پیروز واقعی نبرد غزه رزمندگان مقاومت و حماس هستند... صدها تصویر از به هلاکت رسیدن کفتارهای صهیونیست منتشر کردیم.. دریغ از یک تصویر که صهیونیست ها از به شهادت رسوندن یک رزمنده حماس منتشر کرده باشن.. فقط بمباران مناطق مسکونی و درمانی و مدارس و آب ریختن داخل تونل ها و اسیر گرفتن غیر نظامیان و تخریب خانه و زندگی مردم جنایاتی بوده که صهیونیست ها انجام دادن.. شما حیوانات حتی لیاقت مردن با شرافت رو هم ندارید.. همتون رو باید سگ کش کرد.. طی مدت 120 روز فقط جنایت کردید.. دریغ از یک عملیات موفق.. خدا لعنت تون کنه و ان شاالله خدای تعالی به دست ما همتون رو نابود کنه.. اما آن طرف رزمندگان حماس با دست خالی و بدون تجهیزات خاصی با شجاعت و صلابت و با توکل به خدا و ذکر شریف حسبنا الله و نعم الوکیل دمار از روزگار شما حرامیان در آوردند.. و قدرت ایمان به خدا را ثابت کردند.. 👇👇👇

وقتی قدرت ایمان به خدا بالاتر از قدرت های مادی و تجهیزات به روز و پیشرفته دنیاست می‌شود این تصاویری که میبینید.. رزمنده حماس با دمپایی به شکار این تانک ها می‌رود... تانک هایی که مجهز به مدرن ترین سیستم های هوشمند پدافندی هستن.. آخر ویدئو هم در یک اتاقک خیلی ساده رزمنده حماس با پیش پا افتاده ترین امکانات مشغول ساخت راکت و آماده کردن آن برای پرتاب کردن است.. به معنای واقعی کلمه مقاومت فلسطین حسبنا الله و نعم الوکیل هستند.. #طوفان_الاقصی #شکست_غیر_قابل_ترمیم #الیس_الصبح_بقریب ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

در مورد یمن هم که دیگه من نگم.. شما خودتون هر روز حداقل یک کشتی یا ناو آمریکایی یا انگلیسی یا بالاخره یجورایی عسرائیلی رو بنویسید.. 😁 بچه های یمن روزی یه کشتی رو حداقل دارن میزنن.. اگه آمریکا زیادی زبون درازی کنه دو تا میزنن.. 😁✌️

✌ ببینید | لحظه ورود فرمانده کل قوا به حسینیه امام خمینی(ره) و اجرای سرود جمهوری اسلامی ایران ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

✌ رهبر انقلاب امروز در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش: وظیفه خواص سنگین است. نتیجه غفلت خواص از وظیفه خود ضربه‌های سنگین تاریخی به ملت خواهد بود. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

هشدار بسیار جدی رهبر عزیز انقلاب به خواص امت اسلام.. همون روایت معروفی که از امیرالمؤمنین علیه السلام هست.. اگر در هنگام یاری ولی خدا بخوابید و غفلت کنید با لگد دشمن از خواب بیدار خواهید شد..

قصه نفوذ در خواص.. در بعضی از مسئولین.. نزدیک شدن به دفترداران... خلاصه که دشمن خیلی برنامه ها داره.. واقعا این انتخابات چقدر مهمه.. بازم تاکید آقا بر جهاد تبیین..

🎥 تعبیر جالب تحلیلگر عمانی: پیروزی انقلاب در ایران باعث طوفان فکری گردید! 🔶 «علی بن مسعود المعشنی» تحلیلگر عمانی: بازگشت امام خمینی به تهران نقطه عطفی ماندگار در تاریخ امت اسلامی بود! 🔺"پیروزی انقلاب سرآغاز بازگشت مجدد همه ملت‌ها به دین شد و تحول غیر عادی اتفاق افتاد." ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

