6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ بی نمازی شفاعت نمیشه
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 امسال اولین ماه رمضونه که تو غزه همه جا ویرانه است ... حتی مساجد 😔
به بهانه فقر و جنگ با مسجد قهر نکردن ...
تو غزه هنوز مسجد شکوه قبلیش رو داره ،
چون ایمان به خدا فقط ادا نیست❗️
#شنبه_های_مسجدی
#انتشار_حداکثری
#فلسطین
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
سید روح الله الموسوی الخمینی :
ما را از تشنگی و گرسنگی و محاصره میترسانید!؟
ما فرزند رمضان و شعب ابوطالبیم.
ما را از محاصره و کشته شدن میترسانید!؟
ما فرزند عاشوراییم.
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظات باورنکردنی از تعویض شیفت سبزپوشان تیپ ۴۸ فتح سپاه کهگیلویه و بویراحمد در سرمای ۳۰- درجه
امنیت اتفاقی نیست. یادمان باشد
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_چهارم
#دردسر_عاشقی
به او علاقه پیدا کرده بودم بدون آنکه #دلیلی برایش داشته باشم.
حس اینکه یکی هست که تو ؛ همه ی
دنیایش شده ای ، حس تازه ی نابی بود که #تجربه می کردم.
اولین بار که برایم گل گرفته بود وقتی بود که سوار ماشینش شدم و او مرا به خانه رساند.
در رابطه پله پله و آرام آرام جلو آمد خوب می دانست که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته ام و پیشروی در این رابطه برایم سخت بود .
چند جلسه مفصل با هم صحبت کردیم او از علاقه اش گفت از اینکه دوسالی است که به فکر تشکیل خانواده افتاده اما مورد مناسبی را پیدا نکرده بود .
دلیل انتخاب من را هم #نجابت ، هوش و حاضر جوابی عنوان ڪرد. با دو دلیل اولش خوشحال شدم و برای دلیل سوم ، حسابی خندیدم.
به نظرم #هیچ مشکلی برای جواب مثبت دادن به او وجود نداشت به جز اینکه من از خانواده او چیزی نمیدانستم ، مسعود خیالم را راحت کرد که مشکلی از طرف خانواده او نخواهد بود.
بردار بزرگش ازدواج کرده بود و دو خواهر دم بخت هم داشت.
قرار شد مادرش با مادرم تماس بگیرد و مقدمات خواستگاری فراهم شود.
یک هفته گذشت و خبری نشد ، مسعود عصبی و بداخلاق شده بود و خیلی با من رو در رو نمیشد.
بعدها فهمیدیم که خانواده اش به شدت مخالفت کرده بودند و نهایتاً مسعود با اصرار فراوان رضایت آنها را کسب کرده بود.
یک روز که از دانشگاه رسیدم مادرم به داخل اتاق هدایتم کرد و پرسید : مسعود ایمانی همون رئیسته؟!!
- بله
+ مامانش زنگ زده بود
- خب ...
+ هیچی دیگه میخوان بیان خواستگاریت...!!!
(چشماش پراز سوال بود) خودمو زدم به اون راه
- واقعا؟!
شما چی گفتی ؟!!
+ چی می گفتم خب ، گفتم که باید با پدرش صحبت کنم ، اونم قرار شد پس فردا زنگ بزنه.
مادرم حسابی هیجانی شده بود
تو آشپزخانه با خودش حرف میزد و تند و تند ڪار می کرد.
شب با پدرم خلوت کرد و ماجرا رو تعریف کرد ، پدرم هم صدایم زد.
حسابی هول شده بودم ، احساس میکردم که الان غش می کنم.
- شیرین جان این پسر رو چقدر می شناسی ؟
_ می شناسمش ...
_ می دونم ...
منظورم اینه که چقدر روش شناخت داری ؟
به اندازه ای هست که اجازه بدیم بیان منزل ؟
_ پسر خوبیه ، کاری و تحصیل کرده ، من چیز بدی ازش ندیدم .
_ یعنی موافقی ؟
در حالیکه قند تو دلم آب می شد خیلی رسمی گفتم :
_ هر چی شما بگید ...
پدرم بلند گفت : به خانواده ی ایمانی بگید برای آشنایی تشریف بیارن ...
شب خاصی را گذراندم ، هم خوشحال بودم و هم از اینکه داشت همه چیز جدی می شد اضطراب به دلم افتاده بود.
فردا به مسعود گفتم که پدرم اجازه داد ...
اما متوجه شدم که او آرام نیست هر چند که سعی می کرد از من #پنهان کند .
روزی که قرار بود شب برای آشنایی به منزل ما بیایند هر دوی ما مضطرب بودیم ، من از برخورد پدر و مادرم نگران بودم و همان شب #دلیل نگرانی مسعود را متوجه شدم.
خانه ی ما یک واحد 80 متری تر و تمیز بود ، مادرم با سلیقه ی خوبش نسبت به درآمد پدرم خانه ی #آبرومندی را جمع کرده بود .
