#سوژه_سخن_طنز😂
حیف نون داشته زنش رو کتک می زده، 😐😡
خودش هم داد می زده کمک،کمک...🎺🎺
میگن: تو که داری می زنیش
چرا کمک می خوای؟😳😳
میگه: آخه بلند شه لِهم میکنه😂😂
به نام خدای خالق همسر
سلام
پیامبر همسر دوست فرمودند
جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِيَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِكَافٍ فِي مَسْجِدِي هَذا
نشستن مرد نزد همسرش از اعتکاف در مسجد من یعنی مسجد النبی در پبشگاه خداوند متعال محبوبتر است.
مجموعه ورام ج2 ص122
اعتکاف یکی از عبادات سفارش شده و ارزشمند است ولی گفتگو و مهربانی با اهل خانه مخصوصا همسر آنقدر ارزشمند است که پیامبر اکرم آن را از اعتکاف آن هم در مسجد النبی که برترین مکان برای اعتکاف است برتر معرفی فرموده است. وقتی کانون خانواده گرم و با محبت باشد بزهکاری در جامعه به شدت کاهش خواهد یافت. قبل از اینکه دیگران با محبت به اهل خانه شما به میل خودشان آنان را جهت دهند شما به با محبت و همراهی به میل خویش آنان را جهت دهید.
@saritanhamasir
——————————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَشک بر #امام_حسین علیهالسلام 💔
چند روز بیشتر به فصل عاشقی نمونده...
🌿⃟🌸؎•°
@Tanhamasir_Yazd
.
با عرض سلام خدمت همه دوستداران آقا اباعبدالله علیهالسلام 🌷
ان شاءالله همه در صحت و سلامتی باشید و آماده برای عزای آقا #امام_حسین علیهالسلام🏴
✅ خدمت خانمهای محترم یک پیشنهاد داشتم برای #محرم
اگه دوست داشتید میتونید امسال توی خونههاتون و مخصوصا آشپزخونهتون اجرا کنید.
❶. اینکه هرطوری شده یک پرچم درِ منزلتون بزنید.
❷. یک پرچم هم ورودی آشپزخونتون بزنید و به اهل خونه هم بگید من این دوماه را به نیت امام حسین علیهالسلام تو آشپزخانه خودمون خدمت میکنم.
هر غذایی ازصبحانه، ناهار، شام گرفته تا چای و آب خنک دادن به اهل منزل را به نیت روضه امام حسین در اختیارشون بزارید.✔️
❸. به اهل خونه بگید این دوماه شما هم میتونید تو آشپزخانه امام حسین علیهالسلام خدمت کنید.
حتی به اندازه یک استکان جابه جا کردن برای مجلس امام حسین علیهالسلام.👌
❹. هر روز یک زیارت عاشورا همراه با یک روضه توی خونه و مخصوصا تو آشپزخونه گوش کنید یا بخونید.
✨ و برای فرج آقا صاحب الزمان عجل الله وسلامتیشون و شفای مریضها و برطرف شدن بلاها و بیماریها و برآورده شدن حاجات همه بندگان خدا دعا کنید که همه این دعاها به خودمون باز میگرده.
❺. حتما در این ایام در آشپزخونه بدون وضو وارد نشوید.
▪️بیاید امسال همه با هم علاوه بر شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله علیهالسلام، خانههای خودمون رو حسینه و آشپزخونهی امام حسین علیه السلام کنیم.
تا فرزندانمون ببینن ودر ذهن خود برای آینده ذخیره کنن.
▪️و آثار نیک و باقیات و صالحات شود برای بعد از خودمون ان شاءالله
التماس دعا 🤲🏻
🌿⃟🌸؎•°
@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معصی علینژاد چگونه زنان را بازیچه خود قرار میدهد
🔹دختری که با کشف حجاب و اهانت به روحانی آمر به معروف، فیلمی از این توهین تهیه کرده و برای معصی علینژاد فرستاده بود، گفت: خودم از این کار پشیمان شدم، اما هرچه به علینژاد التماس کردم، فیلم را از صفحهاش برنداشت.
#لاشخورسیاسی
🌹 @saritanhamasir
🔸از دوره ای که سیل و زلزله می اومد
می فهمیدیم مسئول و شهردار قشم و کانادا در تفریح هستند،
👌 رسیدیم به جایی که دیشب امامزاده داوود سیل اومده از معاون تا خود شهردار و مسئول رفتن سر صحنه برای ارزیابی مشکلات و کمک!
به نظرم یه انتخاب درست حتما ارزشش رو داشت!
دم مسئول مسئولیت پذیر گرم🤝
✍سید هانی هاشمی
🌹 @saritanhamasir
📸 ایران قهرمان کشتی فرنگی نوجوانان جهان شد
ایران با یک طلا دو نقره و چهار برنز قهرمان مسابقات کشتی فرنگی نوجوانان جهان شد.
