافيت تا اعانت كرد تو را بر طاعت، و روزى كرد تو را قناعت پس حفظ كرد تو را از ريختن آبرويت، اى ابو هاشم من ابتدا كردم تو را به اين كلمات به جهت آن كه گمان كردم كه تو اراده كرده‏اى كه شكايت كنى نزد من از آن كه با تو اين همه انعام كرده، و امر كردم كه صد دينار زر سرخ به تو دهند بگير آن را. [2] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️معجزه ششم‏☘️☘️☘️ : قطب راوندى روايت كرده كه: جماعتى از اهل اصفهان روايت كرده‏اند كه مردى بود در اصفهان كه او را عبد الرّحمن مى‏گفتند، و او بر مذهب شيعه بود، با او گفتند: به چه سبب تو دين شيعه را اختيار كردى و قايل به امامت حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام شدى؟گفت: به جهت معجزه‏اى كه از او مشاهده كردم و حكايت آن چنان بود كه من مردى فقير و بى‏چيز بودم و با اين حال صاحب زبان و جرأت بودم. در يكى از سال‏ها اهل اصفهان مرا با جماعتى به جهت تظلّم به نزد متوكّل فرستادند، چون ما به نزد متوكّل رفتيم روزى بر در خانه او بوديم كه امر شد به احضار علىّ بن محمّد الرّضا عليه السّلام، من از شخصى پرسيدم كه اين مرد كيست كه متوكّل امر كرده به احضار آن؟گفت: او مردى است از علويّين كه رافضه او را امام مى‏دانند، پس از آن گفت ممكن است متوكّل او را خواسته باشد براى آن كه او را به قتل رساند. من با خود گفتم كه از جاى خود حركت نمى‏كنم تا اين مرد علوى بيايد و او را مشاهده كنم، پس ناگهان شخصى سوار بر اسب پيدا شد، مردم به جهت احترام در طرف راست و چپ راه او صف كشيدند و او را مشاهده مى‏كردند پس چون نگاه من بر او افتاد، محبّت او در دل من جاى گرفت پس شروع كردم در دعا كردن كه خداوند شرّ متوكّل را از او بگرداند و آن جناب از ميانه مردم مى‏گذشت در حالى كه نگاهش به يال اسب خود بود و به جاى ديگر نگاه نمى‏كرد تا به من رسيد و من هم مشغول به دعا در حقّ او بودم، پس چون محاذى من شد روى خود به من كرد و فرمود: خدا دعايت را مستجاب كند و عمرت را طولانى و مال و اولادت را بسيار گرداند.چون من اين بشنيدم مرا لرزه گرفت و در ميان رفقايم افتادم، پس ايشان از من پرسيدند كه تو را چه مى‏شود؟گفتم: خير است و حال خود را با كسى نگفتم. چون برگشتم به اصفهان خداوند مال بسيار به من عطا كرد و امروز آنچه من اموال در خانه دارم قيمتش به هزار هزار درهم مى‏رسد سواى آنچه بيرون خانه دارم و ده اولاد هم مرا روزى شد و عمرم هم از هفتاد تجاوز كرده و من قايل به امامت كسى كه از دل من خبر داده و دعايش در حقّ من مستجاب شده. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️معجزه هفتم‏☘️☘️☘️ : و نيز قطب راوندى نقل كرده روايتى كه ملخّصش آن است كه در ايّام متوكّل زنى ادعا كرد كه من زينب دختر فاطمه زهرا عليها السّلام مى‏باشم.متوكّل گفت كه از زمان زينب تا به حال سال‏ها گذشته و تو جوانى.گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دست بر سر من كشيد و دعا كرد كه در هر چهل سال جوانى من عود كند.متوكّل، مشايخ آل ابو طالب و اولاد عبّاس و قريش را طلبيد همه گفتند: او دروغ مى‏گويد، زينب در فلان سال وفات كرده.آن زن گفت: ايشان دروغ مى‏گويند، من از مردم پنهان بودم كسى از حال من مطّلع نبود تا الحال كه ظاهر شدم.متوكّل قسم خورد كه بايد از روى حجّت و دليل ادّعاى او را باطل كرد.ايشان گفتند: بفرست ابن الرّضا را حاضر كنند شايد او از روى حجّت كلام اين زن را باطل كند. متوكّل آن حضرت را طلبيد و حكايت را با وى بگفت.