عمامه عالم میان اهل معنی... باشد مقدس ، احترامش هم دو چندان عالم مبلّغ از برای دین حق است سرباز مهدی(عج) باشد او ای اهل ایران آری مداد عالم دین برتر است از... دریای خون سرخ و جانسوز شهيدان "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 #لبیک_یا_خامنه_ای 🔴 پویش زیبای #عمامه_بوسی 🔹 هر طلبه معممی را در خیابان دیدید با احترام عمامه اش را ببوسید و از این کار زیبا فیلم بگیرید و منتشر کنید 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

🎥 این صحبت‌های خانمیه که علی کریمی ویدئوش رو به اسم «شبنم نوه آیت الله مکارم شیرازی» منتشر کرد؛ حالا معلوم شده که نه اسمش شبنمه و نه نسبتی با آیت الله مکارم داره! 💬 سید رضی 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

🔺️واکنش عالم اهل سنت و امام جمعه موقت سنندج به اظهارات عجیب افکنانه خطیب مسجد مکی زاهدان ماموستا محمد امین در واکنش به اظهارات بی پایه و اساس و تفرقه افکنانه خطیب مسجد مکی زاهدان، اظهار داشت: 🔹️افرادی که بی محابا سخنانی بی پایه و اساس بر زبان می آورند باید قبل از هر نطقی که می کنند اندکی مطالعه داشته باشند و حد انصاف را رعایت کنند 🔹️متأسفانه هفته گذشته یکی از ائمه جمعه اهل سنت کشور با تظلم خواهی و به نوعی با سخنان خود به دنبال ایجاد فضای ملتهب در کشور بود که بی گمان سخنان نسنجیده این شخص به سود دشمنان انقلاب و کشور است 🔹️در سطر سطر کلام این شخص شاهد یک دوگانه گویی و تفرقه بودیم. 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

دوستان تا جایی که میشه واکنش علمای اهل سنت به سخنان مولوی عبدالحمید رو نشر حدکثری بدید یا علی

🎥چرا رفراندوم نمی‌گذارید؟! 🔹پاسخ رحیم‌پور ازغدی به این پرسش که این چه آزادی است اجازه نمی‌دهید نماینده کسانی که مخالف قانون اساسی هستند بیایند در مجلس و حاکمیت و اینکه چرا دوباره قانون را دوباره به رفراندوم نمی‌گذارید؟ بسیار شنیدنی نشر حداکثری #جهاد_تبیین یک فریضه است 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

🔴دستگیری ربایندگان پدر علم ژنتیک 🔹۳ نفر از متهمانی که دکتر داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران را ربوده بودند توسط پلیس آگاهی فاتب دستگیر و به فرماندهی انتظامی تهران بزرگ منتقل شدند. 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

. 🔴ماجرای اخاذی ناکام ۸ میلیاردی از پدر علم ژنتیک ایران در پوشش مامور 🔹چند روز پیش پروفسور فرهود، پدر علم ژنتیک ایران توسط دو نفر ربوده می‌شود. یکی از متهمان در املاک کار می‌کرد و از وضعیت مالی خوب فرهود مطلع می‌شود و نقشه ربودن آن را با یکی از دوستانش می‌ریزد. 🔹متهم اقرار کرده: «پدر علم ژنتیک را تحت عنوان مأمور ربودیم و بعد او را به بانک بردیم تا از حسابش پول برداشت کنیم، اما چون مدارک لازم همراه دکتر نبود موفق نشدیم. پیشنهاد ۸ میلیارد دادیم ولی با وعده ۴ میلیارد تومان دکتر را بعد از ۲۶ ساعت رها کردیم». 🔹متهمان از دکتر دست‌نوشته می‌گیرند که او در زمان دیگری پول یا آپارتمان را به آن‌ها بدهد. دکتر هم به‌دلیل ترس از سلامتی موضوع را به پلیس نگفت. آن‌‌ها پس از ۲۴ ساعت از گروگانگیری متهمان دستگیر شدند 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