خداقوت و ماشالله🤩👏👏👏
🌹 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ دیدنی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در وصف جشن ده کیلومتری عید غدیر
🔸 رهبر انقلاب، امروز: جشن میلیونی و مردمی غدیر نشان داد که مردم طرفدار دین هستند.
🌹 @saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 76 صمد؛ خدیج
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 77
می دانستم این بار خودش هم خیلی خوشحال نیست.
اما می گفت: «خوشحالم. خدا بزرگ است.
توی کار خدا دخالت نکن. حتماً صلاح و مصلحتش بوده.»
بالاخره سنگر آماده شد؛
یک پناهگاه کوچک، یک، در یک و نیم متری. با خوشحالی می گفت:
«به جان خودم، بمب هم رویش بخورد طوری اش نمی شود.»
دو سه روز بعد رفت، اما وقتی روحیه و حال مرا دید، قول داد زود برگردد.
این بار خوش قول بود. بیست روز بعد برگشت.
بیشتر از قبل محبت می کرد. هر جا می رفت، مهدی را با خودش می برد.
می گفت: «می دانم مهدی بچه پرجنب و جوشی است و تو را اذیت می کند.»
یک روز طبق معمول مهدی را بغل کرد و با خودش برد؛ اما هنوز نرفته صدای گریه مهدی را از توی کوچه شنیدم.
با هول دویدم توی کوچه. مهدی بغل صمد بود و داشت گریه می کرد. پرسیدم: «چی شده؟!»
گفت: «ببین پسرت چقدر بلا شده ،
در داشبورد را باز کرده و می خواهد کنسرو بخورد.»
گفتم: «خوب بده بهش؛ بچه است.»
مهدی را داد بغلم و گفت: «من که حریفش نمی شوم، تو ساکتش کن.»
گفتم: «کنسرو را بده بهش، ساکت می شود.»
گفت: «چی می گویی؟! آن کنسرو را منطقه به من داده بودند، بخورم و بجنگم.
حالا که به مرخصی آمده ام، خوردنش اشکال دارد.»
مهدی را بوسیدم و سعی کردم آرامَش کنم.
گفتم: «چه حرف هایی می زنی تو.
خیلی زندگی را سخت گرفته ای. این طورها هم که تو می گویی نیست. کنسرو سهمیه توست. چه آنجا، چه اینجا.»
کنسرو را دور از چشم مهدی از توی داشبورد درآورد و توی صندوق عقب گذاشت.
گفت: «چرا نماز شک دار بخوانیم.»
ماه آخر بارداری ام بود.
صمد قول داده بود این بار برای زایمانم پیشم بماند؛ اما خبری از او نبود.
آذرماه بود و برف سنگینی باریده بود.
صبح زود از خواب بیدار شدم.
بی سر و صدا طوری که بچه ها بیدار نشوند، یک شال بزرگ و پشمی دور شکمم بستم.
روسری را که صمد برایم خریده بود و خیلی هم گرم بود، پشت سرم گره زدم.
اورکتش را هم پوشیدم.
کلاهی روی سرم گذاشتم تا قیافه ام از دور شبیه مردها بشود و کسی متوجه نشود یک زن دارد برف پارو می کند.
رفتم توی حیاط. برف سنگین تر از آنی بود که فکرش را می کردم.
نردبان را از گوشه حیاط برداشتم و گذاشتم لب پشت بام.
دو تا آجر پای نردبان گذاشتم. با یک دست پارو را گرفتم و با آن یکی دستم نردبان را گرفتم و پله ها را یکی یکی بالا رفتم.
توی دلم دعامی کردم یک وقت نردبان لیز نخورد؛ وگرنه کار خودم و بچه ساخته بود.
بالاخره روی بام رسیدم. هنوز کسی برای برف روبی روی پشت بام ها نیامده بود.
ادامه دارد...✒️
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 77 می دانستم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 78
خوشحال شدم. این طوری کسی از همسایه ها هم مرا با آن وضعیت نمی دید.
پارو کردن برف به آن سنگینی برایم سخت بود.
کمی که گذشت، دیدم کار سنگینی است، اما هر طور بود باید برف را پارو می کردم.
پارو را از این سر پشت بام هل می دادم تا می رسیدم به لبه بام، از آنجا برف ها را می ریختم توی کوچه.
کمی که گذشت، شکمم درد گرفت.
با خودم گفتم نیمی از بام را پارو کرده ام، باید تمامش کنم.
برف اگر روی بام می ماند، سقف چکّه می کرد و عذابش برای خودم بود.
هر بار پارو را به جلو هل می دادم، قسمتی از بام تمیز می شد.
گاهی می ایستادم، دست هایم را که یخ کرده بود، جلوی دهانم می گرفتم تا گرم شود. بخار دهانم لوله لوله بالا می رفت.
