eitaa logo
تاملی دیگر
478 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
75 فایل
با سلام وادب اندیشه و مرام مدیر کانال با قلمش، به صورت موضوعی یا مناسبتی منتشر میشود. ضمنا مطالبی که در کانالها و گروهای دیگر هم اگر مناسب یافت انتشار می دهد لینک گروه تاملی دیگر..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3901358083Ce31c8a5fc9
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
💢مطلب #حسین_دهباشی درباره فرزند #جانباز شیمیایی که بدون #سهمیه نفر اول #کنکور انسانی شده ✌👏👏فقط برخی ها میتوانند بفهمند زندگی با پدر جانباز چقدر سخت و پرمشقت است.. #آقازاده و #ژن_خوب یعنی اینها👆 #فاطمه_ملکی 👉 @roshangarii 🌹
📣📣از تا و نهایت خبری که شبکه اجتماعی خبر حوزه از برخی مراکز خبری نقل کرد، را در ادامه مطالعه بفرمائد، تصدیق خواهید کرد که؛ انسان " تنظیم کنندگان اولیه این خبر را چیزی جز خود فراموشکاران و خدافراموشکاران و معاد فراموشکاران نمی تواند" نام گذاری کند . [Forwarded from خبر حوزه] ❌بی‌اخلاقی صدا و سیما و مسئول بهداشت مجلس دیروز شبکه خبر ایران با حضور مسؤل بهداشت مجلس در باره انتشار بیماری کرونا و وضعیت این بیماری در ایران، برنامه داشت. مسؤل بهداشت باکمال پررُویی و بی‌اخلاقی، انتشار بیماری کرونا در قم را به گردن چینی‌ها، پاکستانی و افغانستانی‌ها انداخت. از آن پس، چند بار شبکه خبر این سخن را زیرنویس کرده‌است. گفتنی است حدود یک هفته پیش که خبر ورود کرونا در قم منتشر شده‌است تا کنون در و ، ورنه تا کنون رسانه‌های ایران، کلاه شان را به آسمان پرتاپ کرده و سوژه خوبی ساخته بودند. بسیار طبیعی است کسی که مبتلا به بیماری کروناست، ابتدا خود بستری شده و یا می‌میرد. آن‌چه عیان است تاکنون فوت شدگان بیماری کرونا، تبعه ایران بوده‌اند. از سویی، تاکنون در از وجود چنین بیماری داده و در افغانستان تنها دیروز یک مورد در هرات، تٱیید شده‌است که آن هم از ایران رفته‌است. حالا وزیر بهداشت و صداوسیما به چه دلیل دیوار کوتاه‌تر از مهاجرین و یا زایرین افغانستانی را دیده که با کمال بی‌اخلاقی و وقاحت چنین سخنی را بر زبان جاری کرده و تیتر می‌کنند؟ وزیر بهداشت و صدا و سیما باید از تشنج اوضاع و جهت‌دهی منفی جامعه بپرهیزند و اگر بنا بر اطلاع‌رسانی دقیق است ابتدا کارکنان هواپیمایی ماهان، تاجران و کسانی که از چین به ایران در رفت و آمد بودند را شناسایی و برای مردم معرفی کنند. روشن است که سخن گفتن غیرمسؤلانه، بازتاب منفی در جامعه داشته و موج بدبینی را ایجاد و روابط خوب دوکشور را تحت تٱثیر قرار خواهد داد. ♨️رسانه مستقل خبرحوزه 📣📣📣📣از انسانهای فرافکن، انسانهائی که باور به حضورخدا و حجت خدا عج در زندگیشان نداشته باشند و جزء عملی معاد باشند، چه انتظاری دارید؟ از اول انقلاب تا حالا در همه عرصه ها# مسلمانانِ به در دفاغ از انقلاب و تقدیم کرده اند. ودر کشور خود متهم به همکاری با ایران و در تحت فشار حاکمان آمریکا پرست خودشان هستند. .به خصوص در از اهل بیت علیهم السلام بیشترین شهید و جانباز را داده اند. اما در نگاه بزرگ، اولین متهم در امور ضد بهداشت، جرائم مدنی و جزائی، باز همین مومنان مهاجر هستند. اما هیچگاه لیس های # آنتالیای لَجَن زار ترکیه و کشورهای های لَجَن ترازآنتالیا، مثل سوئیس، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و دانمارک و خود شهروندان لَجَنی این کشورها(غیر از آدمهائی که صرف نظر از دین، انسانیت شان را فراموش نکرده اند) که تمام هیکل آنان بو ی تعفّن سگ و خوک نجاست خوار می دهد، متهم نمی شوند. غفاری فر