صحبت‌های امیرعبداللهیان درباره پهپادهای ایرانی 👤 وزیر امور خارجه کشورمان با تاکید بر اینکه ایران خواستار توقف جنگ روسیه و اوکراین و بازگشت طرفین به مذاکره است، تاکید کرد: 🔹 پهپادهایی که به روسیه داده‌ایم مربوط به ماه‌ها قبل از جنگ اوکراین است و اگر برای ما ثابت شود روسیه از پهپاد ایرانی در جنگ علیه اوکراین استفاده کرده، نسبت به آن بی‌تفاوت نخواهیم بود. 👤 رابرت مالی، مذاکره کننده ارشد آمریکا که این روزها شان خود را در حد یک تدارکاتچی دیدارهای مخالفان جمهوری اسلامی ایران با مقامات ارشد دولت بایدن با ادعاهای حقوق بشری و حمایت از مردم ایران تنزل داده است، مدعی شد: این واقعیت ندارد. 🔸 این مقام آمریکایی در ادامه کارزار رسانه ای چند وجهی واشنگتن علیه تهران ادعا کرد: ایران تعداد محدودی پهپاد پیش از جنگ، نداد. آنها دهها فروند را همین تابستان منتقل کردند و نیروهای نظامی ایرانی اکنون با حضور در مناطق اشغالی اوکراین به روسیه کمک می‌کنند که از آنها علیه غیرنظامیان اوکراینی استفاده کنند. ✅ رابرت مالی که از آغاز حوادث ایران همسو با دیگر مقامات دولت بایدن، برناآرامی ها متمزکز شده است، در ادامه کارزار ضد ایرانی کشورش ادعا کرد: آنها در مواجهه با شواهد و مدارک، به یک سیاست جدید نیاز دارند، نه یک داستان جدید. #بین_الملل #جهاد_تبیین 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

حرم امـام رضـا علیه السلام 🏴 #عمامه بوسی ♥

⭕️ چه زمانی آشوب ها به پایان میرسه؟ ✅ وقتی گفته میشه جهاد تبیین، یعنی ما باید از خواب و خوراکمون برای روشنگری و صحبت با همه مردم بزنیم... 🔸حاج آقا حسینی #جهاد_تبیین 1 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

🔻🎥تمام دنیا رو بسیج کردن برای انقلاب دوباره در ایران ولی در برابر انقلاب خمینی ناکام ماندند! 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

#ارسالی_تنهامسیریها 🌺 سلام وقتتون بخیر ، در مورد زندگی دسته جمعی گفتید ، دلم هوایی شد و درد دلم تازه. ما اولا که تهران بودیم خیلی دور هم جمع میشدیم و رفت و آمد زیاد داشتیم ، الان نزدیک ۱۲ ساله اومدم کرج ، هر از گاهی یکی مهمون میاد خونمون. خیلی حس غربت و غریبی دارم ، با همسایه و ....هم آشنا نیستم ، چون هر سال اثاث کشی داشتیم. کاش از این دوستان مذهبی که تو مساجد فعالیت دارند و دور هم هستند ، میشناختم ، حداقل دوست میشدم و رفت و آمد . تنهایی سخته فامیل زیاد داریم ، ولی رفت و آمد کم هفته ای یا دو هفته یکبار خونه مادر همسرم میرم . در کل انگار هیچ کس مثل قبل نیست ، رغبت ندارند. جمع میشند ، ولی به من نمیگن.و بی اطلاعم ، چندین بار سپردم ، ولی....

🔶 خیلی سوال میپرسن که چطوری میشه این اوضاع رو درست کرد؟ در این زمینه چند تا نکته کوتاه رو عرض کنم. 🔹 اول از همه ما نباید خیال کنیم که اوضاع کشور بحرانی هست و دیگه همه چیز از دست رفته! نه اصلا اینجور نیست. ✅ اتفاقا اوضاع کلی کشور ما از همه جهات نسبت به چند سال قبل بهتر شده و به زودی کشور ما یکی از ابرقدرت های جهان خواهد شد. اصلا اینکه میبینید دشمن انقدر داره دست و پا میزنه و شمشیر رو از رو بسته دلیلش همینه که چشم دیدن قدرت ما رو نداره 👈🏼 پس مراقب باشیم در تحلیل هامون نگاهمون به آینده اصلا منفی نباشه.

دوم اینکه ما در هر صورتی باید خودمون رو قوی تر کنیم. تا جایی که دیگه دست دشمن به ما نرسه و از ما ناامید بشه. ✅ حالا راه اینکه قوی تر بشیم چیه؟ اینه که زندگی جمعی رو گسترش بدیم. ⭕️ در واقع اون چیزی که انسان ها رو ضعیف میکنه تنها بودنشون هست. پس ما برای اینکه قوی باشیم باید جمعی زندگی کنیم. ☢️ باید کاری کنیم که تنهایی زندگی کردن کار خیلی زشت و احمقانه ای به نظر برسه.

🔶برای شروع هم خوبه که مومنین دور همدیگه جمع بشن 🔹بله اگه آدم بتونه فامیل رو دور هم جمع کنه و با هم زندگی کنند خیلی عالیه. ولی اگه یه نفر هست که توی فامیلش اکثرا نگاهشون توسط دشمن نسبت به نظام منفی شده ✅ خب اشکالی نداره. شما سعی کن با افرادی از فامیل که انقلابی هستند بیشتر رفت و آمد کنی. اگه توی فامیل هیچ کسی نیست با همسایه های انقلابی رفت و آمد کن. 🔸اگه همسایه خوبی هم نداری با اهل مسجد محلتون زندگی جمعی داشته باشید. اگه بازم نشد توی شبکه های اجتماعی وارد گروه های مومنین بشید و باهاشون صحبت کنید و زندگی جمعی رو شروع کنید. خلاصه هر کسی در هر شرایطی که هست نباید بیکار باشه. هیچ کسی نباید تنها زندگی کنه. ✅ خصوصا مومنین باید در دسته های بزرگ زندگی جمعی داشته باشند و به همدیگه روحیه بدن.

⭕️ مثلا الان خیلی ها میگن حاج اقا توی محلمون چند تا خونه هستند که هر شب شعار علیه نظام میدن و ما حرص میخوریم! خب بزرگوار اینا همش اثرات نداشتن زندگی جمعی هست. فکر کنید توی یه محل که زندگی جمعی باشه اصلا دیگه کسی بی دین خواهد شد؟ قطعا خیر. ✅ توی محلی که زندگی جمعی داشته باشن اگه برخی افراد خواستن بی شعور بازی در بیارن خود مردم محل خدمتش میرسن! اصلا کسی جرات نمیکنه بخواد عربده کشی کنه چون میبینه همه پشت همدیگه هستن

