اطلاعیه ثبت نام دانشگاه مجازی حیات برتر برای ثبت نام به ای دی زیر مراجعه شود. @Shamimgolnarges

این دوره رو از دست ندینا!!! سعی کنید همتون ثبت نام کنید😊

بسم رب المهدی...🌷 #ازجوانه_تا_جوانی ۷ به صورت کلی⤵️ 💠در تغذیه هرچه غذا ساده تر باشه برای بدن مفیدتره. مگر موادی که مصلح غذای دیگری باشن. یعنی👇 برای کامل شدن اثر غذاییشون به تجمیع با غذای دیگه ای نیاز دارن. مثل⤵️ خوردن پنیر که به علت رطوبت و سردی زیادش و همچنین کلسیم موجود در اون در کنارش گردو مصرف میشه. سوال⬇️ چطور میشه بهترین بهره رو از مواد غذایی برد⁉️ یه مروری داشته باشیم بر اینکه غذای سالم رو چطور استفاده کنیم تا هم بیشترین میزان جذب مواد و ویتامین ها صورت بگیره و هم با غذا خوردن مشکلی در بدن ایجاد نشه.✔️ 💠خوردن غذاهایی که از دمای بدن انسان خیلی گرمتر یا خیلی سردتر هستن مضر هست. پس⤵️ باید از غذاها و نوشیدنی های داغ و بسیار سرد یخچالی تا حدامکان اجتناب کرد.✅ 💠باید از نوشیدن مایعات به هنگام غذا خوردن چه اول چه وسط و چه آخر اجتناب کرد. پس باید تا نیم ساعت قبل از غذا و یا دوساعت ونیم بعداز غذا اون هارو مصرف کرد. البته مکیدن چندجرعه دربین غذا درصورت خشک شدن دهان اشکالی نداره. 💠نوشیدن مایعات به همراه خوردن میوه جات وسبزی جات مشکل آفرین هست که باید به فاصله ی زمانی نیم ساعت قبل و دوساعت ونیم بعد از غذا توجه کرد. 💠خوردن میوه جات بعد از مصرف غذا سودی نداره بلکه مضر هست❎ به جز بعضی میوه ها که میشه بعداز غذا هم استفاده کرد. مثل :سیب و انار بهترین حالت برای مصرف میوه ها استفاده اونها قبل از غذا یا با فاصله از غذا هست تا حداکثر جذب از ویتامین ها صورت بگیره. مثلا میشه به جای نهار خوردن و به عنوان یک وعده غذایی فقط از میوه استفاده کرد تا بعد از یک هفته هم احساس شادابی به انسان دست بده.😉✔️ ادامه دارد... برگرفته از:کتاب"از جوانه تاجوانی" به کوشش گروه علمی پژوهشی ابن الحیدر علیه السلام💯 @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها...👣

رنجت رو بپذیری خدا برات مرهم میرسونه... نتـــــــــــــرس😌

#چگونه_گناه_نکنیم۸ دوباره، سلااام☺️ 💢موافقی بدون مقدمه بریم سراغ بقیه آدمایی که بنده‌ی شیطون شدن؟ ببینیم چند مدل دیگه داریم...😊 یه موش رو دیدی وقتی میخواد فرار کنه چقدر سرعت داره؟ انقدر سرعت داره که اگر عقابی از پشت سر بهش حمله کنه ‌ بخاطر سرعت زیادش نمی‌فهمه اصلا‼️ بعضی آدما توی گناه کردن به این مرحله می‌رسند که این خیلی خطرناکه. انسان باید سعی کنه به این مرحله نرسه ❌ که اگر برسه👈 برگشتن از این مرحله و رفتن به سمت خدا خیلی سخته😕 ❌یه سری دیگه از آدما هستن که نه تنها از مسیر درست خارج شدن بلکه⤵️ 🔥 از یاران شیطون شدن 🔥قدم به قدم پاشونو میذارن جای پای شیطون این آدم رسیده به مرحله👈 اضلال! همون گمراهی😒