حضرت فرمود: دروغ مى‏گويد، زينب در فلان سال وفات كرد. گفت: اين را گفتند، حجّتى بر بطلان قول او بيان كن، فرمود: حجّت بر بطلان قول او آن كه گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است. او را بفرست نزد شيران، اگر راست‏مى‏گويد شيران او را نمى‏خورند.متوكّل با آن زن گفت: چه مى‏گويى؟گفت: مى‏خواهد مرا به اين سبب بكشد.حضرت فرمود: اينجا جماعتى از اولاد فاطمه مى‏باشند هر كدام را كه خواهى بفرست تا اين مطلب معلوم تو شود.راوى گفت: صورت‏هاى جميع در اين وقت تغيير يافت، بعضى گفتند: چرا حواله بر ديگرى مى‏كند و خودش نمى‏رود.متوكّل گفت: يا ابا الحسن! چرا خود به نزد آن‏ها نمى‏روى؟فرمود: ميل تو است اگر خواهى من به نزد سباع مى‏روم.متوكّل اين مطلب را غنيمت دانست، گفت: خود شما نزد سباع برويد. پس نردبانى نهادند و حضرت داخل شد در مكان سباع و در آنجا نشست، شيران خدمت آن حضرت آمدند و از روى خضوع سر خود را در جلو آن حضرت بر زمين مى‏نهادند. آن حضرت دست بر سر ايشان مى‏ماليد و امر كرد كه كنار روند، تمام به كنارى رفتند و اطاعت آن جناب را مى‏نمودند.وزير متوكّل گفت: اين كار از روى صواب نيست، آن جناب را زود بطلب تا مردم اين مطلب را از او مشاهده نكنند، پس آن جناب را طلبيدند، همين كه آن حضرت پا بر نردبان نهاد شيران دور آن حضرت جمع شدند و خود را بر جامه آن حضرت مى‏ماليدند، حضرت اشاره كرد كه برگردند، برگشتند، پس حضرت بالا آمد و فرمود: هر كس گمان مى‏كند كه اولاد فاطمه است پس در اين مجلس بنشيند، اين وقت آن زن گفت كه ادّعاى باطل كردم و من دختر فلان مردم و فقيرى مرا باعث شد كه اين خدعه كنم.متوكّل گفت او را بيفكنيد نزد شيران تا او را بدرند، مادر متوكّل شفاعت او رانمود، متوكّل او را بخشيد. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️معجزه نهم‏☘️☘️☘️ : شيخ طوسى روايت كرده از فحّام، از محمّد بن احمد هاشمى منصورى، از عموى پدرش ابو موسى عيسى بن احمد بن عيسى بن المنصور كه گفت: قصد كردم خدمت امام علىّ نقى عليه السّلام را روزى، چون خدمتش مشرّف شدم عرض كردم: اى آقاى من! اين مرد (يعنى متوكّل) مرا از خود دور گردانيده و روزى مرا قطع كرده و ملول شده از من و من نمى‏دانم اين را مگر به واسطه آن كه دانسته است ارادتم را به خدمت شما و ملازمت من شما را، پس هرگاه خواهشى فرمايى از او كه لازم باشد بر او قبول آن خواهش را، سزاوار است كه تفضّل فرمايى بر من و آن خواهش را از براى من قرار دهيد.حضرت فرمود: درست خواهد شد كارت ان شاء اللّه. پس چون شب شد چند نفر از جانب متوكّل پى‏درپى به طلب من آمدند و مرا به نزد متوكّل بردند، پس چون نزديك منزل متوكّل رسيدم فتح بن خاقان را بر در سراى ديدم ايستاده، گفت:اى مرد، شب در منزل خود قرار نمى‏گيرى ما را به تعب مى‏اندازى، متوكّل مرا به رنج و سختى افكنده از جهت طلب كردن تو. پس داخل شدم بر متوكّل ديدم او را بر فراش خود، گفت: اى ابو موسى! ما غفلت مى‏كنيم از تو، تو فراموش مى‏گردانى ما را از خودت و ياد ما نمى‏آورى حقوق خود الحال بگو چه در نزد ما داشتى؟گفتم: فلان صله و عطا و رزق فلانى و نام بردم چيزهايى چند. پس امر كرد آن‏ها را به من بدهند با ضعف آن، پس گفتم به فتح بن خاقان كه امام علىّ نقى عليه السّلام اينجا آمد؟گفت: نه.گفتم: كاغذى براى متوكّل نوشت؟گفت: نه.پس من بيرون آمدم، چون رفتم فتح عقب من آمد و گفت: شكّ ندارم كه تو ازامام علىّ نقى عليه السّلام دعايى طلب كرده‏اى، پس از براى من نيز از او دعايى بخواه.