eitaa logo
کانال معارفی تمسک
1.2هزار دنبال‌کننده
769 عکس
454 ویدیو
161 فایل
درجستجوی نظام معارفی حق باشیم با استفاده از روش تَمَسُّک (مجموعه سخنرانی های دکتر مرتضی فاضل) #فهرست مطالب در بالای کانال سنجاق شده است. @admin_z1403 @tamassok_maaref
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️☘️☘️فصل پنجم: در حركت امام علىّ النّقى عليه السّلام از مدينه طيّبه به سامراء و ذكر بعضى از ستم‏ها كه از مخالفين بر آن امام مبين واقع شده و شهادت آن حضرت‏☘️☘️☘️ بدان كه حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام ولادت با سعادتش و نشو و نمايش در مدينه طيّبه واقع شد، و هشت سال از سنّ شريفش گذشته بود كه والد بزرگوارش شهيد گشت و امامت منتقل به آن حضرت گرديد و پيوسته در مدينه بود تا ايّام جعفر متوكّل كه آن حضرت را به سرّ من رأى طلبيد و سببش آن شد كه بريحه عبّاسى كه امام جماعت حرمين بود نامه‏اى به متوكّل نوشت كه «اگر تو را به مكّه و مدينه حاجتى هست، علىّ بن محمّد را از اين ديار بيرون بر كه اكثر اين ناحيه را مطيع و منقاد خود گردانيده است». [1] و جماعتى ديگر نيز به اين مضمون كاغذ به متوكّل نوشتند و عبد اللّه بن محمّد والى مدينه اذيّت و اهانت بسيار به آن امام بزرگوار مى‏رسانيد تا آن كه نامه‏ها به متوكّل نوشت در باب آن جناب كه سبب خشم و غضب متوكّل گرديد. و چون حضرت مطّلع شد كه والى مدينه به متوكّل امرى چند نوشته كه موجب اذيّت و اضرار او نسبت به آن جناب خواهد گرديد، نامه‏اى به متوكّل نوشت و در آن نامه نوشت و در آن نامه درج كرد كه: والى مدينه آزار و اذيّت به من مى‏رساند، و آنچه در حقّ من نوشته محض كذب و افتراء است.متوكّل براى مصلحت، نامه مشفقانه به حضرت نوشت و در آن نامه امام زمان را تعظيم و اكرام كرد و نوشت: چون مطّلع شديم كه عبد اللّه بن محمّد نسبت به شما سلوك ناموافقى كرده منصب او را تغيير داديم و محمّد بن فضل را به جاى او نصب كرديم و او را مأمور به اعزاز و اكرام و تجليل شما نموده‏ايم. و نيز به آن حضرت نوشت كه: خليفه مشتاق ملاقات وافر البركات شما گرديده، و خواهان آن است كه اگر بر شما دشوار نباشد، متوجّه اين صوب گرديد با هر كه خواهيد از اهل بيت و خويشان و حشم و خدمتكاران خود، با نهايت سكون و اطمينان خاطر، به رفاقت هر كه اراده داشته باشيد، و هر وقت كه خواهيد بار كنيد و هرگاه كه اراده نماييد نزول كنيد، و يحيى به هرثمه را به خدمت شما فرستاده كه اگر خواهيد در اين باب سفارش بسيار به او فرمود، و بدانيد كه هيچ يك از اهل بيت و خويشان و فرزندان و مخصوصان خليفه نزد او از شما گرامى‏تر نيستند، و نهايت لطف و شفقت و مهربانى نسبت به شما دارد. و نوشت آن نامه را ابراهيم بن عبّاس در ماه جمادى الآخرة سنه دويست و چهل و سه. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️یکی از ظلمهای بر امام هادی ع☘️☘️☘️ : سيّد ابن طاووس و ديگران روايت كرده‏اند كه چون متوكّل فتح بن خاقان وزير خود را خواست اعزاز و اكرام نمايد و منزلت او را نزد خود و ديگران ظاهر گرداند، و در حقيقت غرض او نقص شأن و استخفاف قدر امام علىّ نقى عليه السّلام بود، و اين امر را بهانه كرده بود، پس در روز بسيار گرمى با فتح بن خاقان سوار شد و حكم كرد كه جميع امرا و علما و سادات و اشراف و اعيان در ركاب ايشان پياده بروند، و از جمله آن‏ها امام علىّ نقى عليه السّلام بود. و زرّافه حاجب متوكّل گفت كه: من در آن روز آن جناب را مشاهده كردم كه پياده مى‏رفت و تعب بسيار مى‏كشيد و عرق از بدن مباركش مى‏ريخت، من نزديك آن جناب رفتم و گفتم: يا بن رسول اللّه! چرا شما خود را تعب مى‏فرماييد؟ حضرت فرمود كه: غرض اين‏ها استخفاف من است و لكن حرمت بدن من نزد خدا كمتر از ناقه صالح نيست. به روايت ديگر فرمود كه: يك ريزه ناخن من نزد حقّ تعالى گرامى‏تر است از ناقه صالح و فرزند او. زرّافه گفت: چون به خانه برگشتم اين قصّه را با معلّم اولاد خود كه گمان تشيّع به او داشتم نقل كردم، او سوگند داد مرا كه تو البتّه از آن حضرت شنيدى اين سخن را؟! من سوگند ياد كردم كه شنيدم، پس گفت: فكر كار خود بكن كه متوكّل سه روز ديگر هلاك مى‏شود تا از قضيّه او آسيبى به تو نرسد. من گفتم: از چه دانستى؟ گفت: براى آن كه آن حضرت دروغ نمى‏گويد و حقّ تعالى در قصّه قوم صالح فرموده است: تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ‏، [2] و ايشان بعد از پى كردن ناقه به سه روزهلاك شدند. من چون اين سخن را از او شنيده‏ام او را دشنام دادم و بيرون كردم. چون او بيرون رفت با خود انديشه كردم گفتم: بسا باشد كه اين سخن راست باشد، اگر احتياطى در امور خود بكنم به من ضررى نخواهد داشت. پس اموال خود را كه پراكنده بود جمع كردم و انتظار انقضاى سه روز مى‏كشيدم، چون روز سيّم شد، منتصر فرزند متوكّل با اتراك و غلامان مخصوص او به مجلس او آمدند و او را با فتح بن خاقان پاره پاره كردند. بعد از مشاهده اين حال اعتقاد به امامت آن حضرت نمودم و به خدمت او رفتم آنچه ميان من و آن معلّم گذشته بود عرض كردم. فرمود: معلّم راست گفته، من در آن روز بر او نفرين كردم و حقّ تعالى دعاى مرا مستجاب گردانيد. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️ظلم بزرگ متوکل عباسی☘️☘️☘️ و قرمانى- كه يكى از علماى اهل سنّت است- در اخبار الدّول گفته كه: در سنه دويست و سى و هفت متوكّل امر كرد قبر امام حسين عليه السّلام را هدم كنند و خانه‏هاى اطراف قبر را خراب كنند و زراعت نمايند در آنجا و منع كرد مردم را از زيارت آن‏حضرت، و زمين كربلا را شخم و شيار كرد، مسلمانان خيلى متألّم شدند از اين جهت و اهل بغداد بر ديوارها فحش و دشنام براى او نوشتند و شعرا او را هجو كردند ابو الفرج اصفهانى روايت كرده است كه: متوكّل، عمر بن فرج رخّجى را والى مكّه و مدينه كرده بود. عمر منع كرد مردم را از احسان به آل ابو طالب عليهم السّلام و سخت در عقب اين كار شد به حدّى كه مردم از ترس جان دست از رعايت علويّين برداشتند. و چندان كار بر اولاد امير المؤمنين عليه السّلام تنگ شد كه زن‏هاى علويّات تمام لباس‏هاى ايشان كهنه و پاره شده بود و يك لباس درست نداشتند كه نماز در آن بخوانند مگر يك پيراهن كنه براى ايشان باقى مانده بود كه هرگاه مى‏خواستند نماز بخوانند يك يك آن پيراهن را به نوبت مى‏پوشيدند و نماز مى‏خواندند. پس از فراغ از نماز از تن بيرون مى‏كردند و ديگرى مى‏پوشيد و خود برهنه به چرخ‏ريسى مى‏نشست. پيوسته به اين عسرت گذرانيدند تا متوكّل هلاك شد. [2] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️ذكر