#خاطرات_یک_مشاور #حضرت_دلبر #قسمت_سی_ام 📚شب‌های پاییز با داستان حضرت دلبر ✍صالحه کشاورز معتمدی 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سی_ام هر لحظه بودن کنار خانم دکتر مقدم برای من کنجکاو درس دارد. درسهایی که میدانم هیچ کجای دیگر و کنار هیچ کس دیگری کسب نمی شود. پنجشنبه صبح ماشینم را برق انداختم و رفتم دنبال استاد ، پیش از رسیدن من جلوی درب خانه بود ، ریموت را زد و اشاره کرد ماشین را داخل ببرم . سرم را از شیشه بیرون آوردم و بلند گفتم : + سلام ... با ماشین من میرفتیم استاد جان به صورتم لبخند زد و آرام گفت : _ نه عزیزم ماشینت اذیت میشه اینهمه راه ... + چشم هرچی شما بگید . پارک کردم و با ماشین استاد حرکت کردیم سر راه استاد مقدم بزرگ ( عمه فاطمه ) و نسرین هم با ما همسفر شدند. نهار مهمان استاد مقدم رفتیم یک رستوران سنتی داخل قزوین ... من و نسرین تا مقصد کلی نمک ریختیم تا حال و هوا عوض شود ، استاد یک سبد خوراکی و لوازم پیک نیک برداشته بودند و من و نسرین از سلیقه و کدبانو گری خانم دکتر کلی تعریف کردیم و حسابی خوردیم. چقدر منظره دریاچه پشت سد سفید رود تماشایی بود ، توربین های بادی سفید بزرگ ، پارادوکس مدرنیته و طبیعت زیبا ، و باغهای همیشه سبز زیتون ، در زمستان دیدن اینهمه سبزی جذاب بود. از کنار ویرانه های روستای قدیمی رد شدیم خانه های رها شده و کوچه های خالی از دور صدای خاطره ها به گوش می‌رسید. گلزار ولی حال همه ی ما بارانی بود . کنار گلزار شهدا قبرستان روستا قرار گرفته بود. استاد سر مزار پدر و عزیزانش چند دقیقه فاتحه خواند و همگی به خانه آنها داخل روستا که حالا شهرکی شده بود رفتیم. میدیدم استاد همه جا مراقب عمه فاطمه هست ، دستانش را می‌گرفت و قرصهایش را یادآوری می‌کرد . موضوع صحبت عمه و برادر زاده کتاب جدید استاد بود ، چقدر استاد مقدم بزرگ نظرات جامع و پخته ای داشتند ، دور و بر ما زنهای این سن و سال عموما به زور سواد خواندن و نوشتن دارند اما استاد دنیای علم و تجربه بود. آخر شب بود صدای باد می‌پیچید خوابم نمی‌برد رفتم روی تراس استاد پشت میز گردی با یک پتو دورش نشسته بود اشاره کرد که بنشینم کنارش + مزاحم خلوتتون نباشم _ نه نازنین جان + بازم که گریه کردید با خنده گفت : _ محض ریا کمیل خوندم آخه صادقانه گفتم : + نخوندم تا حالا _ حتما بخون ، اونم چند بار فقط ترجمه انقدر ترجمشو بخون تا خوب برات جا بیوفته بعد دیگه نمیتونی رهاش کنی دعای کمیل و دعای ندبه و زیارت عاشورا درس زندگی میدن ، اصلا مانیفست زندگی هر آدم رو باید از روی این ۳ تا نوشت . با چنان عشقی حرف می‌زد که چشم‌هایش هم ستاره باران می شدند . + چشم استاد میخونم حتما ، همچین که شما تعریف میکنید آدم ضعف میکنه نمی‌خواهید حالا که اینجا هستیم چیزی برام تعریف کنید ؟ _ خییییرررر ... خودمو لوس کردم + وا استاااااددد چرا آخه ... _ دختر خوب هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ، حالا که اومدی از سکوت و طبیعت اینجا استفاده کن رفتیم کرج کلی برات حرف میزنم + چشم چشم چشم شیطنتم گرفته بود ، سردم هم بود بلند شدم که بروم داخل گفتم : + حالا یه کم یه کوچولو میگفتید حداقل چی میشد مگه ؟؟؟ _ برو دختر لوس برو بگیر بخواب نماز صبح خواب نمونی ... دلم نیامد پیام‌های آقا رسول را نشان استاد بدهم چند ساعت استراحت برایش لازم بود. جمعه برگشتیم کرج مهدا خانم با پسرش آمدند استقبال و گل از گل استاد شکفت . هدا خانم هم با کلی شیطنت مادر و عمه فاطمه را با خود برد. سفر کوتاهی بود اما درسهای زیادی برایم داشت. شنبه سر وقت رفتم دفتر رکوردر رم باطری اضافه همه چیز آماده بود + خانم دکتر بریم سراغ ادامه داستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ _ بسم الله زندگی با امیر پر از هیجان بود همیشه چیزی برای سورپرایز من پیدا می‌کرد مهدا شیر خواره بود که یک روز با دو چمدان گرون و خوشگل وارد شد + به به مبارکه آقای خونه کجا بازم ؟؟ همینطور که با چمدانها بازی میکردم گفتم: +چه خوشششگلن اینا ... طبق عادت همیشگی بغلم کرد و مرا روی اپن گذاشت ... من جیغ جیغ میکردم و از صدای جیغهای من مهدا گریه افتاد و محمد خواهرش را بغل کرد _ ببین طیبه خوشگله ... درس دارم نداریم .... کار دارم نداریم .... صداشو کلفت کرد : اصلا هرچی آقای خونه میگه باید بگی ؟؟؟ + خانم خونه باید بگه چشششمممم حالا بگو ببینم چه خوابی دیدی برام ؟ _ هیچ یه سفر کوتاه فقط ، میخوام ببرمتون مالزی سنگاپور ... از خوشحالی آویزون گردنش شدم ... عاشق سفر بودم به خصوص سفر خارج از کشور که تا آن روز قسمتم نشده بود. هرچند با دو تا بچه کوچک سفر سختی بود اما با کمک‌های امیر حسابی خوش گذرانی کردیم . امیر مرد سفر بود ، همیه کارهای سفر را خودش انجام می‌داد و حسابی خسته میشد ولی لذت و رضایت از چشم‌هایش می‌بارید. عروسی حیدر و هدیه نگرانی نداشتیم همه هزینه ها را امیر پرداخت می‌کرد و بزرگتری می‌کرد برای خواهر و برادر من از آنطرف هم من تا می‌توانستم برای پدر و مادرش جبران میکردم . سال ۸۹ بود کل خانواده دو طرف را بردیم سفر سوریه و لبنان ، عجیب سفری بود همه لذت بردند و خاطره انگیز شد فقط به محمد کمی سخت گذشت... قد محمد از من و پدرش بلند تر شده بود با آن موهای خرمایی و چشمهای سبزش روی تخت هتل نشسته بودم که از پشت دست‌هایش را دور گردنم حلقه کرد و صورتم را محکم بوسید . داشتم له میشدم + چی می‌خوای ؟؟؟؟ بگو چی میخواییی خفه شدم ... _ خودت میدونی که ... + والا اگه بدونم ... بگو چی میخوای گل پسر طیبه _ پول بده بهم لطفا برای استاد حفظم یه انگشتر از اینجا بخرم _تو جون بخواه مامان جان ، چشم فردا بریم از نزدیک حرم حضرت زینب دو تا انگشتر جفت هم بخر یکی واسه خودت یکی واسه استادت استاد حفظ محمد مرتضی بود ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی #ادامه_دارد ... 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

برگرد که خوبی ها دارند تمام میشوند! این شرح حال ماست اینجا بدون شما ... 🌺❤️ @tanhamasiraaramesh #شبتان_بخیر_حضرت_آرامش_دلم

💬 قرائت دعای "عهــــد" هدیه میڪنیــم به روح پاک حضرت نرجس سلام الله علیها ❤️🌹 🔸تنهامسیری شوید👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

پدر مهربانم! صبح را با سلام به آستان مهربان شما و دعا برای آمدنتان آغاز می‌کنم ❤️ #سلام_علی_آل_یاسین #سلام_امام_زمانم مهدےجان♥️ 🏝سرانجام این روزهای سختِ پراضطراب، این شب‌های سردِ بیقرار، این سال‌های غم آلود و هراسناک، این پاییزهای مکرر و پرغبار... تمام می‌شود... سرانجام بر دامان شب، ستاره‌های نقره‌فامِ لبخند، سنجاق می‌شود و فصل‌ها ، بهار در بهار ، پرشکوفه و معطر ، آواز زندگی سر می‌دهند ... سرانجام شما بازمی‌آیید و دل‌های ما آرام می‌گیرد و غم ، فرو می‌نشیند ... به همین زودی...به همین نزدیکی...🏝 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh

#معجزه_ادب #جلسه_شش ✨ بســــم الله الرحمن الرحیم✨ 💢 در جلسه قبل درمورد اینکه بهتره بجای واژه تربیت از ادب استفاده کنیم صحبت کردیم؛ 🍂 اشتباه بزرگی که رخ داده، استفاده از کلمۀ تربیت به‌جای ادب نیست، 👈بلکه اون‌جایی هست که ما از کلمۀ ادب، دربارۀ برخی از زندانیان و مجرمین استفاده می‌کنیم و می‌گیم: ⚡️ «دار التأدیب».⚡️ 🔹این کار شبیه اینه که بر سر درِ زندان‌ها بنویسن: 💥«دانشگاه»!💥 ⭕️ با این کارها، شأن و ارزش #ادب رو‌ که یک کلمۀ فاخر هست، در نظر عموم مردم میاریم‌ پایین! ⬅️ مثلاً می‌گیم «مربیِ تربیتی مدرسه» ولی بهتره به‌جای اون بگیم «مسئول ادب مدرسه» ✅ این در حالیه که اهل‌بیت(ع) به‌جای کلمۀ تربیت، از کلمۀ ادب استفاده کردن. با توجه به اینکه هردوی این کلمات عربی هستن، اگه اهل‌بیت(ع) می‌خواستن، می‌تونستن از کلمۀ تربیت استفاده کنند! اما اینکه از کلمۀ تربیت استفاده نکردن، برای ما جای تأمل داره‼️ ما کلمۀ ادب را زیاد دینی نمی‌دونیم در حالی که کلمۀ ادب یک کلمۀ دینی هست.👌 ✨پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «من ادب‌شده به دست خداوند هستم و علی(ع) ادب‌شده به دست من است. 🌟 أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَدِیبِی‏🌟 📚مکارم‌الاخلاق/17 دقت کنید که حضرت نمی‌فرماید «علی(ع) تربیت‌شده به دست من است» بلکه می‌فرماید: ادب‌شده به دست من است.💯✔️