#با_شهدا
✍حـــــاج قاسـم هـیچگـــــاہ از سختـــــیهـاے عراق و ســــــوریہ سـخـن نمےگفتـــــ و در پـــــاسخ بہ هـر سـؤاݪـــــی در ایـن خصـــــوص،مےگفٺـــــ هــــــمہ چیز خـــــوب اســــــت؛
هـمہ چیـــــز خوبــــــ اسـٺ.
حاجی بـسـیار زیرڪ وباهــــــوش بود.
یڪ وقت در یڪــ جلـسـہ خصوصے،
فردے به ایشان اظهــــــار ارادت و نزدیڪی ڪـــــرد و اظهـار داشت ڪه شمـــــا دارید ایـن هـمہ زحـــــمت میڪشید اما قـــــدر شما را نمیدانند و فلان و چنـــــان....اما حـــــاج قاسـم گفتـــــ:
«شـــــما چرا ناراحتـــــید؟ مـن یڪـــــ سـربازم، نـــــهـایتش میگوینــــــــــد برو جاے دیـــــگری نگهـبانـــــے بدہ و مــــــن هـم مےگـــــویم چشم...
اینڪہ ناراحتے نـــــدارد.
🌹🍃🌹🍃
تنها مسیر استان بوشهر👇
@tanhamasir_bushehr
🌹#با_شهدا|شهید مهدی قاضی خانی
✍️ کمک کردن
▫️همیشه میگفت با کمک کردن به تو از گناهام کم میشه. گاهی که جر و بحثی بینمون میشد، سکوت میکردم تا حرفاشو بزنه و عصبانیتش بخوابه... بعدش از خونه میزد بیرون و واسم پیام عاشقونه میفرستاد یا اینکه از شیرینی فروشی محل شیرینی میخرید و یه شاخه گل هم میگذاشت روش و میآورد برام... خیلی اهل شوخی بود. گاهی وقتها جلو عمهاش منو میبوسید. مادرش میگفت: این کارا چیه! خجالت بکش. عمهات نشسته! میگفت: مگه چیه مادر من؟ باید همه بفهمن من زنمو دوست دارم. همه اون چه که تو زندگیم اهمیت پیدا میکرد، وابسته به رضایت و خوشحالی مهدی بود؛ یعنی واسه من همه چیز با اون تعریف میشد. مهدی مثل یه دریا بود.
📚 راوی: همسر شهید مدافع حرم
💠@Tanhamasir_bushehr