شهادت حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام‏☘️☘️☘️ : بدان كه سال شهادت آن حضرت به اتّفاق در سنه دويست و پنجاه و چهار [3]هجرى بوده و در روز وفات اختلاف است، جمله‏اى از علما روز سيّم ماه رجب [1] را اختيار كرده‏اند و بنابراين آن كه ولادت آن حضرت در سنه دويست و دوازده باشد سنّ شريفش در وقت وفات قريب چهل و دو سال بوده، و در وقت وفات پدر بزرگوارش هشت سال و پنج ماه تقريبا از عمر شريف آن حضرت گذشته بود كه به منصب جليل امامت كبرى و خلافت عظمى سرافراز گرديد، و مدّت امامت آن جناب سى و سه سال بود. علّامه مجلسى فرموده كه: قريب به سيزده سال در مدينه طيّبه اقامت فرمود و بعد از آن متوكّل آن حضرت را به سرّ من راى طلبيد و بيست سال در سرّ من رأى توطّن فرمود در خانه‏اى كه اكنون مدفن شريف آن حضرت است. [2] (فقير گويد): بنابر آن روايتى كه متوكّل آن حضرت را در سنه دويست و چهل و سه به سامره طلبيده، مدّت اقامت آن جناب در سامره قريب يازده سال مى‏شود و بنابر قول مسعودى، قريب نوزده سال مى‏شود، و درك كرد در ايّام عمر شريف خود مقدارى از خلافت مأمون و زمان معتصم و واثق و متوكّل و منتصر و مستعين و معتزّ، و در ايّام معتزّ آن حضرت را زهر دادند و شهيد نمودند. کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️فصل ششم: در ذكر اولاد حضرت امام علىّ النّقى عليه السّلام است‏☘️☘️☘️ اولاد آن حضرت از ذكور و اناث پنج تن به شمار رفته: ابو محمّد الحسن الإمام عليه السّلام و حسن و محمّد و جعفر و عليّه. کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️فصل هفتم: در ذكر چند نفر از اصحاب امام علىّ النقى عليه السّلام است‏☘️☘️☘️ اوّل: حسين بن سعيد بن حمّاد بن سعيد بن مهران‏ : مولى على بن الحسين عليهما السّلام الأهوازى، ثقة جليل القدر، از راويان حضرت رضا و حضرت جواد و هادى عليهم السّلام است. اصلش از كوفه است، لكن با برادرش حسن به اهواز منتقل شد، پس از آن به قم تحويل كرد و نازل شد بر حسن بن ابان و در قم وفات يافت رحمه اللّه. و سى كتاب تأليف كرده و برادرش حسن، پنجاه كتاب تصنيف كرده و در تصنيف اين سى كتاب نيز شركت كرده و اين سى كتاب در ميان اصحاب معروف است به نحوى كه كتب سايرين را به آن قياس مى‏كنند و مى‏گويند كه فلانى كتاب‏هايش مثل حسين بن سعيد اهوازى سى مجلّد است، و حسن بن سعيد همان است كه رسانيد علىّ بن مهزيار و اسحاق بن ابراهيم حضينى را به خدمت حضرت امام رضا عليه السّلام و بعد از آن علىّ بن ريّان را به خدمت آن حضرت رسانيد، و سبب هدايت اين سه نفر و باعث معرفت ايشان به مذهب حقّ او بود و از او حديث شنيدند و به او معروف شدند، هم چنين عبد اللّه بن محمّد حضينى را به خدمت آن حضرت دلالت نمود. و احمد پسر حسين ملقّب به «دندان» مرمىّ به غلوّ است و در قم وفات كرده. کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️چهارم: حضرت عبد العظيم‏☘️☘️☘️ بن عبد اللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علىّ بن ابى طالب عليهم السّلام است.