بیا که آینه ی روزگار زنگاری ست
بیا که زخمِ زبانهای دوستان، کاری ست
به انتظار نشستن در این زمانهی یأس
برای منتظران، چاره نیست؛ ناچاری ست
به ما مخند اگر شعرهای سادهی ما
قبول طبعِ شما نیست؛ کوچه بازاری ست
چه قابها و چه تندیسهای زرّینی
گرفته ایم به نامت که کنجِ انباری ست!
نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاری ست
به این خوشیم که یک شب به نام تان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداری ست
نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداری ست
به قول خواجه ی ما در هوای طرّهی تو
«چه جای دم زدنِ نافههای تاتاری ست؟»
#سعید_بیابانکی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🙏
با درود و تحیت🌹🌹🌹