پس چون خدمت آن حضرت رسيدم، حضرت فرمود: اى ابو موسى! هذا وجه الرّضا ابن روى، روى خشنودى و رضا است.گفتم: بلى به بركت تو اى سيّد من، و لكن گفتند به من كه شما نزد او نرفتيد و از او خواهش نفرموديد.فرمود: خداوند تعالى مى‏داند كه ما پناه نمى‏بريم در مهمّات مگر به او و توكل نمى‏كنيم در سختى‏ها و بلاها مگر بر او، و عادت داده ما را كه هرگاه از او سؤال كنيم اجابت فرمايد و مى‏ترسيم اگر عدول كنيم از حقّ تعالى خدا نيز از ما عدول فرمايد.گفتم كه: فتح به من چنين و چنين گفت.فرمود: او دوست مى‏دارد ما را به ظاهر خود و دورى مى‏كند از ما به باطن خود و دعا فايده نمى‏كند براى كسى كه دعا كند مگر به اين شرايط، هرگاه اخلاص ورزى در طاعت خدا، و اعتراف كنى به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و به حقّ ما اهل بيت، و سؤال كنى از حقّ تعالى چيزى را محروم نمى‏سازد تو را.گفتم: اى سيّد من! تعليم كن به من دعايى كه مخصوص سازى مرا به آن از بين دعاها.فرمود: اين دعايى است كه بسيار مى‏خوانم من خدا را به آن و از خدا خواسته‏ام كه محروم نفرمايد كسى را كه بخواند آن را بعد از من در مشهد من و دعا اين است:يا عدّتى عند العدد، و يا رجائى و المعتمد، و يا كهفى و السّند، و يا واحد يا احد، يا قل هو اللّه احد، اسألك اللّهمّ بحقّ من خلقته من خلقك، و لم تجعل فى خلقك مثلهم احدا، ان تصلّى عليهم و تفعل بى كيت و كيت. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️معجزه سيزدهم‏☘️☘️☘️ : قطب راوندى روايت كرده از ابو هاشم جعفرى كه گفت: متوكّل مجلسى بنا كرده بود شبكه دار به نحوى كه آفتاب بگردد دور ديوار آن و در آن مرغ‏هاى خواننده منزل داده بود، پس چون روز سلام او بود مى‏نشست در آن مجلس پس نمى‏شنيد كه چه به او مى‏گويند و شنيده نمى‏شد كه او چه مى‏گويد از صداهاى مرغان، پس چون حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام به آن مجلس مى‏آمد مرغان ساكت مى‏شدند به نحوى كه صوت يكى از آن مرغ‏ها شنيده نمى‏گشت و چون آن حضرت از مجلس بيرون مى‏رفت مرغ‏ها شروع مى‏كردند به صدا كردن، و بود نزد متوكّل چند عدد از كبك‏ها وقتى كه آن حضرت تشريف داشت آن‏ها حركت نمى‏كردند و چون آن جناب مى‏رفت آن‏ها شروع مى‏كردند با هم مقاتله كردن. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️فصل چهارم: در ذكر چند كلمه موجزه منقوله از حضرت هادى عليه السّلام‏☘️☘️☘️ اوّل: قال عليه السّلام: من رضى عن نفسه كثر السّاخطون عليه. [1] هر كه راضى و خشنود شد از خود و پسنديد خود را، بسيار شود خشمناكان بر او. 🌸🌸🌸 قال عليه السّلام: الهزل فكاهة السّفهاء، و صناعة الجهّال‏ فرمود: بيهودگى، خوش منشى بى‏خردان و صفت نادانان است. 🌸🌸🌸 چهارم: قال عليه السّلام: السّهر الذّ للمنام، و الجوع يزيد فى طيب الطّعام. [3] فرمود: بيدارى لذيذكننده‏تر است خواب را، و گرسنگى زياد مى‏كند در خوبى و پاكيزگى طعام. 🌸🌸🌸 پنجم: قال عليه السّلام: اذكر مصرعك بين يدى أهلك، فلا طبيب يمنعك، و لا حبيب ينفعك. [4] فرمود: ياد كن آن وقتى را كه افكنده‏شده‏اى بر زمين مقابل اهل خود، پس طبيبى نيست كه منع كند تو را از مردن، و نه دوستى كه نفع رساند تو را در آن حال. 🌸🌸🌸 ششم: المقادير تريك ما لا يخطر ببالك. [1] يعنى: مقدّرات و چيزهايى كه تقدير شده بنماياند به تو چيزهايى را كه خطور نكرده بود به دل تو. 🌸🌸🌸 هفتم: قال عليه السّلام: الحكمة لا تنجع فى الطباع الفاسدة [2] فرمود: حكمت تأثير نمى‏كند در طبع‏هاى فاسد. کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com