كه از اكابر محدّثين، و اعاظم علما و زهّاد و عبّاد و صاحب ورع و تقوى است، و از اصحاب حضرت جواد و هادى عليهم السّلام است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته و احاديث بسيار از ايشان روايت كرده و من در ذكر اولاد حضرت امام حسن عليه السّلام از اين كتاب و در مفاتيح الجنان مختصرى از حال آن جناب را نگاشتم و در اينجا اكتفا مى‏كنم به همان حديثى كه مشتمل است بر عرض كردن دينش را بر امام زمانش حضرت هادى عليه السّلام. شيخ صدوق و غير او روايت كرده‏اند از جناب عبد العظيم كه فرمود: وارد شدم بر آقاى خودم حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام، چون آن حضرت مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اى ابو القاسم، تو ولىّ ما هستى از روى حقيقت. پس عرض كردم خدمت آن جناب كه: اى فرزند رسول اللّه! صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من مى‏خواهم كه دين خود را بر شما عرضه دارم پس هرگاه مرضىّ و پسنديده است بر آن ثابت بمانم تا خداوند عزّ و جلّ را ملاقات كنم، فرمود: بياور اى ابو القاسم. (يعنى عرض كن دين خود را). گفتم: من مى‏گويم كه: خداوند تبارك و تعالى واحد است و مثلى براى او نيست و از حدّ ابطال و حدّ تشبيه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورت‏ها و خلق كننده عرض‏ها و جوهرها است، و پروردگار و مالك هر چيزى است و هر چيزى را جعل و احداث كرده. و مى‏گويم من كه: محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و رسول او و خاتم پيغمبران است و بعد از آن پيغمبرى نخواهد بود تا روز قيامت، و شريعت آن حضرت آخر همه شرايع است و شريعتى نيست بعد از آن تا روز قيامت. و مى‏گويم من كه: امام و خليفه و ولىّ امر بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السّلام است، و بعد از آن حضرت حسن، بعد از آن حسين، بعد علىّ بن الحسين، بعد محمّد بن علىّ، بعد جعفر بن محمّد، بعد موسى بن جعفر، بعد علىّ بن موسى، بعد محمّد بن علىّ عليهم السّلام. بعد از اين بزرگواران تويى اى مولاى من. پس امام علىّ نقى عليه السّلام به جناب عبد العظيم فرمود: بعد از من حسن پسر من‏است، پس چگونه باشند مردم در زمان خلف بعد از او؟ گفتم: و چگونه است اين اى مولاى من؟ فرمود: براى اين كه ديده نمى‏شود شخص او و حلال نباشد بر زبان آوردن نام او تا آن كه خروج كند و پر كند زمين را از عدل و داد هم چنان كه پر شده باشد از جور و ظلم. گفتم: اقرار كردم. (يعنى به امامت حضرت حسن عسكرى و خلف آن حضرت قايل شدم). پس گفتم: و مى‏گويم دوست اين بزرگواران دوست خدا است و دشمن ايشان دشمن خداست و اطاعت ايشان اطاعت خدا است و معصيت ايشان معصيت خدا است. و مى‏گويم كه: معراج حقّ است، و سؤال در قبر حقّ است، و بهشت حقّ است، و دوزخ حقّ است، و صراط حقّ است، و ميزان حقّ است، و آن كه قيامت آمدنى است و شكّى در آن نيست و خداوند زنده مى‏كند و انگيخته مى‏كند كسانى را كه در قبرها جا دارند. و مى‏گويم كه: فرايض واجبه بعد از ولايت (يعنى دوستى خدا و رسول و ائمه عليهم السّلام) نماز است و زكات و روزه و حجّ و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است. پس حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام فرمود: اى ابو القاسم! اين است به خدا سوگند دين خدا كه پسنديده است آن را براى بندگانش، ثابت بمان بر همين اعتقاد، خداوند ثابت دارد تو را به قول ثابت در حيات دنيا و در آخرت. [1] کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