#معجزه_ادب ادب نامی برای تمام خوبی ها #جلسه_بیست_و_نه

#معجزه_ی_ادب #جلسه_بیست_و_نه ✨بسم‌الله الرحمن‌الرحیم✨ امروز میخوایم ببینیم، نسبت «ادب» با «تقوا» چیه⁉️ 🔄 نسبت ادب و مبارزه با هوای نفس اینه که «ادب برنامه‌ای برای مبارزه با هوای نفس هست». حالا ببینیم نسبت ادب با تقوا چیه؟🤔 ⛔️‌‌ تقوا یعنی خودداری به خاطر خدا، یعنی مراقبت از دستورات خدا. نسبت ادب با تقوا اینه که ادب مقدمه یا زمینه‌ای برای تقواست.✔️ 👈پس آدم بی‌ادب نمی‌تونه باتقوا باشه. 🔹 لذا وقتی قراره که فرزند ما از 14 سالگی به بعد باتقوا بشه، باید از 7 تا 14 سالگی اونو مؤدب بار بیاریم. 🍂یعنی اگه بچه تو این دوران، مؤدب بار نیاد، بعد از 14 سالگی نمی‌تونه باتقوا بشه. 🏕خیلی از اوقات تو خونواده‌های مذهبی، بچه‌ها رو مؤدب بار نمیارن بلکه سعی می‌کنن اونها رو از سرِ محبتی که به پدر و مادر دارن به رفتارهای خوبی مثل نماز یا حجاب وادار کنن. 👧مثلاً به فرزندشون میگن ؛ مامانو دوست داری؟ اونم میگه بعله! 🧕 بعد مادره میگه؛ من الان می‌خوام برم نماز بخونم. بچه هم میگه: خُب منم میام نماز بخونم. یعنی بچه از سرِ محبتی که به مادر و پدرش داره، از اونها تبعیت می‌کنه و رفتارهای خوبی مثل نماز رو انجام میده😍 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

✍ یکی از سوالایی که خیلی‌ میپرسن اینه که؛ چرا بچه ای که قبل از تکلیف نماز می‌خونده، بعد از بلوغ نماز رو ترک می‌کنه⁉️ 🔍 اساساً در دوران 7 تا 14 سال، بچه‌ها طبعاً دوست دارن از پدر و مادرشون تقلید کنن و از آنها تبعیت کنن. 👈منتها اگه در این دوران، بچه رو ادب نکنن، بعد از 14 سالگی که بچه یه مقدار سر و گوشش می‌جنبه دچار مشکل میشین، 💐چون‌تو‌ این دوره بچه، علاوه بر پدر و مادر، یه چیزای دیگه ای رو هم دوست داره، اینجاست که می‌بینید همون بچه‌ای که قبلاً رفتارهای خوبی داشت، حالا مثلاً به خاطر رفقاش جلوی پدر و مادرش وایمیسته و یا به خاطر هوسبازی‌هاش، نماز رو ترک می‌کنه. بعد پدر و مادرم میگن ؛ عه بچۀ ما که خوب بود، چی شد که حالا این‌قدر بد شد؟!😳 👈مشکل اینه که این پدر و مادر روی بعضی از رفتارهای خوبِ بچه ، که از سرِ محبت به پدر و مادرش انجام می‌داده ، نه از سرِ ادب،حساب باز کردن و دیگه از ادب کردن اون غافل شدن، ⭕️لذا بچه یاد نگرفته که باید با «ادب» هوای نفس خودش رو کنترل کنه. 🧓این بچه قبلاً پدر و مادرش رو دوست داشت، و با اونا به مسجد می‌رفت و نماز می‌خوند، اما حالا دوست‌ داشتنی‌های دیگه ای براش پیدا میشه، مثلاً رفیقش رو هم دوست داره و با اون دنبال سرگرمی‌های بیهوده میره 🎋پس همون زمانی که این بچه، پدر و مادرش رو دوست داشت، پدر و مادر باید می‌دونستن که این مقدار دوست داشتن، دوام زیادی نداره و باید این بچه رو طبق ادب بار بیارن. 📝پدر و مادرها باید تو خونه، یک‌سری آداب رو برای بچه‌ها وضع کنند و با مهربونی بچه‌ها رو وادار کنن که این آداب رو رعایت کنن. 🌸مثلاً ادبِ نماز رو به بچه یاد بدن، یا اینکه مثلاً چادرش رو چطور جمع کنه، یا بعضی کارای دیگه رو منظم و مرتب انجام بده. ⛔️نگید، بذار بچم راحت باشه! خودم کارای اونو انجام می‌دم! بچه از هفت سالگی باید شروع کنه به مؤدب شدن و رفتار کردن طبق آیین‌ نامه. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

📌می‌دونید چرا در ارتش‌ و پادگان‌ها این‌ همه ادب هست؟ 👮‍♀چون با همین ادب یا آداب نظامی، میشه سربازا رو برای جون دادن در راه وطن آماده کرد. در همۀ ارتش‌های دنیا هم این کارو انجام میدن. 👌ببینید ادب چه قدرتی داره !! رژه رفتن و رعایت سایر آداب نظامی، ظاهراً ربطی به جان دادن در راه وطن نداره، اما واقعاً ربط داره❗️ ❣وقتی سرباز ملزم به رعایت آداب نظامی بشه، اینقدر دستورهای مافوق رو انجام میده و به فرمان بردن از مافوق عادت می‌کنه که هوای نفسش ضعیف میشه و در لحظۀ حساس نبرد، حتی جون خودشو در این راه میده یا برای جون دادن آماده میشه. 🌷البته این انگیزه مربوط به عموم ارتش‌های جهان هست، ولی در کشور ما مفهوم شهادت هم وجود داره. البته شهادت هم قبل از اینکه یک عمل عاشقانه باشه، یک عمل مؤدبانه است. سعی کنید قسمت‌های مختلف زندگی خانوادگی رو طوری طراحی کنید که فرزند شما مؤدب بار بیاد، طوری که گویا فرزند شما در یک پادگان بار اومده👮‍♀ 🍃البته یک پادگان با محبت، با منطق و بدون فشارهای اَلَکی و بی‌خودی. مثلاً ادبِ سلام دادن به بزرگتر رو به بچه یاد بدید و بگید؛ 🤝وقتی یک بزرگتر رو دیدی اول تو باید سلام بدی، ولی برای دست دادن، اول بزرگتر باید دستش رو دراز کنه. ✅ در دوران ۷ تا ۱۴ سالگی، تا می‌تونید به فرزندان خودتون ادب یاد بدید. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