اما ناامیدی از رحمت خدا🚫 آدمی که غرق گناهه😔 وقتی میخواد برگرده👈 سمت خدا شیطون مدام ناامیدش می‌کنه با جملات منفی و مایوس کننده😬 مدام درِگوشِت میخونه⤵️ خب که چی مثلا استغفار کنی؟😒 مگه کم گناه کردی؟ گناهات عمدی بوده، جاهل که نبودی 😞 حالا مثلا فکر می‌کنی بری توبه کنی به جایی میرسی؟😏 بابا تو این کاره نیستی!😏 خلاصه هر طور شده مانعت میشه که برگردی و استغفار کنی.❌ 💢خودت می‌دونی که ناامیدی از رحمت پروردگار گناه کبیره‌اس.. ⭕️درسته که ماها با یه گناه از مسیردرست خارج میشیم اما اگر 👈استغفار کنیم، مجدد به همون مسیر درست برمیگردیم...✅ تا اینجا رو داشته باش، بقیه ‌اش باشه واسه بعد😊 نمی‌دونم چرا همش آخر حرفام دوست دارم اینا رو برات یادآوری کنم 😊👇 💝مهربونیه خدا رو باور کنیم... 💝اگر مهربونیه خدا باورمون بشه دیگه دور خیلی از گناها نمیریم... 💝مهربونیه خدا رو باور کنی میفهمی چقدر میخوادت که مدام بهت میگه ⤵️ عزیزم با گناه به خودت آسیب نزن😊 💞منو تو تنها نیستیم ما خدای مهربون داریم...😊

دلــ❤️ــ نوشــ✍ـــــته الهی❣ هربار که قصد شکرگزاریت را دارم با خود معترف میشوم که شکر نعمت‌،نعمتت افزون کند🍂 کفر نعمت از کفت بیرون کند🍃 و هربار کرم و لطف بی پایان الهی خجلت و شرم از معاصی هایم را برایم به ارمغان می آورد و با خود می اندیشم به راستی کیست که بتواند از عهده شکرت به در آید⁉️ پروردگارا❣ قلب منِ دلبسته به دنیا را از هرچیزی جز خودت خالی کن که خود کلام مبینت را شنیدم که فرمودی ✨ألیسَ الله بکاف عبده✨ ای خدای عاری از هرگونه صفت بدطینت و فانی💞 مرا جز مرحمت تو مگر امیدی هست؟؟ تو خود زندگانی اَم را با نور بندگی درگاهت روشن بنما و با فرج منجـــ🌙ی عالمیان زمیــ🌏ن را پراز عدل و داد بگردان... 🌷به کرمت یا کریم الصفح🌷 ✨به قلم:کنیـز مولا✨ @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها...👣

#مسیرعشق 9 رفتم کنارش -بهاربیا بریم اگه کارت تمام شده. -چشم سارا خانوم،بیابریم فقط صبرکن من خداحافظی کنم وبیام. رفتم به سمت در ورودی،بهارهم که با همه خداحافظی کرد اومد سمتم باهم رفتیم،کفشامون رو از جا کفشی برداشتیم یه نوشته‌ای روی دیوار زده بودن که نوشته بود حضورت در اینجا اتفاقی نبوده بلکه یک اتفاق بوده. نگاهمو از نوشته برداشتم و به سمت بیرون رفتم،بهارهم پشت سرم اومد -سارا خانم با یه ناهار خوب چطورن؟ -خیلی هم خوب،خیلی گرسنمه -بیا بریم که میخوام ببرمت یجای خوب،یه غذای خوشمزه بهت بدم سوارماشین شدیم بهار حرکت کرد. بااینکه حرف زده بودم،اما دلم باز گرفته بود ترجیح دادم اهنگ مورد علاقه‌ام گوش کنم تنها چیزی که منو اروم میکردگوش دادن اهنگ بود هندزفریم رو زدم به گوشیم پلی کردم اهنگمو،سرموتکیه دادم به صندلی،چشمامو بستم. یکدفعه بهار ترمز کرداگر کمربند نبسته بودم شوت میشدم توی شیشه -بهار چته! چه طرز رانندگی کردنه؟ -چه عجب چند بار صدات کردم نمیشه صدای این گوشی رو کم کنی؟ لپشو کشیدم و گفتم خیلی خوب حالا،اخم نکن که خیلی بی‌ریخت میشی -نکن بی مزه ، مثلا خواستم امروز بهت خوش بگذره اما همش تو لاک خودتی . نه واقعا انگاری دلخور شده بود. -بهار به من خوش گذشت اما اگر یه ناهار بدی بیشتر خوش میگذره. یه لبخند کوتاهی زد و حرکت کرد. -سارا..؛ -جان -من چند روزی نیستم -عه کجا میری؟ مسافرت؟؟ -نه مسافرت نیست چند روزی میرم روستا پیش یکی از اشناهامون.یه سری کار داریم اونجا میخوایم بریم کمکشون -تنهامیری؟ -نه،بامحمد میرم -محمد؟؟؟؟ همون داداشت که میگفتی شهرستان دانشجوه؟ -اره - اما خیلی وقته برگشته انتقالی گرفت -اهان -خب بهتون خوش بگذره. -این چند روزی که من نیستم لطفا بفکرخودت باش نشین توخونه -باشه مادر جان به توصیه‌هات گوش میدم. واقعا بهار نباشه بیشتر احساس تنهایی میکنم چکنم بلاخره اونم زندگی داره همیشه که نمیتونه کنار من باشه. بهار کنار یه رستوران سنتی نگه داشت. -خب سارا بیا بریم از این کبابهای درجه یک عموم بهت بدم تا ناکام از دنیا نری پاشو -یعنی اینجا برای عموته؟ -عموی پدرمه.اقاسیدعلی -اهان. باهم پیداه شدیم .رفتیم سمت رستوران یه فضای سنتی قشنگی بود. بیرون رستوران چند تخت زیر سایه درختای بید گذاشته بودپشتی‌های ترمه. یه حوض کوچیک نزدیک درب رستوران بود. کنارحوض چند گلدون گلم هم بود ک قشنگی خاصی به اون محیط داده بود. -سارا میخوای بیرون باشیم یا بریم داخل. -نه ترجیح میدم بیرون باشم حیف این هوا ومحیط نیست بریم داخل. -پس برو اون تختی ک اونطرف نزدیک حوض هست بشین تا من سفارش بدم و بیام. بهار رفت داخل منم رفتم پیش اون تختی ک بهار گفت. کفشاموبیرون اوردم و رفتم نشستم. تکیه دادم به پشتی پشت سرم و پاهامو دراز کردم. اطراف نگاه کردم.جای دنج وخوبی بود.چشامو بستم تا بهار بیاد عرض چند ثانیه سکوت رستوران شکست. چهار پسر وارد شدن خیلی سرخوش اومدن داخل.نگاه چه بلند بلند حرف میزنن انگار بقیه کر تشریف دارن. رفتن رو تختی که زیر درخت بید بود نشستن. اوه اوه نیگاه چه مشتی نثار هم میکن. شیطونه میگفت پاشم برم بهشون بگم میشه برا چند ثانیه خفه بشید. یاخدا این کجا داره میاد نکنه ذهن منو خونده داره میاد منو خفه کنه. اه چی میگی سارا توام. یه پسرنسبتا قد بلندی وانصافا خوشتیپ مخصوصا با اون ته ریشی ک داشت. موهای و خرمایی رنگش که جذابتی به صورتش داده بود چشماش هم انگار ست موهاش بود. @tanha_masiri_ha تنها مسیری‌ها...👣 نویسنده(منیرا ـــ م)

#مسیرعشق 10 وای خدا ببین تو چنددقیقه بچه مردمو چه دیدی زدم.😏 اگر نغمه اینجا بود ک میگفت بچه رو خوردی بسه. با این فکرای تو سرم خنده ای کردم.😏 پسره که اومده بود دستشو بشوره و متوجه خنده من شد.یه اخم نسبتا غلیظی کردبلند شد ورفت. اخم کرد!!!! اونم به من نکبت با اون قیافت فک کرده کیه حالا. این بهار هم انگار رفته کمک اشپزغذا بپزه از روی حرص کفشامو پوشیدم و با بی توجهی رفتم داخل رستوران که دیدم این بهار خانم هم داره میاد با اخم نگاش کردم. -اوه این قرمزی صورتت ازسردیه هواس؟یا باز امپر چسبوندی؟ -معلومه توکجایی اینهمه وقت منو کاشتی بیرون. -سارا فقط ۵دقیقه طول کشید اخه عمو هم بودن داشتم احوالپرسی میکردم. -واقعا تو برای این ۵دقیقه اینقدر ناراحت شدی؟ -راستش نه، بیخیال بیا بریم -وایسا ببینم .چراناراحت هستی؟ -هیچی چند تا پسر اومدن بیرون -بهت چیزی گفتن.؟چی گفتن؟ - اوه اروم باش عزیزم کسی جرات نداره به من چیزی بگه. - یکیشون اومد دستشو بشوره.منم یهو یه فکرایی راجبش تو سرم گذشت که خندیدم حواسم نبود به پسره. -اون متوجه شد یه اخمی بهم کرد که انگار کیه -دلم میخواد یجور حالشو بگیرم پسره اکبیری -همین؟ -خب عزیزم کارت درست نبوده بهش نگاه کردی. -اصلا بیا همین جا بشینم -نه.،چرا من بیام داخل اونم بخاطر چندتا پسرنمیخوام من میرم سر جای خودم میشینم. -خیلخوب ولی لطفا بی توجه باش. -باشه؟ -چشم باهم اومدیم بیرون رفتیم روی تخت نشستیم و با کلی چشم و ابرو اومدن به بهار حالی کردم رو تخت اونطرف نشستن بهار اروم گفت باشه نگاه نکن. @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها...👣 نویسنده( منیرا ــ م)

🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 ✨یا أَبَا الحَسَنِ یا مُوسی بن جــَعفر(علیه السلام) اَیّهَا الکاظَمُ یَا بن رَسُولِ الله(صلی الله علیه و آله) یا حُجّةَ اللهِ عَلَی خَلقِهِ یا سَیّدَنا وَ مَولینا اَنّا تَوَجّهنا وَاستَشفَعنا وَ تَوَسّلنا بَکَ اِلی اللهِ وَقَدّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتنا یا وجیها عِنداللهِ اَشفع لَنا عِنداللهِ...✨ 🌸ای ابا الحسن،ای موسی بن جعفر! ای کاظم؛ای فرزند فرستاده خدا،ای حجت خدا بربندگان! ای اقا و مولای ما،به تو روی اورده‌ایم وتورا واسطه قراردادیم.وبه سوی خدا به تو توسل جستیم.و تو را پیش روی حاجتمان نهادیم،ای ابرومند نزد خدا،برای ما نزد خدا شفاعت کن🌸 @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها ...👣

بسم رب المهدی...🌷 #ازجوانه_تا_جوانی ‌۸ ↩️ادامه چگونگی استفاده از غذاهای سالم به منظور جذب بیشترین موادو ویتامین ها و عدم ایجاد مشکل در بدن✔️ 💠یکی از عادت های بسیار مضر بریده بریده غذا خوردن هست. در بحث تغذیه اگر هنوز غذاهای خورده شده قبلی به جایی نرسیده غذای بعدی مصرف بشه و بعد از چندساعت باز تنقلات و خوردنی های دیگه اینجاست که شمارش معکوس برای فرسودگی اندام شروع میشه. پس⤵️ نباید بین وعده های غذایی چیز دیگه ای مصرف کرد.✅ توجه‼️ بیشتر پیام های گرسنگی و تشنگی به واسطه ی عادت هایی که در خودمون ایجاد کردیم کاذب و دروغین هستن.❌ 💠مقدار جویدن غذا با مقدار عمر انسان رابطه ی دقیق و اعجاب آوری داره. یعنی:⤵️ هرکسی غذا رو طولانی تر بجوه یا مایعات رو طولانی تر بمکه دارای طول عمر بیشتری هم هست و نسبت به اندازه جویدن و مکیدن تو خواب و بیداری و حرکت و سکون راحت تر و سبک بال تر هست. 💠یک خوردن سالم خوردنی هست که در اون حواس پنج گانه و مغز متوجه غذا باشن. یعنی: ↘️ با دست تمیز غذارو لمس و قطعه قطعه کنه،با چشم متوجه غذا باشه،گوش به جای دیگه ای مشغول نباشه،با بویاییش کامل بوی غذارو حس کنه، دهانش مشغول به حرف زدن با دیگران نباشه ،دندون هاش غذا رو کاملا آماده کنن و زبان مزه ی غذا رو بچشه. که این لمس کردن و نگاه کردن و توجه داشتن به غذا باعث انتقال انرژی از انسان به غذا و بعد از مصرف باعث بازگشت انرژی به انسان میشه.✅ ادمه دارد... برگرفته از:کتاب"از جوانه تاجوانی" به کوشش گروه علمی پژوهشی ابن الحیدر علیه السلام💯 @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها...👣