☘️☘️☘️ششم: ابن السكيت‏☘️☘️☘️ بن يعقوب بن اسحاق اهوازى شيعى: [2] يكى از ائمّه لغت، و حامل لواى علم عربيّت و ادب و شعر و صاحب اصلاح المنطق، [3] و از خواصّ امام محمّد تقى و امام على نقى عليهما السّلام است و ثقه و جليل است. و در سنه دويست و چهل و چهار متوكّل او را به قتل رسانيد. و سببش آن بود كه او مؤدّب اولاد متوكّل بود، روزى متوكّل از وى پرسيد كه: دو پسر من معتزّ و مؤيّد نزد تو بهتر است يا حسن و حسين؟ ابن السكيت شروع كرد به نقل فضايل حسنين عليهما السّلام، متوكّل امر كرد به غلامان ترك خود تا او را در زير پاى خود افكندند و شكمش را بماليدند پس او را به خانه‏اش بردند، در فرادى آن روز وفات كرد. و به قولى در جواب متوكّل گفت كه: قنبر خادم على عليه السّلام بهتر است از تو و دوپسران تو. متوكّل امر كرد تا زبانش را از قفايش بيرون كشيدند، [1] و او را ابن السكيت مى‏گفتند به جهت كثرت سكوت او. کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
🌺🌺🌺سوالاتی پیرامون امام هادی ع🌺🌺🌺 1) چرا ماه ذی الحجه (احتمال زیاد) مربوط به ایشان هست؟ 2) ارتباط ماجراهای بزرگ ماه ذی الحجه مانند حج، روز عرفه، عید قربان، عید غدیر، مباهله و ... با ایشان به چه صورتی است؟ 3) ارتباط ماجراهای بزرگ انبیاء ع و اهل بیت ع در این ماه با ایشان به چه صورتی است؟ 4) ماجرای بزرگ ابراهیم ع و اسماعیل ع؟ 5) ماجرای بزرگ موسی ع و هارون ع؟ 6) ماجرای بزرگ رسول الله ص و امیر المومنین ع؟ 7) ماجرای بزرگ امام حسین ع و حضرت عباس ع؟ 8) و .... آیا این ماجراها به صاحب این ماه، ارتباط دارد؟ اگه دارد که قطعا دارد، نوع ارتباطش به چه صورتی است؟ 9) ایشان مشخصا خلیفه کدام یک از اسماء و صفات الهی بودند و هستند و خواهند بود؟ 10) ایشان باب الله هستند؟ منظور از باب اللهی ایشان چیست؟ 11) علت اینکه اسم ایشان (علی) هست چیست؟ بروز علویت ایشان به چه صورتی است؟ ایشان دارنده عُلُوّ در چه موضوعاتی هستند؟ 12) چرا ایشان (نقی) هستند؟ در واقع ایشان از چه چیزی (نقی) هستند؟ 13) چرا از اسماء مهم ایشان (الهادی) هست؟ ایشان هادی به چه موضوعی هستند؟ 14) اگر هدایت کردن به معنای تغییر موقعیت ایجاد کردن به سمت موقعیت برتر باشد، ایشان قرار است چه تغییر بزرگی در عالم رقم بزنند؟ 15) ارتباط هادی بودن ایشان با مهدی بودن امام زمان عج چیست؟ 16) چرا دعای بسیار مهم و محوری جامعه کبیره و همچنین زیارت بسیار شریف و متقن غدیریه از زبان امام هادی ع صادر شده است؟ 17) امام هادی ع در اوج خفقان، چرا اصرار دارند، معانی و معارف مرتفع ذیل بحث امامت و ولایت را در سطح جامعه و خصوصا در میان شیعیان ترویج کنند؟ 18) مدل تربیتی امام هادی ع برای شیعیان به چه صورتی است؟ 19) نقش امام هادی ع در دوران آخر الزمان چگونه است؟ 20) کدام مقاطع آخر الزمان مربوط به بروز و ظهور ایشان می باشد؟ 21) وظیفه امام هادی ع در نظام عالم چیست؟ 22) ایشان مامور به چه موضوعاتی در محدوده آسمانها و زمین هستند؟ 23) رجعت ایشان در چه دورانی خواهد بود؟ 24) مدل حکومت و ملک داری ایشان در دوران بعد از ظهور به چه صورتی است؟ و دهها سوال دیگر کانال معارفی تمسک👇 @tamassok_maaref سایت تمسک👇 tamassok.com