📍 در نشستی مشترک بین دبیر ستاد ملی جمعیت خانم دکتر محبی تبار با مدیر مرکز خدمات حوزه های علمیه حجت الاسلام والمسلمین میر محمدی ،بر لزوم ورود طلاب و روحانيون به تبیین و ترویج فرزند آوری تاکید گردید. 🔸در این نشست باحضور تنی چند از فعالان و کنشگران حوزه خانواده و جمعیت برگزار گردید، تشکیل کمیته مشترک جهت تدوین بسته عملیاتی موضوع جمعیت و فرزند آوری بعنوان‌ راهبردی مشترک در راستای تحقق سیاست‌های نظام و قانون حمایت از خانواده و جوانی مورد توافق طرفین قرار گرفت. 🔸دبیر ستاد ملی جمعیت و مدیر مرکز خدمات حوزه های علمیه ضمن بررسی فرصت ها و ظرفیت های مشترک ، بر لزوم به فعلیت رساندن آنان با فعال سازی امکانات و فعالان مردمی به ویژه مبلغین طلاب حوزه های علمیه تاکید شد. چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۱ ✅ دبیرخانه ستاد ملی جمعیت ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

🚨محرمانه ها و جمعیت ❌ سقوط با وعده چند دلار 🔸 لزوم جریان شناسی جهت عبرت گیری ❗️نقش سیاسیون در فاجعه جمعیتی #جمعیت #فرزندآوری ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

جنین خود را به‌بهانه "عدم تشکیل قلب" نکشید! 🎥 از دست رفته! 🔹 "از دست رفته" فیلم کوتاهی است به کارگردانی سیدعلی میر اللهی چند سالی است که طرح #غربالگری از سوی وزارت بهداشت برای شناسایی برخی اختلالات دوران جنینی برای مادران باردار در حال اجراست و بر اساس نتایج این غربالگری‌ها، به بسیاری از مادران باردار، توصیه به سقط جنین می‌شود و این دسته از مادران با صدور مجوزهای سقط، به‌راحتی و در کمترین زمان به مراکز سقط جنین ارجاع داده می‌شوند! #سقط_جنین #قتل_جنین #میخواهم_زنده_بمانم ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

#فرزندآوری_بدون_تعارف_انتقاد #آنچه_دربرنامه_زنده_ایران_امروز_گذشت 🚨 انتقاد‌‌به‌برنامه های «ضدجمعیتی» صدا و سیما 🔶 ضرورت هویت بخشی به مادر و مادری ❌وقتی خانواده های خوش جمعیت جریمه می شوند❌ 🔸 خلاصهای از برنامه زنده ایران امروز با حضورحجت الاسلام محمدمسلم وافی👇 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh

#خاطرات_یک_مشاور #حضرت_دلبر #قسمت_سیزدهم 📚داستان حضرت دلبر #فایل_صوتی با صدای نویسنده : ✍صالحه کشاورز معتمدی

🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سیزدهم چهارشنبه بعدازظهر منتظر آمدن بابا بودیم تا به سمت کرج حرکت کنیم. مشغول جمع‌آوری وسایل شدم . حال عجیبی داشتم اما برایم ناشناخته بود. مرتضی وارد شد ... تنها بود ... +پس بابام کو .... _نمی‌دونم... با مینی‌بوس نیومده بود +دیگه ماشین گیرش نمیاد پس چرا نیومد ؟! نگران بودم ، مرتضی دلداری‌ام داد _میاد ان‌شاءالله... نگران نباش عزیزم ... چقدر این لحن مهربان مقتدرش را دوست داشتم. لبخندی زدم و هر دو به کار مشغول شدیم تا شب منتظر بودیم و خبری نشد. آن شب دل‌شوره عجیبی داشتم حتی نشستن کنار مرتضی هم مرا آرام نکرد به قرآن قدیمی و خاکی خانه مادربزرگم پناه بردم، زیر نور چراغ‌نفتی مشغول خواندن شدم ، نمی‌دانم چرا دانه‌های درشت اشک بی‌هوا از چشمانم می‌بارید مرتضی قرآن را از دستم گرفت: _ چیزی نشده طیبه جونم چرا این‌جوری می‌کنی؟ نگاهش کردم: + نمی‌دونم به خدا دست خودم نیست آخه بابام هیچ‌وقت بدقولی نداشت بارها و بارها تو دل جنگ سروقت خودشو به قرارش می‌رسوند اما الان ... _به دلت بد راه نده گلم صبح اگر خبری نشد خودم میرم دنبالش... دستمو دور بازوانش قلاب کردم. + مرتضی چقدر خوبه تو رو دارم برام قرآن بخون لطفاً ... مرتضی با آن صدای قشنگ و صوت و لحن دلنشینش شروع به خواندن کرد و من نمی‌دانم کی خوابم برد... وقت نماز صبح با صدای مرتضی چشم باز کردم پشت سرش قامت بستم ، هنوز نماز ما تمام نشده بود که صدایی آمد : _ یالله... یالله ... طیبه !!... مرتضی !! ... درحال تشهد و سلام بودیم که صدا وارد شد. شوک بودم : + سلام دایی جان ... بلند شدیم و رویش را بوسیدیم . دایی لبخند می‌زد ... توجهی به لباس سیاهش نداشتم این روزها همه سیاه پوش بودیم و طبیعی بود . مرتضی گفت : _خیره آقا محمود این موقع این‌جا چه می‌کنید؟!! + اومدم دنبال شما باید بریم منجیل ... من با صدای بلندتر گفتم : +نه دایی جان منتظر بابا هستیم باید بریم کرج _ کرج هم می‌رید گلم بابات خودش منو فرستاد دنبال شما ، یالا حاضر شید بریم ساک و وسایل برندارید با بابات برمی‌گردید این‌جا... با تعجب به‌هم نگاه کردیم چادرم را سرم کردم و عقب پیکان دایی محمود نشستم ، دایی و مرتضی جلو بودند تمام راه سکوت بود می‌دیدم دایی گاهی اشک‌هایش را پاک می‌کند اما نمی‌فهمیدم یا نمی‌خواستم بفهمم ... حالت تهوع داشتم... دو بار در طول مسیر ماشین را نگاه داشتند تا حال من جا بیاید... سپیده زده و هوا روشن بود که وارد منجیل شدیم چشمم به آن‌همه ویرانی عادت کرده‌ ، مانند مسخ شده‌ها فقط نگاه می‌کردم. + کجا میریم ؟ _داریم میریم خونه خاله زیور همه اون جا جمع هستن خونه اون‌ها نوساز بوده و خیلی خرابی نداره . ماشین که ایستاد دیدم مردی با کتری بزرگ چای دارد وارد خانه خاله می‌شود همین‌که مرا دید سرش را از دروازه داخل برد و داد زد: اومدن ... بگو بهشون اومدن ... دختر خالم سرش را از دروازه بیرون آورد و فقط نگاهم کرد ، دستش را روی صورتش زد و رفت چرا نمی‌فهمیدم ... چرا پاهایم توان راه رفتن نداشت ... مرتضی رنگ‌پریده به دیوار تکیه زده بود شوهر خاله‌ام آمد به استقبال ، اول رفت سراغ مرتضی و او را در آغوش گرفت نشنیدم به او چه گفت فقط دیدم که مرتضی روی زانوهایش نشست دست‌هایش را روی سرش گذاشت و گفت یا حسین ... نگران مرتضی بودم اما سه زن که اصلاً برایم آشنا نبودند به سمتم آمدند و زیر بغلم را گرفتند و مرا با خود بردند ... انگار اختیاری نداشتم فقط می‌شنیدم که می‌گفتند : خدا صبر می‌ده ... طیبه جان خدا صبر میده ... مرا با خودشان داخل بردند از بین زنان و مردان سیاهپوش که در حیاط جمع‌شده بودند یک نفر آشنا بود چشم‌هایم را ریزتر کردم شبیه عمه فاطمه بود اما ده سال نه بیست سال پیرتر ... یک نفر زیر بغلش را گرفته بود. اطراف را نگاه کردم ... بابایم نبود... عمه دست‌هایش را باز کرد: _ طیبه جانم ... با صدایی که به‌سختی شنیده می‌شد با التماس گفتم: + بابام کجاس ؟؟؟ با این جمله من صدای شیون جمع بلند شد دیگر جز سیاهی و صدای مبهم چیزی حس نمی‌کردم... بابایم رفته بود و روزگار سیاه من در راه ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی #ادامه_دارد.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh