حالا که ما هر روز 5 مرتبه نماز میخونیم
✅ خب سعی کنیم هر وعده یه ذره هم که شده توجه خودمون رو از سایر کارایی که داریم به سمت خدا جلب کنیم.
👈 حتما موضوع مهمیه که خدا انقدر روش تاکید کرده دیگه!👌
حتما خیلی از گره های زندگیمون با توجه در نماز باز میشه...
امتحان کنیم...😌❤️
پاینده و سربلند باشید زیر نگاه مهربان پروردگار
🌹اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
(حاج آقا حسینی)
💥 انتخابات واقعی
🔶 یه نکته بسیار مهم که همه باید بهش توجه کنند اینه که اصل وجود انتخابات "برای انتخاب بین بد و خوب نیست" بلکه برای انتخاب بین "خوب و خوب تر" هست.
❇️ یک انتخابات سالم و موفق زمانی میتونه رخ بده که همه افرادی که شورای نگهبان اونها رو تایید میکنه کاملا به "منافع ملی، قانون اساسی و فرمایشات رهبری" پایبند باشند.
⭕️ این کار بسیار غلطی هست که شورای نگهبان بخواد افرادی که "مخالف منافع ملی عمل کردند" رو تایید کنه اونم فقط به خاطر اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات رو بالا ببره!
😒
اصلا فکر نکنید که انتخابات زمانی سالم هست که حتما چند تا غربگرا هم تایید بشن تا همه مردم شرکت کنند!
👈🏼 انتخابات فقط باید بین خوب ها باشه تا مردم با خیال راحت و با دقت، افرادی که نسبت به انقلاب و مردم دلسوزتر هستند رو انتخاب کنند.
✅ ما مردم ایران از شورای نگهبان مجدانه میخوایم که به هیچ وجه "حتی یک نفر از غربگرایان رو تایید صلاحیت نکنه".
✔️ همشون رو رد کنید و مطمئن باشید که همه مردم پشتیبان شما هستند و دیگه غربگرایان توانایی راه اندازی هیچ فتنه ای رو ندارند.
🔹 همه مردم ایران عمیقا منتظر تصمیم انقلابی عزیزانشون در شورای نگهبان هستند.
#انتشار_عمومی
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
🇮🇷 @saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📃⁉️ رای من یک نفر چه اثری دارد؟🤔
#استوری
#انتخابات
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
🇮🇷 @saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
#شهیدانه🖇🌼🍃
╔ ✨✨ ═ 💥 ೋ•═╗
❤️ @saritanhamasir
╚═•ೋ💥 ═ ✨✨ ╝
✍️دکتر سعید محمد: هر فردی که بتواند مشکلات مردم را حل کند بالا خواهد آمد، زیرا این رای متعلق به مردم است و نمیتوان از الان گفت که چه کسی انتخاب خواهد شد، اما مهم این است که فردی بالا خواهد آمد که بهتر بتواند مشکلات مردم را حل کرده و برای آنها برنامه داشته باشد.
🇮🇷 @saritanhamasir
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مافیای خودروسازی را باید درهم بشکنیم
🔹دکتر سعید محمد: خودروسازی سختتر از ساخت تاسیسات اتمی و ساخت موشک نیست.
🇮🇷 @saritanhamasir
🔴نظرتان درباره آزادی بیان و آزادی مطبوعات چیست؟
🔹دکتر سعید محمد در مصاحبه با آناتولی:من فکر میکنم الان آزادی خیلی خوبی در کشور است. هر کسی بخواهد نقد و تحلیل کند، همه آزادند. اگر هم محدودیتی باشد ما سعی میکنیم برطرف کنیم.
🔰آیا در دولتتان وزیر زن خواهید داشت؟
🔹ما مبنا را بر شایسته سالاری گذاشتیم. قطعا در شایستهها بانوان هم وجود خواهند داشت.