واژه «نقی» صفت مشبهه به اسم فاعل می باشد. نقاوة یعنی اوج خلوص و تمیزی. نقی یعنی کسی که همیشه و در همه حال در اوج خلوص می باشد. نقی یعنی کسی که هیچ رذیله ای ندارد و از همه رذائل پاک و مبراست. نقی بودن یک صفت بسیار بالا و برتر می باشد، برای رسیدن به هدایت باید (نقی) شد. باید از همه رذائل خالص شد تا بهره از هدایت الهادی برد. نقی بودن در واقع از جمله ثمرات تقی بودن هست. ظاهرا ترتیب اسمهای سه امام جواد ع، امام هادی ع و امام حسن عسکری ع به یکدیگر ارتباط دارد: التقی، النقی و الزکی. ابتدا باید اهل تقوا شویم تا زمینه نقی شدن ایجاد شود و با نقی شدن وارد مرحله تزکیه شویم. ع https://eitaa.com/tamassok_maaref
📘 السلام علیک یا امام هادی علیه السلام 🔻 ۲۵ پرسش و پاسخ دانشجویی با موضوع سیره و زندگی (علیه السلام) از ولادت تا شهادت و تحلیلی بر سند زیارت جامعه کبیره 📚 برای مشاهده متن کامل کتاب، به این آدرس مراجعه فرمایید: 👇 https://www.porseman.com/!k53 https://eitaa.com/tamassok_maaref
ارشاد و راهنمایی در سایه کمک مالی رُوِيَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ اَلْجَعْفَرِيِّ أَنَّهُ قَالَ: أَصَابَتْنِي ضِيقَةٌ شَدِيدَةٌ فَصِرْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَذِنَ لِي فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ أَيُّ نِعَمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ تُرِيدُ أَنْ تُؤَدِّيَ شُكْرَهَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَوَجَمْتُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ فَابْتَدَأَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ رَزَقَكَ اَلْإِيمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى اَلنَّارِ وَ رَزَقَكَ اَلْعَافِيَةَ فَأَعَانَتْكَ عَلَى اَلطَّاعَةِ وَ رَزَقَكَ اَلْقُنُوعَ فَصَانَكَ عَنِ اَلتَّبَذُّلِ يَا أَبَا هَاشِمٍ إِنَّمَا اِبْتَدَأْتُكَ بِهَذَا لِأَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَشْكُوَ إِلَيَّ مَنْ فَعَلَ بِكَ هَذَا وَ قَدْ أَمَرْتُ لَكَ بِمِائَةِ دِينَارٍ فَخُذْهَا . 🔰ابوهاشم جعفری می‌گوید: تنگدستى شدیدی بر من عارض شده بود پس به سوى ابوالحسن علی بن محمد[ علیه‌السّلام] رفتم، (اذن ورود به‌محضر آن امام را طلب كردم،) و آن حضرت به من اجازه داد، وقتی که نشستم فرمود: اى أباهاشم! می‌خواهى شکر كدام نعمت‌های خدای عزّ و جلّ که به تو بخشيده را ادا کنی؟ _در اين حال ساکت شدم و ندانستم که به ایشان چه بگویم پس ایشان خود آغاز كرد، و فرمود: 👈 (خداوند متعال) ايمان را رزق تو گردانید، از اين رو بخاطر آن، بدنت را بر آتش حرام ساخت 👈 و عافیت[ و سلامتی] را روزيت كرد، از اين رو تو را در طاعت(خود) يارى فرمود 👈 و قناعت را بهرۀ تو فرمود و از اين رو تو را از بى‌آبروئى( و خواری) حفظ کرد 🔻 اى أبا هاشم، من فقط برای این [اینگونه] با تو آغاز سخن كردم كه گمان بردم تو می‌خواهى از كسى كه اين چنين با تو رفتار كرده است نزد من شكايت كنى، و (اکنون) دستور داده‌ام كه صددینار[=صد سکه‌ی طلا]💰💰 به تو بدهند، پس آن را بستان. 📚من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ۴۰۱ https://eitaa.com/tamassok_maaref