هر چند تنم گرم و داغ شده بود،
اما صورت و نوک دماغم از سرما گزگز می کرد.
دیگر داشت پشت بام تمیز می شد که یک دفعه کمرم تیر کشید،
داغ شد و احساس کردم چیزی مثل بند، توی دلم پاره شد.
دیگر نفهمیدم چطور پارو را روی برف ها انداختم و از نردبان پایین آمدم.
خیلی ترسیده بودم. حس می کردم بند ناف بچه پاره شده و الان است که اتفاقی برایم بیفتد.
بچه ها هنوز خواب بودند. کمرم به شدت درد می کرد.
زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس! خودت کمک کن.» رفتم توی رختخواب و با همان لباس ها خوابیدم و لحاف را تا زیر گلویم بالا کشیدم.
در آن لحظات نمی دانستم چه کار کنم.
بلند شوم و بروم بیمارستان یا بروم سراغ همسایه ها.
صبح به آن زودی زنگ کدام خانه را می زدم.
درد کمر بیشتر شد و تمام شکمم را گرفت.
ای کاش خدیجه ام بزرگ بود.
ای کاش معصومه می توانست کمکم کند.
بی حسی از پاهایم شروع شد؛ انگشت های شست، ساق پا، پاها، دست ها و تمام.
دیگر چیزی نفهمیدم. لحظه آخر زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس...» و یادم نیست که توانستم جمله ام را تمام کنم، یا نه.
صمد ایستاده بود روبه رویم، با سر و روی خاکی و موهای ژولیده.
سلام داد. نتوانستم جوابش را بدهم. نه اینکه نخواهم، نایِ حرف زدن نداشتم.
گفت: «بچه به دنیا آمده؟!»
باز هم هر کاری کردم، نتوانستم جواب بدهم.
نشست کنارم و گفت: «باز دیر رسیدم؟! چیزی شده؟! چرا جواب نمی دهی؟! مریضی، حالت خوش نیست؟!»
می دیدمش؛ اما نمی توانستم یک کلمه حرف بزنم.
زل زد توی صورتم و چند بار آرام به صورتم زد. بعد فریاد زد: «یا حضرت زهرا! قدم، قدم! منم صمد!»
یک دفعه انگار از خواب پریده باشم. چند بار چشم هایم را باز و بسته کردم و گفتم: «تویی صمد؟! آمدی؟!»
ادامه دارد...🖋
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
1401.5.02-Panahian-Gharagah-Khtam-Yad-EmamZaman-Dar-PiadeRavi-Arbaeen-Medium.mp3
11.59M
📌 سخنرانی مهم علیرضا پناهیان درباره اربعین ۱۴۰۱ با عنوان:
🌱 یاد امام زمان(عج) در پیادهروی اربعین
❇️ به همه اربعینیها پیشنهاد میکنیم این سخنرانی ۲۰ دقیقهای را بشنوند.
💠@saritanhamasir
▪️سر در هر خانه ای وقتی که پرچم میخورد
صاحبش از ان به بعد رزقی دمادم میخورد
میشود همسایه زهرا قیامت هر کسی
در پی کار حسینش غصه و غم میخورد
@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه دنیا به کامم بود الان شاید حرم بودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_آقا_جانـــــم
#سلام_علی_آل_یاسین
سلام بر پدر مهربانم
بر حضرت خورشید جهانم
⚘﷽⚘
❣#سلام_امام_زمانم❣ ،
#مهدےجان!
روزگار تلخ ما ، امتداد غریبانهے غیبت توست ...
پیچ هراسناک آخرالزمان ...
روزگار تلخ ما ، روزگار بےکسے است ، روزگار دورافتادن از حجت خدا ...
روزگار تلخ ما ، روزگار عطشناکے است ، روزگارِ سخت سراب بجاے آب ...
روزگار تلخ ما ، روزگار اشکهاے مداوم است ، روزگار دلتنگے ، اضطراب ، بےکسے...
روزگار تلخ ما ، تنها با ظهور توست که شیرین میشود ، سیراب میشود ، دلخوش میشود ...
دعا میکنیم که بازآیے تا روزگارمان رنگ زندگے بگیرد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♥️ @saritanhamasir ♥️
4_316096514810183770.mp3
1.82M
❇️ قرائت دعای "عهــــد"
🌹"روز چهارم"
🗓شروع چله : ۱۴۰۱/۰۵/۴
@saritanhamasir
🏴🏴🏴🏴🏴
كم كم سياهی علمت ديده میشود
آثار خيمههای غمت ديده میشود
افتاده سينهام به تپشهای انتظار
از روی تل، دلحرمت ديده میشود
#محرم
#عزیزم_حسین💔
🌹 @saritanhamasir