🌹شهیدی که 18 سال بر آستان بهشت انتظار کشید🌹 «شهید_محمد_تقی_طاهر زاده جانباز شهید محمدتقی طاهرزاده در شهریور ۱۳۴۹ در شهر اصفهان چشم بر این دنیای خاکی گشود؛ از هفت سالگی کار کرد، تا سوم راهنمایی درس خواند و در هفده سالگی یعنی در اسنفد ۱۳۶۶ به جبهه رفت. در تیرماه ۱۳۶۷ در شلمچه دچار موج‌گرفتگی شد و حدود یک ماه بعد به عالم بی‌هوشی رفت. دوران بی‌هوشی این جانباز، ۱۸ سال به طول انجامید. در طول این مدت آنچه بر شگفتی این واقعه می‌افزود، پرستاری عاشقانه پدر وی بود.در این ۱۸ سال که محمدتقی‌ بر روی تخت خوابیده بود، با همان دو چشم نافذش همه تنهایی‌های پدر و مادر را پر می‌کرد. هوشنگ طاهرزاده می‌گوید: من و مادرش با او حرف می‌زدیم،‌ او هم با ما. ما با زبانمان، او با نگاهش. زبان هم را خوب می‌فهمیدیم. ناراحتی‌اش را، خوشحالی‌اش را، مریضی‌اش را، بهبودی‌اش را، دردش را، تشکرش را و … یک وقت‌هایی می‌رفتم بالای سرش، می‌گفتم بگو یا علی، بگو یا حسین، بگو یا زهرا؛‌ تقی تقلا می‌کرد،‌ گلویش را می‌فشرد، انگار می‌خواست از ته گلو بگوید یا علی، یا حسین، یا زهرا؛ اگر صدایش در نمی‌آمد، اشکش که در می‌آمد. گوشه‌ چشمان قشنگش با اشکی که بوی یا حسین می‌داد، معطر می‌شد! دو سه سال بود حضرت آقا نماینده‌اش را می‌فرستاد اصفهان برای سرکشی به تقی. با این حال ما چشم‌انتظار قدم‌های مبارک خودش بودیم. هر روز برای دیدار لحظه‌شماری می‌کردیم. تا این که سال ۸۰ فرا رسید و آقا تشریف آورد اصفهان. همه اهل کوچه می‌دانستند برای دیدن تقی خواهد آمد؛ به همین خاطر صبح تا شب کشیک می‌کشیدند تا آقا را ببینند. سرانجام انتظار به پایان رسید و آقا خیلی ساده تشریف آورد. همسایه‌ها به او خوش‌آمد گفتند و او تشکر کرد، احوالپرسی کرد، بعد وارد منزل شد؛ دستی روی پیشانی‌اش کشید و ذکری گفت؛ تقی چشمانش را باز کرد و او را تماشا کرد. چه ارتباط خوبی با آقا برقرار کرد! از خوشحالی زبانم بند آمده بود. نمی‌دانستم چه بگویم. این دومین خوشحالی بزرگ دوران زندگی‌ام بود. یک بار ورود امام به ایران و حالا ورود آقا به منزلمان. آقا به تقی گفت: محمدتقی! میشنوی آقاجون؟ میشنوی عزیز؟ میشنوی؟ در آستانه‌ی بهشت، دم در بهشت، بین دنیا و بهشت قرار داری شما؛ … نکته‌بین‌ها فهمیدند کسی که دم در بهشت باشد، مگر یک لحظه هم هوس بازگشت به دنیا به سرش می‌زند؟ مگر کسی این حال خوش را با همه دنیا عوض می‌کند؟ نکته بین‌ها از همان لحظه منتظر شهادت محمد‌تقی بودند. آقا حدود چهل دقیقه کنار تخت تقی نشست. هرچند بهشتی بودن او را بالای سر خودش گفته بود، با این حال به ما دلداری داد و گفت: ما منتظر خبرهای خوشی هستیم. آقا تقی، چهار سال پس از این دیدار زنده بود. این دلداری آقا باعث شد ما با امید و انرژی بیشتری به او رسیدگی کنیم. پدر شهید می گوید:یک روز خانمی سراسیمه آمد سراغ ما. گفت نذر کرده بودیم توی حسینیه‌ بنی‌عباس علیه‌السلام ۱۰ شب به حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام متوسل شویم تا شفای تقی را بگیریم. شب پنجم حضرت به خوابم آمد و گفت «من از خدا خواستم ولی خدا قبول نکرد»؛ گفت بروید در خانه حضرت محمد (ص) را بزنید» وقتی خانم این خواب را نقل می‌کرد، یادم افتاد سالروز تولد پیامبر اسلام نزدیک است. احساس کردم تقی روزها را طی می‌کند تا برسد به این روز. شب تولد پیامبر نور و رحمت فرا رسید. حالا دیگر دستگاه تنفس هم نمی‌توانست برای تقی کاری کند. دکترها و پرستا‌رها دور تا دور تختش جمع شده بودند تا لحظه‌ای گشوده شدن در بهشت را تماشا کنند. وقتی لحظه‌ موعود فرا رسید، همه می‌خندیدند. هرچند پهنای صورتشان را اشک فرا گرفته بود. چرا که آخرین لبخند تقی در آخرین دم حیات دنیایی تماشایی بود! یاد با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام خضرنبی(ع)