eitaa logo
تنها مسیریهای استان بوشهر
843 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
24 فایل
✵🍃🌸﷽🌼🍃✵ به تنهامسیر آرامش خوش آمدید. "تنهامسیر" جایی برای رسیدن به زندگی عالمانه و مومنانه همراه با لذت بندگی. http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5 ارتباط با بخش مشاوران: @MoshaverTM
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نخستین همایش پدیدارشناسی آرایش‌های نوظهور (کاشت ناخن و مژه) و تاثیرات آن بر زیست عفیفانه 🔹کاشت ناخن و مژه از آرایش‌های نوظهوری است که به سرعت در حال رواج بین بانوان است. فارغ از اشکال شرعی و آثار وضعی عدم طهارت بانوان که حقیقتاً دهشتناک است، مخاطرات بهداشتی و جسمی جبران ناپذیری نیز بر آن مترتب است. همایش مزبور در پی آن است با نگاهی علمی و مبتنی بر پژوهش‌های عمیق، این پدیده را مورد بررسی قرار دهد. ⬅️ محورهای همایش: ۱. پزشکی ۲. فقهی ۳. دشمن‌شناسی ۴. روانشناسی اجتماعی زمان: شنبه چهارم اسفند ۱۴۰۳ مکان: سالن اداره کل تامین اجتماعی بعد از بیمارستان بنت الهدی ساعت : ۸ لغایت ۱۲ ☫) ستاد امربه‌معروف |بوشهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۴ 💚 هرکس آنها را ببیند ، مبهوت آنان می‌شود. آمدن این جوانان به شهر مکّه
🕊 💚 هرکس اسم بزرگ یا اعظم خدا را بداند ، دعایش مستجاب می‌شود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم می‌دهد، سیصد و سیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکّه حاضر می‌شوند. اکنون تو از این راز آگاه شده‌ای؛ امّا مردم مکّه ، همچنان در تعجب هستند. آنان در مسجدالحرام دور هم جمع شده‌اند و دربارهٔ این مطلب با هم سخن می‌گویند؛ به راستی این جوانان چگونه وارد مکّه شده‌اند؟ آن طرف را نگاه کن! آن مرد را می‌بینی که به سمت بزرگان مکّه می‌رود. او کیست و چرا چنین سراسیمه و مضطرب، جمعیت را می‌شکافد؟ او مستقیم نزد فرماندار مکّه می‌رود. سلام می‌کند و می‌گوید :« دیشب خواب عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیده‌ام». 💚 🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۵ 💚 هرکس اسم بزرگ یا اعظم خدا را بداند ، دعایش مستجاب می‌شود. وقتی امام
🕊 💚 فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و می‌گوید :« خوابت را برایم تعریف کن». و آن مرد چنین می‌گوید:« خواب دیدم که ابری در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین آمد تا این که به کعبه رسید. در آن ابر ، ملخ هایی دیدم که بال های سبزی داشتند و مدّت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند». هرکس این سخن را می‌شوند به فکر فرو می‌رود. آیا بین این خواب و آن گروه سیصد و سیزده نفری، ارتباطی وجود دارد؟ در شهر مکّه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر می‌کند. از او می‌خواهند تا این خواب را تعبیر کند. او قدری فکر می‌کند و سپس می‌گوید :« لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمی‌توانید در مقابل آن مقاومت کنید». 💚 🍃 @tanhamasir_bushehr
نظرتون راجب کتاب داستان ظهور رو با ما در میون بزارین 🌱👇🏻 @Ya_zahraa7
❣️❣️ 🍃السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ...✋ 🌼سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. 📗صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️این کار یک ماجرای باورنکردنی! 🔻 بعضی‌ها را به زور به بهشت می‌برند... 👈 می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟ https://eitaa.com/tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۶ 💚 فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و می‌گوید :« خوابت را برایم تعریف کن»
🕊 💚 همهٔ مردم مکّه به فکر فرو می‌روند. آری ، آن لشکر ، همان جوان هایی هستند که دیشب وارد مکّه شده‌اند. طبیعی است که مردم مکّه از دست این جوانان عصبانی باشند؛ زیرا اینان می‌خواهند اهل بیت علیهم السلام و شیعیانشان را در همهٔ دنیا عزیز کنند. شما فکر می‌کنید اوّلین تصمیم مردم مکّه چه می‌باشد؟ درست حدس زده‌اید ، آنها می‌خواهند این سیصد و سیزده نفر را دستگیر کنند؛ امّا خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم می‌اندازد. من به حال این مردم ساده لوح می‌خندم ، مردمی که هنوز هم در فکر دشمنی با شیعه هستند. آنها نمی‌دانند که دیگر روزگار غربت شیعه تمام شده است. یکی از بزرگان مکّه که می‌بیند همه در ترس و اضطرابی هستند می‌گوید: «این جوانانی که من دیده‌ام ، چهره هایی نورانی دارند و اهل عبادت هستند، آنها که تا به حال کار خلافی انجام نداده‌اند، چرا از آنها می‌ترسید؟» 💚 🌱 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۷ 💚 همهٔ مردم مکّه به فکر فرو می‌روند. آری ، آن لشکر ، همان جوان هایی هس
🕊 💚 مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن می‌گویند و آنچنان ترس و وحشتی در دل دارند که نمی‌توانند هیچ کاری بکنند. شب فرا می‌رسد و مردم به خانه های خود باز می‌گردند و به خواب سنگینی فرو می‌روند. پرچمی که سخن می‌گوید شب عاشوراست و فردا روز ظهور امام زمان! امشب، پایان روزگار غیبت رقم می‌خورد. شهر مکّه در تاریکی فرو رفته است اما کنار کعبه نورانی است . امشب کسی به مسجدالحرام نیامده است. آن جوان را می‌بینی که کنار کعبه مشغول دعاست؟ نمی‌دانم او با خدا چه نجوایی دارد. آیا می‌خواهی نزدیک برویم و او را از نزدیک ببینیم؟ 💚 🍃 @tanhamasir_bushehr