🔰گروه دیگری که شاید احساس کنند کمتر دیده شدند، اقوام و اقلیتهای مذهبی و اهل تسنن هستند. شما چه نگاهی به این موضوع دارید؟
🔹حدود 120 هزار نفر از ادیان دیگر در ایران داریم. از افراد شایسته این ادیان باید در تمام سطوح استفاده شود. در بین اقوام ما گاهی مشکلاتی به وجود میآید که منشاء آن بیرون مرزها و برای تفرقه افکنی است ولی اقوام در کنار هم رابطه خوبی دارند و ما هم سعی میکنیم به جای امنیتی سازی از این تکثر حداکثر استفاده را بکنیم. در بحث بین شیعه و سنی برخی با بدسلیقگی با آن برخورد میکنند. اصلا بحث امنیتی نیست. عزیزان اهل سنت باید یک زندگی مسالمت آمیز در کنار اهل تشیع داشته باشند. از نظر من اهل سنت باید بتوانند بیایند و در جایگاههای مختلف براساس شایسته سالاری قرار بگیرند. ما مبنا را شایسته سالاری میگذاریم چرا که همه هموطنان ما هستند.
🇮🇷 @saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :69 شینا وقتی حا
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت 70
اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی؟!»
از صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد، بیدار شده بود و گریه می کرد.
او را از بغلم گرفت، بوسید و گفت: «اگر دیر آمدم، ببخش بابا جان. عملیات داشتیم.»
خواهرم آمد توی اتاق گفت: «آقا صمد! مژدگانی بده، این دفعه بچه پسر است.»
صمد خندید و گفت: «مژدگانی می دهم؛ اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است. به این خاطر که الحمدلله، هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.»
بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه. آن ها را بغل گرفت و گفت:
«به خدا یک تار موی این دو تا را نمی دهم
به صد تا پسر. فقط از این خوشحالم که بعد از من سایة یک مرد روی سر قدم و دخترها هست.»
لب گزیدم. خواهرم با ناراحتی گفت: «آقا صمد! دور از جان، چرا حرف خیر نمی زنید.»
صمد خندید و گفت: «حالا اسم پسرم چی هست؟!»
معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: «داداس مهدی.»
چهار پنج روزی قایش ماندیم.
روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی.
ناهار خانة این خواهر بودیم و شام خانة آن برادر.
با اینکه قبل از آمدن صمد، موقع ولیمه مهدی، همة فامیل ها را دیده بودم؛ اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود.
همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند.
مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد. این را می شد حتی از ظروف چینی و قاشق های استیل و نو فهمید.
روز پنجم صمد گفت:
«وسایلت را جمع کن برویم خانة خودمان.»
آمدیم همدان. چند ماه بود خانه را گذاشته و رفته بودم.
گرد و خاک همه جا را گرفته بود.
تا عصر مشغول گردگیری و رُفت و روب شدم.
شب صمد خوشحال و خندان آمد. کلیدی گذاشت توی دستم و گفت: «این هم کلید خانة خودمان.»
از خوشحالی کلید را بوسیدم. صمد نگاهم می کرد و می خندید.
گفت: «خانه آماده است. فردا صبح می توانیم اسباب کشی کنیم.» فردا صبح رفتیم خانة خودمان.
کمی اسباب و اثاثیه هم بردیم. خانة قشنگی بود.
دو اتاق خواب داشت و یک هال کوچک و آشپزخانه.
دستشویی بیرون بود سر راه پله ها؛ جلوی در ورودی. امّا حمام توی هال بود. از شادی روی پایم بند نبودم.
موکت کوچکی انداختم توی حیاط و بچه ها را رویش نشاندم. جارو را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن.
خانه تازه از دست کارگر و بنا درآمده بود و کثیف بود.
با کمک هم تا ظهر شیشه ها را تمیز کردیم و کف آشپزخانه و هال و اتاق ها را جارو کردیم.
عصر آقا شمس الله و خانمش هم آمدند.
صمد رفت و با کمک چند نفر از دوست هایش اسباب و اثاثیة مختصری را که داشتیم آوردند و ریختند وسط هال.
تا نصف شب وسایل را چیدیم.
ادامه دارد...✒️
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