InShot_۲۰۲۲۱۱۱۹_۲۲۰۰۱۲۷۹۰_۱۹۱۱۲۰۲۲.m4a
12.09M
🏖 @salehe_keshavarz
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
#خاطرات_یک_مشاور
#حضرت_دلبر
#قسمت_سی_و_هشتم
📚داستان حضرت دلبر
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍صالحه کشاورز معتمدی
✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀
🏖 @salehe_keshavarz
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_سی_و_هشتم
وقتی که محمد ایران بود ساعتها با هم صحبت میکردیم .
پسر تحلیل گر من به خوبی زیر دست سید رشد کرده بود .
ارادت خاصی به سردار سلیمانی داشت . و همیشه خودش را فدایی مردم و رهبر می دانست .
دلم قنج میرفت برای اینهمه بصیرتش...
گاهی هدا سر به سرش میگذاشت و در کارش چرا می آورد ، ولی در نهایت او هم تسلیم این میزان عشق و ایمان محمد به راهش می شد .
یکی از شبهای اواخر فروردین ماه ساعت حدود یک نیمه شب بود و داشتم داخل تلگرام به گروههای دانشجویانم رسیدگی میکردم که مرتضی پیام داد :
_سلام شب بخیر
تا حالا سابقه نداشت که به صورت خصوصی پیام ارسال کند ، نگران شدم .
با نگرانی پاسخ دادم :
+ سلام محمد و آقا رسول خوبن ؟
استیکر خنده فرستاد و گفت:
_ بله مادر نگران ، محمد و ما خوب هستیم .
ان شاالله دو روز دیگه برمیگردیم .
خیالم راحت شد .
ولی کمی استرس داشتم ...
+ خب به سلامتی ان شاالله ...
در خدمتم...
_ خواستم حالتونو بپرسم، اون شب با اون حال بد رفتید .
داخل اتاقم و تنها بودم ، آخر شب مردی که سالها عاشقش بودم داشت حالم را میپرسید ، حال عجیبی داشتم ، از زیر ترکهای کویر روحم انگار جوانه ای میخواست سر بلند کند ولی من با چکمه های آهنین بالا سرش ایستاده بودم تا هر جوانه ای را زیر پا له کنم ...
پس راهی جز تلخی نمیماند .
مرتضی مثل من تنها نبود که راحت با او حرف بزنم ، بسیار رسمی گفتم :
+ سپاسگزارم ، من عذرخواهی میکنم .
اون روز حالم مساعد نبود .
مهم نیست ...
_ مهمه ...
میدونید که برای من حال شما مهمه ...
سکوت کردم .
بعد نوشتم ...
+این لطف شماست .
ولی واقعا مهم نیست .
_ مگه میشه ...
الان برای من یه اتفاقی بیوفته برای شما مهم نیست .
+ تنتون سلامت ...
سایه تون سر خانواده ،
حال شما قطعا برای خانوادتون مهم تره و به من چندان مربوط نیست .
_ آها ...
که اینطور ...
پس من اشتباه کردم که حالتونو پرسیدم؟
+ شما لطف کردید ...
ولی خب حال من هم به خانواده خودم بیشار مربوطه ...
_ بسیار خوب ...
پس شبتون بخیر ...
+ شب خوش ...
دلم میگفت طیبه احمق ...
طیبه گیج ...
چقدر تو ...
تو که دلت براش پر میزنه ...
ولی عقلم می گفت :
آفرین بهت ...
مثل همیشه ، ببین خدا چی میپسنده .
بین دل و عقلم جنگ شده بود .
ولی باید عقل برنده میشد .
چون نظر عقل به نظر خدا نزدیک تر بود .
قطعا خدا راضی نبود من و مرتضی به خاطر دل خودمون به جان دل راحله و ۶ فرزندمون بیوفتیم ...
از طرفی هم عمق وجودم خوشحال بودم از اینکه هنوز حالم برای مرتضی مهمه ...
فردا صبح باید میرفتم دانشگاه تدریس داشتم .
رفتم جلوی آیینه ...
چقدر زیر چشمهام سیاه شده و چقدر خسته بودم .
دستم را روی پیشانی گذاشتم .
بازم تب ...
همان تبی که سالها قبل سالها با فکر مرتضی به جانم می افتاد .
صورتم را با آب سرد شستم و رفتم تا خودم را با کار و کار و کار خفه کنم ...
عمه فاطمه پیام داد و نهار دعوتم کرد .
رستوران خلوتی بود .
زودتر من رسیده بود .
عمه همیشه فعال و سرحال من
آن روز از هر دری حرف زد .
من ولی تب زده بودم .
میدانم پریشانی مرا از حفظ است .
تلاش زیادی برای گمراه کردنش نکردم .
او مرا خوب میشناخت.
دستهایم را گرفت :
_ طیبه جانم جنگیدن همیشه با ماست .
جنگ بین دل و عقل شیرینه ...
به مادر رسیده بودم .
اشکهایم غلطید .
+ ممنونم که هستید .
خوبم
نگرانم نباشید .