آن شب فقط ما چهار نفر خانه بودیم
پدرم قبول نکرد پدر بزرگها و مادربزرگم بیایند.
می گفت : این خواستگاری نیست که فعلا جلسه ی معارفه داریم .
زنگ خانه زده شد.
وقتی در را باز کردیم هر چهار نفر خشکمان زد.
من و مادرم با چادر سفید ، پدر و برادرم با کت و شلوار به استقبال ایستاده بودیم .
اما ...
افراد پشت در #فاصله ی زیادی با ما داشتند.
مادر و دو خواهر و همسر برادرش تقریبا حجابی نداشتند ، با آرایش غلیظ ...
پدر و برادرش رسمی تر بودند.
دسته گل بزرگی دست مسعود بود .
وارد شدند .
خیلی خوشحال به نظر نمی رسیدند .
خانمها با ما فقط دست دادند
اما مسعود روی پدرم را بوسید .
گر گرفته بودم ...
از دست خودم و مسعود حسسسابی عصبانی بودم .
پدر و مادرم احترام گذاشتند و مهمان نوازی کردند اما نگاهی پر از سوال به من داشتند .
ما با هم خیلی فرق داشتیم ، و اینهمه تفاوت مرا شوکه کرده بود .
با خشم به مسعود نگاه کردم ، اما نگاه او #عمیق بود و با حرکت سر به آرامش دعوتم کرد .
حال بدی داشتم...
احساس می کردم بهم #توهین شده.
به اتاقم رفتم .
به چند دقیقه #خلوت نیاز داشتم.
اشکهایم بی اختیار می ریختند.
این وصلت #دردسر داشت ...
باید کار را #تمام می کردم....
چادرم را محکم گرفتم ...
نفس عمیقی کشیدم و با اطمینان دستگیره ی در اتاقم را کشیدم که پشت در ...
با مسعود رو در رو شدم ...
صدای مادرم را می شنیدم که می گفت : شیرین جان آقای ایمانی را راهنمایی کن ...
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
📤( انتشار #خاطرات_یک_مشاور بدون لینک کامل کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی جایز است )
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
سلام و عرض ادب خدمت همراهان همیشگی تنهامسیر🌷
طاعاتتون قبول
الحمدالله توفیقی شد تا دوباره مهمان نفس های گرم و پر از نشاط شما باشیم 💐
راستی ، خدا قوت از خانه تکانی با دهان روزه
ان شاءالله تن و بدنتان سلامت باشه و به سلامتی و دلخوشی🙏❤️☺️
با مبحث بینظیر #مبارزه_با_راحت_طلبی درخدمتتون هستیم🌹👌
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مبارزه_با_راحت_طلبی 18 🏔کوهنوردی گروهی...🏔 ⭕️ وقتی نمونه های راحت طلبی در وجود یه نفر زیاد بشه ،د
#مبارزه_با_راحت_طلبی 19
💢بعضی از جوانانِ راحت طلب رو میبینیم که توی فوتبال خیلی عالی هست وتلاش میکنه🏃
امّا توی خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه
خب پس معلومه اون تلاش های توی زمین فوتبال به خاطر "تشویقِ هوای نفسش" بوده😒
🔺پس فوتبال،ورزشِ خوبی برای مبارزه با هوای نفس نیست
🔹البته نمیگیم فوتبال کلاً خوب نیست،بلکه در کنارِ فوتبال از "کوهنوردی" هم غفلت نشه😊💯
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
#مبارزه_با_راحت_طلبی 20
🔹ببخشید حالا چرا میگیدکوهنوردی باید "گروهی" باشه؟!
عزیزم چون توی مسیرِ کوه وقتی که انسان خسته میشه
نمیتونه هر جا که "دلش خواست" استراحت کنه🌀
مدام هوای نفسش بهش غر میزنه که بایسته و استراحت کنه
🔻اما این فرد مجبور میشه برای این که از بقیه عقب نمونه،ادامه بده🚶🔚
🔸طی این مسیر، هوای نفسِ انسان حسابی داغون میشه
و
راحت طلبی اون کم خواهد شد....😌
✅🌺👆
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
#مبارزه_با_راحت_طلبی 21
🖇ضمن اینکه شما توی کوهنوردی گروهی,"ارزشِ وقت" رو بهتر درک میکنی👌
⛔️ چون کافیه یه ذرّه بخوای
کارِ اضافه انجام بدی و از گروه عقب بیفتی
دیگه تا آخر نمیتونی جبران کنی...
🔸چون تا می رسی به گروه،اونا استراحتشون رو کردن و میخوان راه بیفتن،اما تو استراحت نکردی
و همین باعث میشه که مدام عقب باشی.
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
#راحت_طلبی یعنی:
💢وقتی بچه ام گریه میڪنه
به خودم زحمت نمیدم ڪه بشینم با بچم بازی و سرگرمش ڪنم
یه گوشی یا تبلت میدم دستش ڪه آروم شه‼️
اونوقت این بچه بعدا «تربیتش»خراب میشه!😒
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh