👇👇دوباره نمازجمعه درچهارشنبه👇
دو باره مکتوبات و صدای خالدبن ولیدهای زمانه، همان هائی که بخاطر مستی حاصل از نوشیدن شراب، نماز جمعه را چهارشنبه می خوانند، در رسانه ها چشم و گوش را نوازش می دهد. آری مَستی حاصل از مِی، به همراه مستیِ حاصل از قدرت پول ورسانه؛ هم براحتی قتل نفس می کنند و هم برکرسی وعظ می نشینند.بخوانید متن مَستانِ پَست و پَستانِ مَست را 👇:
(با فراگیر شدن خبر «شهردار سابق تهران همسر دوم خود را کشت»، تحلیل های زیادی در گوشه و کنار مطرح گشت، اما آنچه بیش از پیش در شب قدر، فضا را بارنگ وبویی عارفانه، مردمِ پر احساسِ آماده انابه در 23 ام ماه رمضان را به خودش در گیر کرد، حرف هایی بود از جنس اینکه «خوشحالی از سقوط یک بنده حرمت دارد»، «برای نقد رقیب انصاف داشته باشیم و قتل را دستمایه تسویه حساب قرار ندهیم»، «کلماتی مثل قاتل، آدرس غلط دادن درباره مبنای نجفی و امثال نجفی است» و تعدادی دیگر از این دست پیام ها که همه و همه یک مطالبه را فریاد می زدند: «در شب قدر، متقیان(!)، این قتل را از تفکر اصلاحات تفکیک خواهند کرد و اجازه نمی دهند در این شب کارنامه عمل سال آینده شان سیاه گردد.»)
اما مقابل این جَوّ رسانه ای، تحلیل دیگری هم قرار گرفته، تحلیلی که ریشه در تاریخ قتل های زنجیره ای دارد، تاریخی که گواهی میدهد، اصلاحات همان جریانی است که حاضر است مغز متفکرش چون حجاریان را با دست خود ترور کندتامنافعش از دست نرود؛ جریانی که برای از دست ندادن قدرت در سال 88، هر آرمان و انسانیتی را به آتش کشیدند.
حالا هم که شاه داماد تازه به خانه بخت رفته شان دسته گلی جنون وار به بار آورده، لباس زهد بر تن کرده و التماس دعا(!) دارند که قتل را از اصلاحات تفکیک کنید؟!
مگر نه این است که تفکر اصلاحات تنها تفکری است که به تو اجازه میدهد جان هر انسانی را فدای منافع شخصیت کنی؟
چرا اینبار اینگونه به قضیه نگاه نمیکنید که رای به(لیست تَکرار)، یعنی خوشحالی از سقوط یک بنده؟
در این شب عزیز باید سجده شکر کرد که بار دیگر دستان به خون آغشته جریان فاسد اصلاحات، از دستکش مخملی بیرون زد و مردم را متوجه قاتلانشان کرد.
قتل برای رسیدن به منافع، جز ذاتیات تفکر اصلاحات است.
سجده شکر برخی،بخاطر توفیق هدایت و توبه در شبهای قدر، که نگاه امیدشان به دستکش مخملی این قاتلان بود.
قتل همسر دوم نجفی، در منظومه فکری این جریان، بسیار منطقی است.
آنها که در 88 سَردَم دار فتنه ها و خون های به ناحق ریخته شده امثال صدرزاده ها بودند تعجبی ندارد که برای کوچک ترین منفعت شخصی شان، قتل معشوقه جوانشان را هم رقم زنند و با آرامش و لبخند اعتراف به قتل کنند.
اتفاقا آدرس غلط دادن یعنی تفکیک قتل انسانیت از اصلاحات، یعنی اجازه بدهیم که تفکر ذبح انسانیت و ذلت پذیری، همیشه در حجاب بماند و قصاص نگردد.
با احترام به تمامی دوستان نگران از عاقبت بخیری مومنین هستند، امشب سجده شکر کردیم، از اینکه خداوند همان طور که با #ترامپ مجنون، چهره واقعی پلید یک جریان را خارج از کشور برای معدود ساده دلان برملا کرد، به واسطه امثال نجفی هایِ قاتل نیز در داخل، همان فرمان را جلو می برد.
این جماعت اخلاق را به یک #ابزار سیاسی صرف تقلیل داده اند؛ آنجا که پای قبیله خودشان در میان است، اخلاقگرا می شوند و آنجا که با خطا یا گناه رقیب سیاسی شان مواجه می شوند، #بیرحمانه از هر وسیلهای بهره می برند.
مرور ماجرای طالقان که موضوع آقای #جلال_الدین_فارسی درمیان بود، در حالی که هیچ قتل عمدی در کار نبود. یا تیر اندازی یکی ازمداحان در حال دفاع، نه تهاجم و....
آری این قتل، ماهیت واقعی اصلاحات چی ها، را نشان داد.
تیترهای تند روزنامه های ایام اصلاحات در مورد اینگونه اتفاقات را دوباره باید مرور کرد.
نکند با دمیدن ادبیات فریب اخلاقی، موجب لوث شدن خون یک زن مقتول گردد که اکنون دیگر دستش از دنیا کوتاه است.
(مقاله بالا اقتباسی است از کارحمیدرضا شب بویی) غفاری فر
👈تاجزاده درحسرت👇
👈 حکومت سلطنتی انگلیس 👉
📌فرض کنیم امروز تحریمها برداشته شود و امریکا ناوها و نیروهای خود را از منطقه خارج کند، آیا مهمترین مشکلات جامعه و مردم اعم از ناکارآمدی مدیریتی و اقتصادی، فساد فراگیر و سیستماتیک و نیز تنگنظری و انسداد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی حل میشود؟ پاسخ من منفی است زیرا ریشه مشکلات کشور را داخلی میدانم اگر چه اکنون با تحریم و خطر جنگ دست به گریبانیم. ..........
📌مشکل اساسی ساختار حقوقی جمهوری اسلامی که خود نیز در آن نقش داشتیم و جمهوری را ناخودآگاه و در عمل به سلطنت استحاله کردیم؛ گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی بود........
📌بزرگترین خطای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته در خدمت توسعه همهجانبه( همان غرب زدگی مطلق) قرار نداشتن دیپلماسی کشور بوده است...... #سید_مصطفی_تاجزاده در دفتر سیاسی مجمع ایثارگران ۱۵ تیر ۱۳۹۸
🆔 @MostafaTajzadeh
H. غفاری فر:
الحمدلله اعتراف به نفاق بعد از چهل سال؛ تاج زاده رسما اعتراف کرده که ۴۰ سال قبل، مردم را با نام دین و دفاع از امامت در سال ۵۷ به صحنه آوردیم.
حال که در مسیر زمان، مردم بین ادعا و عمل مان، فاصله بلکه از ما خیانت دیدند، اندکی مانع آزادی مطلق در دست درازی ما به منافع دینی و ملی شدند، پرده ی نفاق را کنار می زنیم و می گوئیم ما عوض نشدیم بلکه از اول عوضی بودیم. ما نه انگیزه دینی داشتیم نه مدافع نظام امامت بودیم.
ما فکر می کردیم دوباره مثل مشروطه با خون مومنین و فداکاری علما بزرگ، حکومت را در اختیار گرفته سپس با بزک کردن اختلاف سلیقه بین علما، آن را به اختلاف در هدف تبدیل و سپس به دست خودشان، همگی را از سر راه مان بر می داریم، اما متاسفانه نه علماء نیمه دوم قرن ۱۴ مثل علماء عصر مشروطه بی تجربه بودند و نه مردمش، سطحی اندیش.
حال با صدای رسای می گوئیم ما دنبال رضا قُلدر جدید بودیم، از ۵۷، ۶۰، ۶۸، ۷۶ و ......، تا در وسط جنگ حاصل از بی تجربگی امت و علما، از دل منتخبین مردمی، حکومتی سلطنتی تشکیل دهیم.
حکومتی از جنس سلطنت انگلیس که هم قوای سه گانه و هم ملکه دارد، ودر ذیل آن نخبه نما ها به آلاف و اُلوف می رسند و هزینه اش در بین مردم توزیع می شود. چنانچه در انتخابات ۷۸ تقلب رسمی کرده و از دل صندوق، قصد استخراج نیروی خودمان بودیم، تا جائی که با نامردی، رحم به پدرخوانده خود( هاشمی ) نکرده بودیم و رای ایشان را هم ابطال کرده بودیم.
آری ما دروغ گفتیم.
ما سلطنت طلبیم.
ما انگلیسی هستیم.
#ابزار. این است عاقبت استفاده ابزاری از ارزشها، عاقبت نفاق، محافظه کاری و دوزیستی.