_ گلم تو خودت استادی
ولی بهم حق بده که نگرانت بشم
هم نگران تو ، هم نگران پاره تنم
نمیخوام اینبار کنار وایسم و ببینم روزگار شما دو تا رو دور بزنه
با حالتی کلافه گفتم
+ نگید عمه جان
روزگار برای ما دو نفر برنامه ای نداشته و نداره
چیزی نیست که شما در جریان نباشید
شما در متن زندگی ما هستید
ولی خب من پیرو عقلم و عقلم پیرو خواست خدا و امام زمانم ان شاالله
_ خدا حفظتون کنه
جز این هم انتظاری ازت نداشتم
فقط به خودت صدمه نزن لطفا
دنیا آنقدرها هم سخت نیست
خدا کمکت میکنه
با حرفهایش آرام شدم
قوت گرفتم
باید در مقابل این حجم نفس که بر من غلبه کرده بود ایستادگی میکردم
باید حال خودم را میگرفتم تا با حال شوم
باید مبارزه سختی را با نفس میکردم
گاهی نمیخواهی و نمیشود حرفی نیست
ولی اگر تماما تمنا باش و به خاطر خدا بگویی نه تولید ارزش کرده ای
رفتم خانه
دوش گرفتم
غذای خوب پختم و با هدا وقت گذراندم
باید فراموش میکردم که یک نفر در خارج از این مرزها به فکر من است
باید حواسم را پرت میکردم
دو روز بعد محمدم آمد
اما آن محمد همیشگی نبود
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 63 ⭕️ بچه ها از نظر روانشناسی درک درستی از #زمان ندارند. به بچه ها بگی فردا برات بستنی
#مدیریت_زمان 64
🔹🔸 مادرها نقش بسیار پر رنگی در آموزش مدیریت زمان و مدیریت علاقه ها به بچه ها دارند.
✔️ مادر خانواده که مظهر احساسات شدید هست اگه جلوی بچه ها بتونه گاهی احساسات محبت آمیز یا تنفر خودش رو کنترل کنه خیلی میتونه در تربیت فرزندانش موثر باشه.
مثلا مادر خیلی دوست داره که فلان شب بره خونه یکی از فامیلاش ولی پدر خانواده مخالفت میکنه.
✅ اینجا اگه مادر توی اوج ناراحتی و نارضایی یه دفعه ای برگرده به بچه ها بگه: خب باشه اشکالی نداره. من خیلی دوست داشتم امشب بریم مهمونی ولی مهم نیست. خب بچه ها برای شام چی دوست دارید درست کنم؟😊
🔶 وقتی بچه ها این عکس العمل رو از مادر میبینند که چطور تونسته خشم خودش رو کنترل کنه این دیگه یاد میگیره که توی زندگی علاقه هاش رو چطور مدیریت کنه... اون بچه ها خییییلی بزرگ میشن...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
#مدیریت_زمان 65
❇️وقتی آدم قلبش از محبت های شدید پاک بشه ارزش زمان رو بهتر متوجه میشه.
🔺یکی از مراجع تقلید حدود صد سال قبل به مشهد مقدس مشرف میشن تا دو سه ماهی رو کنار مضجع شریف امام رضا علیه السلام مشغول زیارت بشن.
🔹 در همون ایام یکی از مراجع تقلید مستقر در مشهد خادم خودشون رو سراغ این عالم بزرگوار میفرستند تا ازشون دعوت کنند که چند ساعتی رو بیان تا با همدیگه گفتگو کنند و مسائل مختلف علمی رو مطرح کنند.
🔶 اون عالم بزرگوار به خادم اون مرجع تقلید فرموده بودند: آخه من دو سه ماه بیشتر وقت برای زیارت آقا ندارم. واقعا حیف نیست که این وقت رو برای کار دیگه ای بذارم؟ ان شالله یه فرصت دیگه ای طولانی تر که اومدم خدمت شما هم میرسم...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
#مدیریت_زمان 66
⭕️ اما خب متاسفانه الان وضعیتی شده که طرف مثلا به قصد زیارت امام رضا علیه السلام میره مشهد ولی از یک هفته 6 روزش رو در پارک ها و تفریحگاه های مشهد و اطرافش وقت میگذرونه و نهایتا چند ساعتی رو به زیارت اختصاص میده!🙄
بزرگوار حواست هست که داری چه فرصت های ناااابی رو از دست میدی...؟
❇️ البته واقعا ما نمیخوایم در اون حد باشیم که غیر از زیارت هیچ کاری نکنیم ولی خب آدم باید خودش زمانش رو مدیریت کنه. اون کارا مال آدمای سطح بالاست و ما نیاز نیست مثل اونا عمل کنیم.
- ببخشید اینکه شما این همه در مورد اهمیت زمان و کنار گذاشتن تفریحات صحبت میکنید این یه مقدار سرد نمیکنه آدم رو؟😕
- نه عزیزم... سرد نمیشه زندگیت. بله اون چیزایی که الکی توی زندگیت داغ شده برات سرد میشه ولی کارایی که خیلی اهمیت داره برات حسابی داغ میشه!😌
اون چیزایی که روز قیامت قراره به خاطرشون در درجات بالای بهشتی قرار بگیری برات مهم میشن و زندگیت رو گرررررررم میکنن... به نظرت اونا مهم تر نیست؟!
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh